
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 43
ما بايد منتقد وضع موجود باشيم
حجت الاسلام و المسلمين سيدعلي خميني با بيان اينکه پرچم نقد را رها نکنيد چراکه امام يک منتقد آرمانگرا و پيشران بود، گفت: ما بايد منتقد وضع موجود باشيم نه مدافع آن، چون ما تا آرمان فاصله داريم، اگر هميشه از وضع موجود دفاع کنيم جامعه از ما عبور ميکند.به گزارش فارس، سيد علي خميني در آستانه ميلاد نبي مکرم اسلام و امام جعفر صادق(ع) و همچنين به مناسبت 16 آذر روز دانشجو در جمع دانشجويان مسئول کانونهاي خط امام در دانشگاههاي سراسر کشور ضمن بيان ويژگيهاي حضرت امام خميني گفت: وقتي درباره امام راحل صحبت ميکنيم از يک طرف با شخص امام و از طرف ديگر با شخصيت امام رو به رو هستيم. شخص امام انساني بود که يک آغازي داشت و يک پاياني و امروز هم در پيشگاه خدا حاضر است، اين شخص را وقتي انسان زندگياش را نگاه ميکند، ميبيند که يک انسان بسيار بزرگ و موفق و از بعضي از جهات کم نظير و بي نظير بوده است.سيد علي خميني با توجه دادن نسل جوان به بررسي و رصد تحولات انقلابهاي منطقه به منظور درک نقش رهبري منحصر به فرد حضرت امام خميني(س)، گفت: ما و کشور ايران با مشکلاتي به مراتب سختتر از مشکلاتي که بقيه کشورها داشتند
رو به رو بوديم. يعني ما هم در شمال کشور، هم در جنوب کشور، هم در شرق کشور و هم در غرب کشور غائله داشتيم. تمام اينها هر کدامش، يک فاجعهاي مي توانست باشد که يک قسمتي از کشور برود، اما اين انسان بزرگ با همراهي مردم توانست يک انقلابي را بوجود بياورد و با کمک مردم نظامي را سامان بخشد که امروز در تمام منطقه کشوري از ما مستحکمتر، سرپاتر، مطمئنتر و قدرتمندتر موجود نيست.
اين استاد برجسته حوزه با جمع بندي سخنان خود در بخش نخست پيرامون "شخص امام" گفت: هر کسي که بخواهد تاريخ را مطالعه کند نميتواند تاريخ ايران را بنگارد بدون اينکه يک شخصيت عظيم مثل امام را در آن لحاظ نکند. اين انسان، انسان بسيار بزرگي بوده است. اما آنچه که براي ما باقي است شخصيت امام است. نوه امام خميني (ره) با بيان اينکه شخصيت امام ارکان و مؤلفههايي دارد اسلام، لزوم تاثيرگذاري اجتماعي و آرمانگرايي را از ارکان اصلي انديشه امام دانست و گفت: امام هميشه منتقد وضع موجود بودند. امام يک منتقد آرمانگراي پيشران بود. انسان وقتي به زندگي امام نگاه مي کند، تعجب مي کند که هر روز يک موضوع جديد ابداع مي فرمودند. حکومت را و جامعه را به پيش ميراندند.وي تاکيد کرد: اگر ما به عنوان خط امام احساس کرديم که جامعه در جلوي ما حرکت مي کند و ما داريم مي دويم تا به جامعه برسيم بدانيم خيلي از راه امام دور هستيم. امام هميشه کيلومترها جلوتر در حال حرکت بود و بقيه را به دنبال خود به حرکت در مي آورد؛ نام امام پرچم است. ما براي اينکه ببينيم چقدر در اين مسير هستيم بايد شخصيت امام را بشناسيم و به شخصيت امام نزديک بشويم.سيد علي خميني با تأکيد بر اينکه امام همواره در حال توليد حرف نو و حل مشکلات حکومت با ابداع هاي جديد خود بودند، گفت: هر کس دم از انقلابيگري بزند و دم از امام بزند ولي در عمل ببيند که از جامعه عقب افتاده است بداند که در راه امام نيست. امام پيشران بود و دائم توليد داشت؛ ما بايد منتقد وضع موجود باشيم و نه مدافع آن، چون ما تا آرمان فاصله داريم. اگر هميشه از وضع موجود دفاع کنيم جامعه از ما عبور خواهد کرد.
اين استاد برجسته حوزه در جمع بندي اين بخش از سخنان خود گفت: پرچم نقد را رها نکنيد، ما منتقد وضع موجود هستيم ما دنبال آرمان ها هستيم و به سمت آن ها حرکت مي کنيم. اين که رهبري فرمودند "هرجا انقلابي عمل کرديم. موفق شديم" به خاطر اين است که انقلابي بودن يعني پيشراني و پيشتازي. گفتمان توليد بکنيم.«حرف نو توليد بکنيم. امام سال به سال حرف نو و جبهه تازه توليد مي کردند. کسي که در حيطه انديشه امام مي خواهد فعاليت بکند بايد هميشه پيشران و منتقد وضع موجود باشد. منتقدي که اصول را قبول دارد و پشتوانه او به اصول اسلام و انقلاب است اما وضع موجود را نمي پسندد.»
رو به رو بوديم. يعني ما هم در شمال کشور، هم در جنوب کشور، هم در شرق کشور و هم در غرب کشور غائله داشتيم. تمام اينها هر کدامش، يک فاجعهاي مي توانست باشد که يک قسمتي از کشور برود، اما اين انسان بزرگ با همراهي مردم توانست يک انقلابي را بوجود بياورد و با کمک مردم نظامي را سامان بخشد که امروز در تمام منطقه کشوري از ما مستحکمتر، سرپاتر، مطمئنتر و قدرتمندتر موجود نيست.
اين استاد برجسته حوزه با جمع بندي سخنان خود در بخش نخست پيرامون "شخص امام" گفت: هر کسي که بخواهد تاريخ را مطالعه کند نميتواند تاريخ ايران را بنگارد بدون اينکه يک شخصيت عظيم مثل امام را در آن لحاظ نکند. اين انسان، انسان بسيار بزرگي بوده است. اما آنچه که براي ما باقي است شخصيت امام است. نوه امام خميني (ره) با بيان اينکه شخصيت امام ارکان و مؤلفههايي دارد اسلام، لزوم تاثيرگذاري اجتماعي و آرمانگرايي را از ارکان اصلي انديشه امام دانست و گفت: امام هميشه منتقد وضع موجود بودند. امام يک منتقد آرمانگراي پيشران بود. انسان وقتي به زندگي امام نگاه مي کند، تعجب مي کند که هر روز يک موضوع جديد ابداع مي فرمودند. حکومت را و جامعه را به پيش ميراندند.وي تاکيد کرد: اگر ما به عنوان خط امام احساس کرديم که جامعه در جلوي ما حرکت مي کند و ما داريم مي دويم تا به جامعه برسيم بدانيم خيلي از راه امام دور هستيم. امام هميشه کيلومترها جلوتر در حال حرکت بود و بقيه را به دنبال خود به حرکت در مي آورد؛ نام امام پرچم است. ما براي اينکه ببينيم چقدر در اين مسير هستيم بايد شخصيت امام را بشناسيم و به شخصيت امام نزديک بشويم.سيد علي خميني با تأکيد بر اينکه امام همواره در حال توليد حرف نو و حل مشکلات حکومت با ابداع هاي جديد خود بودند، گفت: هر کس دم از انقلابيگري بزند و دم از امام بزند ولي در عمل ببيند که از جامعه عقب افتاده است بداند که در راه امام نيست. امام پيشران بود و دائم توليد داشت؛ ما بايد منتقد وضع موجود باشيم و نه مدافع آن، چون ما تا آرمان فاصله داريم. اگر هميشه از وضع موجود دفاع کنيم جامعه از ما عبور خواهد کرد.
اين استاد برجسته حوزه در جمع بندي اين بخش از سخنان خود گفت: پرچم نقد را رها نکنيد، ما منتقد وضع موجود هستيم ما دنبال آرمان ها هستيم و به سمت آن ها حرکت مي کنيم. اين که رهبري فرمودند "هرجا انقلابي عمل کرديم. موفق شديم" به خاطر اين است که انقلابي بودن يعني پيشراني و پيشتازي. گفتمان توليد بکنيم.«حرف نو توليد بکنيم. امام سال به سال حرف نو و جبهه تازه توليد مي کردند. کسي که در حيطه انديشه امام مي خواهد فعاليت بکند بايد هميشه پيشران و منتقد وضع موجود باشد. منتقدي که اصول را قبول دارد و پشتوانه او به اصول اسلام و انقلاب است اما وضع موجود را نمي پسندد.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 54
هنوز عدهاي منافق درصدد ادامه فتنه ۸۸ هستند
آيتالله جنتي رئيس مجلس خبرگان رهبري با بيان اينکه فتنه در ايران خاموش شده ولي ريشه آن خشک نشده است، گفت: هنوز عدهاي «منافق نو و جديد» درصدد ادامه حرکت فتنه ۸۸ در ايران اسلامي هستند.
به گزارش تسنيم از بوشهر، آيتالله احمد جنتي ديروز در برگزاري سومين کنگره علمي پژوهشي علامه بلادي در بوشهر به ويژگيهاي علما و طلاب در جامعه پرداخت و با بيان اينکه زهد و تقوا از ويژگيهاي عالمان است، اظهار داشت: يکي از مهمترين خصوصيات انبيا و اولياي الهي زهد و تقوا است که اين مهم بايد در وجود عالمان دين متبلور باشد چراکه اگر عالمي اين مهم را نداشته باشد نميتواند وارث انبياء الهي و ائمه اطهار(ع) باشد.
جنتي، از خدشهدار کردن وحدت مسلمانان توسط دشمنان و کفار خبرداد و تاکيد کرد: دشمنان اسلام بهويژه استکبار جهاني و رژيم صهيونيستي همواره پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي ايجاد اختلاف ميان مسلمانان در راستاي تحقق اهداف خود، نقشههاي گوناگون تفرقهافکني در سرزمينهاي اسلامي اجرا کردند که تا حدودي به اهداف خود دست يافتند.
وي تقويت اتحاد و انسجام مسلمانان را يکي از برنامههاي مهم علماي دين دانست و خاطرنشان کرد: اتحاد شيعه و سني يکي از تاکيدات امام راحل در جريان پيروزي انقلاب اسلامي بود و اين مهم مورد توجه رهبر انقلاب قرار دارد که شيعه و سني از يک بدنه هستند و نبايد اختلاف بين آنان ايجاد شود.
رئيس مجلس خبرگان رهبري با تاکيد بر توجه به برنامههاي مراسم 9 دي و خنثيشدن توطئههاي دشمنان خاطرنشان کرد: فتنه 88 بايد به جامعه شناسانده و ابعاد اين فتنه براي همه لايههاي جامعه تبيين شود تا مردم بدانند فتنه 88 مربوط به انتخابات نبود بلکه براي براندازي نظام اسلامي ايران طراحي شده بود.
جنتي، با بيان اينکه فتنه 88 را برخي ساده ميپندارند، تصريح کرد: فتنه 88 با طراحي آمريکاييها و نيروهاي داخلي اجرا شد و فتنهگران خيال ميکردند ميتوانند با انقلاب مخملي، نظام اسلامي ايران را نابود کنند همانگونه که رژيم صهيونيستي با 10 ميليون دلار انقلاب مخملي در گرجستان انجام داد.
دبير شوراي نگهبان با بيان اينکه فتنهگران با اسلام سرجنگ دارند، گفت: هر کجا اسلام و فرهنگ اسلامي وجود داشته باشد در آن منطقه فتنهگران طراحي ميکنند که علما در اين عرصه براي بصيرت مردم بايد نقشآفريني کنند.
وي، با بيان اينکه نابودي داعش و شکست آمريکا در منطقه با فرماندهي سردار سليماني و هدايتهاي رهبر معظم انقلاب محقق شد، افزود: رزمندگان اسلام و انقلابي بهفرماندهي سردار سليماني و هدايتهاي رهبر معظم انقلاب توانستند با شجاعت داعش را نابود کنند و آمريکا و اياديش در منطقه را شکست دهند.
رئيس مجلس خبرگان رهبري با بيان اينکه جهان استکبار نميتواند در برابر اسلام و مسلمانان ساکت باشد، خاطرنشان کرد: جهان استکبار با توجه به اينکه در برابر اسلام و مسلمانان بارها طعم شکست چشيده است جلوي هر حرکت انقلابي ميايستد.
جنتي با بيان اينکه در جريان فتنه 88 آمريکا سيلي محکمي از ايران اسلامي خورد، تصريح کرد: با طراحي دشمنان اسلام و نيروهاي داخلي فريبخورده در فتنه سال 88 خط قرمزها شکسته و کشور 9 ماه به آشوب کشيده شد.
وي با بيان اينکه حرکت مردمي در 9 دي ماه تمام نقشههاي دشمن را خنثي کرد، گفت: راهپيمايي 9 دي ماه همانند 22 بهمن مردم با جوش و خروش بهميدان آمدند و به دهنکجيهاي دشمنان نسبت به اسلام و انقلاب اسلامي پاسخ دادند.
رئيس مجلس خبرگان رهبري با بيان اينکه فتنه در ايران خاموش شده ولي ريشه آن خشک نشده است گفت: هنوز عدهاي «منافق نو و جديد» درصدد ادامه حرکت فتنه 88 در ايران اسلامي هستند.
آيتالله جنتي با بيان اينکه دشمنان با ورود به فضاي مجازي، اخلاق اسلامي، عفت و حجاب را تحتالشعاع قرار دادهاند تاکيد کرد: مردم بايد دشمن شناس شوند که شناساندن دشمن به جامعه اسلامي يکي از رسالتهاي علما و روحانيون است.
به گزارش تسنيم از بوشهر، آيتالله احمد جنتي ديروز در برگزاري سومين کنگره علمي پژوهشي علامه بلادي در بوشهر به ويژگيهاي علما و طلاب در جامعه پرداخت و با بيان اينکه زهد و تقوا از ويژگيهاي عالمان است، اظهار داشت: يکي از مهمترين خصوصيات انبيا و اولياي الهي زهد و تقوا است که اين مهم بايد در وجود عالمان دين متبلور باشد چراکه اگر عالمي اين مهم را نداشته باشد نميتواند وارث انبياء الهي و ائمه اطهار(ع) باشد.
جنتي، از خدشهدار کردن وحدت مسلمانان توسط دشمنان و کفار خبرداد و تاکيد کرد: دشمنان اسلام بهويژه استکبار جهاني و رژيم صهيونيستي همواره پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي ايجاد اختلاف ميان مسلمانان در راستاي تحقق اهداف خود، نقشههاي گوناگون تفرقهافکني در سرزمينهاي اسلامي اجرا کردند که تا حدودي به اهداف خود دست يافتند.
وي تقويت اتحاد و انسجام مسلمانان را يکي از برنامههاي مهم علماي دين دانست و خاطرنشان کرد: اتحاد شيعه و سني يکي از تاکيدات امام راحل در جريان پيروزي انقلاب اسلامي بود و اين مهم مورد توجه رهبر انقلاب قرار دارد که شيعه و سني از يک بدنه هستند و نبايد اختلاف بين آنان ايجاد شود.
رئيس مجلس خبرگان رهبري با تاکيد بر توجه به برنامههاي مراسم 9 دي و خنثيشدن توطئههاي دشمنان خاطرنشان کرد: فتنه 88 بايد به جامعه شناسانده و ابعاد اين فتنه براي همه لايههاي جامعه تبيين شود تا مردم بدانند فتنه 88 مربوط به انتخابات نبود بلکه براي براندازي نظام اسلامي ايران طراحي شده بود.
جنتي، با بيان اينکه فتنه 88 را برخي ساده ميپندارند، تصريح کرد: فتنه 88 با طراحي آمريکاييها و نيروهاي داخلي اجرا شد و فتنهگران خيال ميکردند ميتوانند با انقلاب مخملي، نظام اسلامي ايران را نابود کنند همانگونه که رژيم صهيونيستي با 10 ميليون دلار انقلاب مخملي در گرجستان انجام داد.
دبير شوراي نگهبان با بيان اينکه فتنهگران با اسلام سرجنگ دارند، گفت: هر کجا اسلام و فرهنگ اسلامي وجود داشته باشد در آن منطقه فتنهگران طراحي ميکنند که علما در اين عرصه براي بصيرت مردم بايد نقشآفريني کنند.
وي، با بيان اينکه نابودي داعش و شکست آمريکا در منطقه با فرماندهي سردار سليماني و هدايتهاي رهبر معظم انقلاب محقق شد، افزود: رزمندگان اسلام و انقلابي بهفرماندهي سردار سليماني و هدايتهاي رهبر معظم انقلاب توانستند با شجاعت داعش را نابود کنند و آمريکا و اياديش در منطقه را شکست دهند.
رئيس مجلس خبرگان رهبري با بيان اينکه جهان استکبار نميتواند در برابر اسلام و مسلمانان ساکت باشد، خاطرنشان کرد: جهان استکبار با توجه به اينکه در برابر اسلام و مسلمانان بارها طعم شکست چشيده است جلوي هر حرکت انقلابي ميايستد.
جنتي با بيان اينکه در جريان فتنه 88 آمريکا سيلي محکمي از ايران اسلامي خورد، تصريح کرد: با طراحي دشمنان اسلام و نيروهاي داخلي فريبخورده در فتنه سال 88 خط قرمزها شکسته و کشور 9 ماه به آشوب کشيده شد.
وي با بيان اينکه حرکت مردمي در 9 دي ماه تمام نقشههاي دشمن را خنثي کرد، گفت: راهپيمايي 9 دي ماه همانند 22 بهمن مردم با جوش و خروش بهميدان آمدند و به دهنکجيهاي دشمنان نسبت به اسلام و انقلاب اسلامي پاسخ دادند.
رئيس مجلس خبرگان رهبري با بيان اينکه فتنه در ايران خاموش شده ولي ريشه آن خشک نشده است گفت: هنوز عدهاي «منافق نو و جديد» درصدد ادامه حرکت فتنه 88 در ايران اسلامي هستند.
آيتالله جنتي با بيان اينکه دشمنان با ورود به فضاي مجازي، اخلاق اسلامي، عفت و حجاب را تحتالشعاع قرار دادهاند تاکيد کرد: مردم بايد دشمن شناس شوند که شناساندن دشمن به جامعه اسلامي يکي از رسالتهاي علما و روحانيون است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 36
محسن رضايي : بخش خصوصي بعد از برجام تكاني نخورد
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: بخش خصوصي کشور بعد از تصويب برجام که براي آن جشن هم برگزار شد،هيچ تکاني نخورده است.به گزارش جهان نيوز،محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در همايش تبيين ابعاد تهاجم اقتصادي عليه ملت ايران که صبح ديروز در دانشگاه امام حسين(ع) برگزار شد، اظهار کرد: يکي از خواستههاي مقام معظم رهبري از مسئولان کشور ايجاد جبهه اقتصادي در برابر جنگ اقتصادي دشمن است.دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينکه در سال ۲۰۰۴ آمريکا سازمان اطلاعاتي را براي جنگ اقتصادي در وزارت خزانهداري ايجاد کرد، تصريح کرد: هدف از ايجاد اين اداره آن بود که موقعيت اقتصادي آمريکا با استفاده از مقوله تروريسم، ارتقا پيدا کند.وي با بيان اينکه محاصره اقتصادي، تحريم اقتصادي و بالا بردن ريسک، سه راهبرد دشمنان در جنگ اقتصادي است، اذعان داشت: راهبرد بالا بردن ريسک" چند سالي است که توسط آمريکا آغاز شده است. اين مسئوليت بر عهده اداره اطلاعات و تروريسم وزارت خزانه داري آمريکا است. استوارت لوي نخستين رئيس اين اداره،يک صهيونيست بود.رضايي با بيان اين موضوع که سرنوشت ايران و آمريکا در جنگ اقتصادي مشخص ميشود، ادامه داد:همانگونه که دشمن در مقابله و دشمني با ما داراي يک استراتژي واحد است ما نيز بايد يک استراتژي واحد را در برابر آنها به کار ببريم که اين استراتژي نبرد اقتصادي است.دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينکه هنوز هيچ بانک بزرگ جهاني با ما همکاري نميکند، افزود: بخش خصوصي کشور بعد از تصويب برجام که براي آن جشن هم برگزار شد، هيچ تکاني نخورد و کسي شاهد تحرک آن نبود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 25
صدر اعظم ناتوان در مقابل اروپاي بر هم ريخته
دکتر حنيف غفاري
تحليلگر مسائل اروپا
شکست آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در تشکيل دولت ائتلافي در آلمان، به سوژه خبري و تحليلي بسياري از رسانه هاي غربي تبديل شده است. پس از شکست مرکل و حزب دموکرات مسيحي در تشکيل دولت ائتلافي با احزاب سوسيال مسيحي، سبز و دموکراتهاي ليبرال، صدر اعظم آلمان دست ياري به سوي حزب سنتي و رقيب خود يعني سوسيال دموکرات دراز کرده است. اگرچه تا هفته گذشته برخي رسانه هاي آلماني با خوشبيني نسبت به احتمال تشکيل دولت ائتلافي ميان ائتلاف احزاب مسيحي و سوسيال دموکراتها مي نگريستند، اما اظهارات اخير زيگمار گابريل وزير امور خارجه فعلي آلمان و يکي از سران حزب سوسيال دموکرات بسياري از اميدها در اين خصوص را نقش بر آب ساخته است. زيگمار گابريل پيش شرط اصلي ائتلاف با ائتلاف احزاب مسيحي را تغيير سياستهاي مرکل در قبال منطقه يورو و اتحاديه اروپا دانسته است! بدون شک، تحقق اين پيش شرط اساسا با توجه به روحيات مرکل و اصول حزب دموکرات مسيحي امکانپذير نيست. در چنين شرايطي براي تشکيل دولت ائتلافي تنها يک راه باقي مي ماند و آن عقب نشيني سوسيال دموکراتها از شروط سخت خود مي باشد. در اين صورت نيز طرفداران حزب سوسيال دموکرات از سران خود نااميد شده و آنها را در خصوص امتيازدهي اقتصادي وسياسي به مرکل متهم خواهند کرد.لازم به ذکر است که پس از شکست سنگين حزب سوسيال دموکرات در انتخابات سراسري امسال در آلمان، سران اين حزب تصميم گرفتند به حضور در دولت ائتلافي خاتمه داده و در قالب اصلي ترين حزب مخالف دولت، به تقابل با مرکل بپردازند. با اين حال شکست صدر اعظم آلمان در شکل دهي ائتلاف موسوم به "جامائيکا"، بار ديگر سران حزب سوسيال دموکرات را بر آن داشته است تا در خصوص تشکيل دولت ائتلافي فکر کنند. در خصوص آنچه در آلمان و اروپا مي گذرد نکاتي وجود دارد که نمي توان به سادگي از کنار آنها گذشت :
نخست اينکه حتي اگر دولت ائتلافي ميان ائتلاف احزاب مسيحي و حزب سوسيال دموکرات شکل گيرد، مرکل بخش اعظم قدرت خود را طي 4 سال آتي از دست خواهد داد. کمترين شبهه اي وجود ندارد که سوسيال دموکراتها در صورت حضور در دولت ائتلافي امتيازاتي از مرکل خواهند گرفت. اين در حالياست که اختلافات دو حزب سنتي آلمان بر سر موضوعاتي مانند سياستگذاري اقتصادي در منطقه يورو ، تعيين مناسبات درون آتلانتيکي با اعضاي ناتو و نحوه مقابله با بحران پناهجويان به قوت خود باقي خواهد ماند. در جريان رقابتهاي انتخابات سراسري امسال در آلمان، مارتين شولتز و مرکل به عنوان دو نامزد احزاب پست صدر اعظمي آلمان، به تخريب يکديگر پرداخته و نهايت تلاش خود را جهت حذف سياسي يکديگر به کار گرفتند. در چنين شرايطي تشکيل دوباره دولت ائتلافي در آلمان ميان ائتلاف احزاب مسيحي و سوسيال دموکراتها براي بسياري از شهروندان آلماني مطلوبيت ندارد.
نکته دوم، به کاهش قدرت مانور مرکل در معادلات سياسي و اجرايي آلمان و اروپا باز مي گردد. اگرچه مرکل بار ديگر به عنوان صدر اعظم آلمان در راس هرم قدرت در اين کشور قرار خواهد گرفت، اما قدرت تاثيرگذاري وي در معادلات اجتماعي و سياسي برلين کاهش شديدي خواهد يافت. طي سالهاي 2013 تا 2017 ميلادي و در پي تشکيل دولت ائتلافي ميان دموکرات مسيحيها و سوسيال دموکراتها، قدرت مرکل نسبت به ادوار نخست و دوم صدر اعظمي خود کاهش يافت. همين مسئله باعث شد تا برخي هم حزبي هاي مرکل از وي بخواهند تا براي مرتبه چهارم براي صدر اعظمي آلمان کانديدا نشود. با اين حال مرکل در نهايت تصميم گرفت به صحنه بيايد و با رقباي خود براي احزاب اين پست رقابت کند. اگرچه محصول اين رقابت در ظاهر پيروزي مرکل بوده است، اما ترکيب آراي انتخابات نشان مي دهد که مرکل از صدر اعظمي قوي به سياستمداري ضعيف در برلين تبديل شده است. بدون شک اين مسئله بر روي قدرت مانور مرکل در اتحاديه اروپا و منطقه يورو نيز تاثير گذار خواهد بود. بسياري از بحرانهاي منطقه يورو و اتحاديه اروپا در حالي ادامه دارند که هرگونه مواجهه با آنها، نيازمند وجود قدرتي متمرکز و يک مدير سياسي و اقتصادي قوي مي باشد. مرکل هم اکنون از اين قدرت عملا بي بهره است. همين مسئله سبب شده است تا اتحاديه اروپا در سخت ترين شرايط ممکن اصلي ترين هدايتگر خود را از دست بدهد. حتي در چنين شرايطي ممکن است امانوئل ماکرون رئيس جمهور جوان فرانسه سعي کند جايگاه مرکل را به عنوان قوي ترين سياستمدار اروپا تصاحب کند.
نکته سوم اينکه افول جايگاه سياسي هر دو حزب دموکرات مسيحي و سوسيال دموکرات در آلمان از يک سو و رشد تصاعدي آراي حزب "جايگزيني براي آلمان " که جرياني ضد اسلام و ضد مهاجرت ( وابسته به جريان راست افراطي ) محسوب مي شود، نشان مي دهد که احزاب سنتي جايگاه قبلي خود را در اروپاي واحد از دست دادهاند. هم اکنون احزاب وابسته به جريان راست افراطي با رويکردي ناسيوناليستي و ضد اروپايي توانستهاند گوي سبقت را از احزاب طرفدار اروپاي واحد و منطقه يورو بربايند .بنابراين، اروپا به سمت احياي ناسيوناليسم و بازگشت به فضاي قبل از تشکيل اروپاي واحد و منطقه يورو پيش مي رود. بديهي است که سياستمداران جريان راست ميانه و سوسياليست در اروپا مقصر اصلي ايجاد وضعيت فعلي در قاره سبز محسوب مي شوند. حتي اين امکان وجود دارد که در انتخابات سراسري آينده در آلمان که در سال 2021 ميلادي برگزاري خواهد شد، حزب جايگزيني براي آلمان بتواند با کسب اکثريت آرا، به نخستين و تاثيرگذار ترين حزب در اين کشور تبديل شود.رشد همزمان جريانهاي راست افراطي و ملي گرا در اروپا نشان مي دهد که رويکرد جمعي سران اروپايي نتوانسته است موجبات رضايت و اقناع شهروندان کشورهاي مختلف اين مجموعه را فراهم آورد.
در نهايت اينکه مرکل هم اکنون به صدر اعظمي ناتوان تبديل شده است. بدون شک، اين صدر اعظم ناتوان قدرت مواجهه با معضلات مزمن و دامنه داري مانند بحران اقتصادي، بحران مهاجرت، بحرانهاي امنيتي و .... را در اروپاي واحد نخواهد داشت. از سوي ديگر، با تشديد بحرانهاي جاري در اروپا از يک سو و اقبال شهروندان اروپايي به احزاب وابسته به جريان راست افراطي و مليگرا از سوي ديگر، احتمال احياي ناسيوناليسم در اروپا افزايش يافته است.در اين صورت، ديگر نمي توان از وجود اروپاي واحد و متعاقبا منطقه يورو در آينده اي نزديک سخن به ميان آورد. بي دليل نيست که بسياري از تحليلگران و صاحب نظران مسائل امنيتي و سياسي در اروپا معتقدند که روزهاي سخت اروپا در پيش است. حتي بسياري از اين تحليلگران معتقدند که عبور اروپاي واحد از اين دوران سخت به راحتي امکانپذير نيست و در چنين شرايطي مي توان به گزينه ها و احتمالاتي مانند فروپاشي اتحاديه اروپا و منطقه يورو و از بين رفتن بسياري از قراردادها و مناسبات ترسيم شده در اين مجموعه فکر کرد.....
تحليلگر مسائل اروپا
شکست آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در تشکيل دولت ائتلافي در آلمان، به سوژه خبري و تحليلي بسياري از رسانه هاي غربي تبديل شده است. پس از شکست مرکل و حزب دموکرات مسيحي در تشکيل دولت ائتلافي با احزاب سوسيال مسيحي، سبز و دموکراتهاي ليبرال، صدر اعظم آلمان دست ياري به سوي حزب سنتي و رقيب خود يعني سوسيال دموکرات دراز کرده است. اگرچه تا هفته گذشته برخي رسانه هاي آلماني با خوشبيني نسبت به احتمال تشکيل دولت ائتلافي ميان ائتلاف احزاب مسيحي و سوسيال دموکراتها مي نگريستند، اما اظهارات اخير زيگمار گابريل وزير امور خارجه فعلي آلمان و يکي از سران حزب سوسيال دموکرات بسياري از اميدها در اين خصوص را نقش بر آب ساخته است. زيگمار گابريل پيش شرط اصلي ائتلاف با ائتلاف احزاب مسيحي را تغيير سياستهاي مرکل در قبال منطقه يورو و اتحاديه اروپا دانسته است! بدون شک، تحقق اين پيش شرط اساسا با توجه به روحيات مرکل و اصول حزب دموکرات مسيحي امکانپذير نيست. در چنين شرايطي براي تشکيل دولت ائتلافي تنها يک راه باقي مي ماند و آن عقب نشيني سوسيال دموکراتها از شروط سخت خود مي باشد. در اين صورت نيز طرفداران حزب سوسيال دموکرات از سران خود نااميد شده و آنها را در خصوص امتيازدهي اقتصادي وسياسي به مرکل متهم خواهند کرد.لازم به ذکر است که پس از شکست سنگين حزب سوسيال دموکرات در انتخابات سراسري امسال در آلمان، سران اين حزب تصميم گرفتند به حضور در دولت ائتلافي خاتمه داده و در قالب اصلي ترين حزب مخالف دولت، به تقابل با مرکل بپردازند. با اين حال شکست صدر اعظم آلمان در شکل دهي ائتلاف موسوم به "جامائيکا"، بار ديگر سران حزب سوسيال دموکرات را بر آن داشته است تا در خصوص تشکيل دولت ائتلافي فکر کنند. در خصوص آنچه در آلمان و اروپا مي گذرد نکاتي وجود دارد که نمي توان به سادگي از کنار آنها گذشت :
نخست اينکه حتي اگر دولت ائتلافي ميان ائتلاف احزاب مسيحي و حزب سوسيال دموکرات شکل گيرد، مرکل بخش اعظم قدرت خود را طي 4 سال آتي از دست خواهد داد. کمترين شبهه اي وجود ندارد که سوسيال دموکراتها در صورت حضور در دولت ائتلافي امتيازاتي از مرکل خواهند گرفت. اين در حالياست که اختلافات دو حزب سنتي آلمان بر سر موضوعاتي مانند سياستگذاري اقتصادي در منطقه يورو ، تعيين مناسبات درون آتلانتيکي با اعضاي ناتو و نحوه مقابله با بحران پناهجويان به قوت خود باقي خواهد ماند. در جريان رقابتهاي انتخابات سراسري امسال در آلمان، مارتين شولتز و مرکل به عنوان دو نامزد احزاب پست صدر اعظمي آلمان، به تخريب يکديگر پرداخته و نهايت تلاش خود را جهت حذف سياسي يکديگر به کار گرفتند. در چنين شرايطي تشکيل دوباره دولت ائتلافي در آلمان ميان ائتلاف احزاب مسيحي و سوسيال دموکراتها براي بسياري از شهروندان آلماني مطلوبيت ندارد.
نکته دوم، به کاهش قدرت مانور مرکل در معادلات سياسي و اجرايي آلمان و اروپا باز مي گردد. اگرچه مرکل بار ديگر به عنوان صدر اعظم آلمان در راس هرم قدرت در اين کشور قرار خواهد گرفت، اما قدرت تاثيرگذاري وي در معادلات اجتماعي و سياسي برلين کاهش شديدي خواهد يافت. طي سالهاي 2013 تا 2017 ميلادي و در پي تشکيل دولت ائتلافي ميان دموکرات مسيحيها و سوسيال دموکراتها، قدرت مرکل نسبت به ادوار نخست و دوم صدر اعظمي خود کاهش يافت. همين مسئله باعث شد تا برخي هم حزبي هاي مرکل از وي بخواهند تا براي مرتبه چهارم براي صدر اعظمي آلمان کانديدا نشود. با اين حال مرکل در نهايت تصميم گرفت به صحنه بيايد و با رقباي خود براي احزاب اين پست رقابت کند. اگرچه محصول اين رقابت در ظاهر پيروزي مرکل بوده است، اما ترکيب آراي انتخابات نشان مي دهد که مرکل از صدر اعظمي قوي به سياستمداري ضعيف در برلين تبديل شده است. بدون شک اين مسئله بر روي قدرت مانور مرکل در اتحاديه اروپا و منطقه يورو نيز تاثير گذار خواهد بود. بسياري از بحرانهاي منطقه يورو و اتحاديه اروپا در حالي ادامه دارند که هرگونه مواجهه با آنها، نيازمند وجود قدرتي متمرکز و يک مدير سياسي و اقتصادي قوي مي باشد. مرکل هم اکنون از اين قدرت عملا بي بهره است. همين مسئله سبب شده است تا اتحاديه اروپا در سخت ترين شرايط ممکن اصلي ترين هدايتگر خود را از دست بدهد. حتي در چنين شرايطي ممکن است امانوئل ماکرون رئيس جمهور جوان فرانسه سعي کند جايگاه مرکل را به عنوان قوي ترين سياستمدار اروپا تصاحب کند.
نکته سوم اينکه افول جايگاه سياسي هر دو حزب دموکرات مسيحي و سوسيال دموکرات در آلمان از يک سو و رشد تصاعدي آراي حزب "جايگزيني براي آلمان " که جرياني ضد اسلام و ضد مهاجرت ( وابسته به جريان راست افراطي ) محسوب مي شود، نشان مي دهد که احزاب سنتي جايگاه قبلي خود را در اروپاي واحد از دست دادهاند. هم اکنون احزاب وابسته به جريان راست افراطي با رويکردي ناسيوناليستي و ضد اروپايي توانستهاند گوي سبقت را از احزاب طرفدار اروپاي واحد و منطقه يورو بربايند .بنابراين، اروپا به سمت احياي ناسيوناليسم و بازگشت به فضاي قبل از تشکيل اروپاي واحد و منطقه يورو پيش مي رود. بديهي است که سياستمداران جريان راست ميانه و سوسياليست در اروپا مقصر اصلي ايجاد وضعيت فعلي در قاره سبز محسوب مي شوند. حتي اين امکان وجود دارد که در انتخابات سراسري آينده در آلمان که در سال 2021 ميلادي برگزاري خواهد شد، حزب جايگزيني براي آلمان بتواند با کسب اکثريت آرا، به نخستين و تاثيرگذار ترين حزب در اين کشور تبديل شود.رشد همزمان جريانهاي راست افراطي و ملي گرا در اروپا نشان مي دهد که رويکرد جمعي سران اروپايي نتوانسته است موجبات رضايت و اقناع شهروندان کشورهاي مختلف اين مجموعه را فراهم آورد.
در نهايت اينکه مرکل هم اکنون به صدر اعظمي ناتوان تبديل شده است. بدون شک، اين صدر اعظم ناتوان قدرت مواجهه با معضلات مزمن و دامنه داري مانند بحران اقتصادي، بحران مهاجرت، بحرانهاي امنيتي و .... را در اروپاي واحد نخواهد داشت. از سوي ديگر، با تشديد بحرانهاي جاري در اروپا از يک سو و اقبال شهروندان اروپايي به احزاب وابسته به جريان راست افراطي و مليگرا از سوي ديگر، احتمال احياي ناسيوناليسم در اروپا افزايش يافته است.در اين صورت، ديگر نمي توان از وجود اروپاي واحد و متعاقبا منطقه يورو در آينده اي نزديک سخن به ميان آورد. بي دليل نيست که بسياري از تحليلگران و صاحب نظران مسائل امنيتي و سياسي در اروپا معتقدند که روزهاي سخت اروپا در پيش است. حتي بسياري از اين تحليلگران معتقدند که عبور اروپاي واحد از اين دوران سخت به راحتي امکانپذير نيست و در چنين شرايطي مي توان به گزينه ها و احتمالاتي مانند فروپاشي اتحاديه اروپا و منطقه يورو و از بين رفتن بسياري از قراردادها و مناسبات ترسيم شده در اين مجموعه فکر کرد.....

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 32
انتهاي دانش سپردن کارها به خداست
مهندس محمود يادبودي
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «لا تزل قدم عبد يوم القيمة حتي يسئل عن خمس خصال عن عمره فيما افناه و عن شبابه فيما ابلاه و عن ماله من اين اکتسبه و فيما انفقه و عن علمه ما ذا عمل فيما علم - در روز قيامت قدم بنده برداشته نميشود تا اين که از پنج چيز از او سؤال شود: 1- سؤال ميشود عمر و زندگي خود را در چه چيز فاني و نابود کردي؟ 2- سؤال ميشود ايام جواني را در چه چيز سپري کردي؟ 3- سؤال ميشود مال از کجا آوردي؟ 4- سؤال ميشود مال را در چه راه مصرف و خرج کردي؟ 5- سؤال ميشود احکامي که به تو داده شد تا چه اندازه به آنها عمل کردي؟» (ارشاد القلوب)
دراين حديث شريف موضوع کلي پيرامون نعمت هاي الهي و نحوه بهره بري ما ازاين نعمت هاست. عمر، يکي از سرمايه هاي بزرگ الهي است که به هر کسي به ميزاني اعطا شده تا نهايت سعي و تلاش خود را جهت رسيدن به رشد و کمال انساني بنمايد و توشه و زمينه اي باشد براي انتخاب زندگي ابدي خود. لذا بايستي پاسخگو باشيم که اين سرمايه را در چه راهي خرج کرده ايم، آيا سود برده ايم يا زيان؟ «ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات...» و سوال از اموال است در طول عمر، که از کجا و چه راهي به دست آورده اي؟ از راه حلال، حرام و يا شبهه ناک بوده و اينکه در چه راهي خرج کرده اي؟ در حلالش حساب و در حرامش عقاب دارد. شرح اين مطالب را در پاسخ امام مجتبي (عليه السلام) به درخواست نصيحت جناده مي توان يافت: در آن ساعتهاي آخر از حيات حضرت امام حسن (عليه السلام) جناده خدمت آن حضرت رسيد و تقاضاي نصيحت و موعظه نمود. او مي گويد در حالي که رنگ آن حضرت زرد شده و حالش منقلب و ديگر رمقي ندارد و زهر تمام بدن ايشان را گرفته بود. من وارد شدم بر حضرت حسن بن علي بن ابي طالب (عليه السلام) در همان مرضي که با آن وفات نمود، و در مقابل آن حضرت طشتي بود که در آن خون قِي مي نمود و کبد آن حضرت قطعه قطعه از زهري که معاويه (لعنَت الله عليه) خورانده بود، خارج مي شد. عرض کردم: اي مولاي من! چرا خود را معالجه نميکنيد؟ حضرت فرمود: اي بنده خدا! مرگ را به چه علاج کنم؟ گفتم: «انا لله و انا اليه راجعون» سپس روي به من نمود و فرمود: سوگند به خدا که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از ما پيمان گرفته و وصيت نموده است که اين امر ولايت و خلافت عامه را بعد از او، دوازده امام از اولاد علي و فاطمه عليهم السلام عهده دار خواهند بود؛ و هيچ کس از ما نيست مگر آنکه مسموم يا مقتول گردد. در اين وقت طشت را از نزد آن حضرت برداشتند و آن حضرت گريست. عرض کردم: مرا نصيحت و اندرزي کن اي پسر رسول خدا! فرمود: بلي، براي سفري که در پيش داري خود را آماده ساز، و توشه اين سفر را قبل از آنکه زمان کوچ کردن برسد و آهنگ رحيل بنوازند، مهيا کن. بدان که تو به دنبال دنيا مي روي و طلب آن را
مي کني در حالي که مرگ تو را تعقيب نموده و طلب تو را مينمايد. همّ و اندوه و انديشه و تفکر روزي را که هنوز نيامده است بار مکن بر روزي که آمده و تو در آن هستي. بدان که تو از اموال دنيا هيچ چيزي را زياده از قوت خودت کسب نميکني مگر آنکه در آن چيز خازن و نگهدار براي غير خودت بوده اي! و بدان که در آنچه از اموال دنيا از راه حلال به دست ميآوري حساب است و در حرامش عقاب است و در مشتبهاتش عتاب و سرزنش و مؤاخذه است. بنا بر اين اصل، دنيا را مانند جيفه و مُرداري فرض کن که به اندازه کفاف در موقع ضرورت از آن براي خود برمي داري؛ پس اگر آنچه اخذ نمودهاي از حلال باشد، تو در اين امر طريق زهد و قناعت پيشه داشتهاي و از عهده حساب کمتري برآمده اي؛ و اگر آنچه را از دنيا برمي داري از حرام باشد، ديگر دچار وِزر و تبعات و مؤاخذه نشدهاي، چون از ميته به قدر ضرورت برداشتهاي نه زياده بر آن؛ و اگر از موارد مشتبه باشد که مورد عتاب واقع ميشوي، دچار عتاب کمتري شدهاي! براي دنياي خود چنان عمل کن که گويا تو الي الابد در دنيا به طور جاودان زيست مي کني و براي آخرتت چنان عمل کن که گويا تو فردا خواهي مرد! و اگر اراده داري که عزيز شوي بدون عشيره و ياران، و صاحب هيبت گردي بدون قدرت و سلطنت، پس براي حصول اين مقصود از پستي و کاستي معصيت خدا خارج شو، و در بلندي و رفعت طاعت خداوند عز و جل درآي، و اگر حاجتي تو را وادارکند که ناچار با افرادي مصاحبت و همنشيني کني، پس براي خود مصاحب و همنشيني اختيار کن که اين مصاحبت موجب زينت و احترام تو گردد، و اگر او را خدمت کني تو را حفظ کند، و اگر از او کمکي بخواهي تو را کمک کند، و اگرسخني بگويي گفتار تو را تصديق کند و صحه بگذارد، و... جُناده به دنبال اين مطلب مي گويد: پس از آنکه حضرت مجتبي (عليه السلام) اين مواعظ را بيان فرمودند نَفَسشان قطع و رنگ آن حضرت زرد شد تا حدي که چنين پنداشتم که در همان دم جان خواهد داد. در اين حال حضرت امام حسين (عليه السلام) با اسود بن ابي الاسود داخل شدند و سيد الشهداء خود را به روي برادر انداخت و سر و صورت او را بوسيد، و سپس در نزد او نشست و هر دو با يکديگر به نجوا و آهستگي سخناني گفتند. ابوالاسود ناگاه گفت: «انَا لله» روح حضرت به عالم باقي شتافت.
اما موضوع مورد بحث ما از فرمايش رسول گرامي (صلي الله عليه و آله) «وعن علمه ما ذاعمل فيماعلم - سؤال ميشود علمي که به تو داده شد تاچه اندازه به آن عمل کردي؟» بر ماست که ارزش علم و دانش را بدانيم و در به دست آوردن، حفظ (به خاطر سپردن) و نگهداري، عمل و نشر آن بکوشيم. رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود: «اول العلم معرفة الجبار و آخرالعلم تفويض الامر اليه - اول علم شناخت خداوند جبار و آخر علم واگذاري امور به اوست.» (کيمياي سعادت، محمد غزالي 2/404) منظور از علم اول علوم نظري است وعلم آخرعلوم عملي است.
سر آغاز دانش، معرفت خداوند جبار است: اين سخن، حديث فوق العاده اي است که خيلي سليقه خوبي داشتهاند که آن را دراول کتاب جامع المقدمات قرار داده اند. وقتي يک طلبه تازه به يادگيري علم صرف شروع ميکند، با اين حديث برخورد ميکند. به هرروي، معناي اين حديث در ظاهر واضح است؛ يعني ابتدا و آغاز علم، معرفت يافتن نسبت به خداوند متعال است؛ خدايي که بسيارجبران کننده ميباشد؛ جبر يعني جبران، يعني خداي مهرباني که حتي نواقص کارها و قصور بندگانش را جبران ميکند. بنابر اين، آغازعلم آن است که متعلم، خدا را قبل از شناخت سايرعلوم، بشناسد، قبل از فقه، قبل از اصول و حتي قبل از کلام، خدا را بشناسد؛ يعني بداند که ما در اين عالم، عبد و مخلوق هستيم و بايد خالق خود را بشناسيم. اما بلافاصله، صفت جبار را اضافه ميکند؛ يعني نميگويد که معرفة الرحمان، معرفة الرحيم، بلکه ميگويد معرفة الجبار؛ چرا که جبار، بالاتر از رحمان و رحيم است و به نحوي نزديک به معناي رب است؛ يعني قصور و کوتاهي را هم جبران ميکند. پس بايد چنين خدايي را شناخت که مثل يک مادر، دست
بنده اش را مي گيرد و پله پله او راجلو ميبرد، و قدم به قدم او را حرکت و رشد مي دهد.
جايگاه معرفت در روايات: در روايات خيلي براي معرفت ارزش گذاشته شده است و لذا اصولا اين دين، دين شناخت است و اين شناخت هر مقدار که ظرفيتش بالاتر باشد، انسان اوج بيشتري ميگيرد. البته، اين شناخت در همه زمينه هاست و بالاترين و اساسي ترين قسمت آن، شناخت معبود و خداي يکتا و معرفت به اوست.
انتهاي دانش، سپردن کارها به خداوند است: آخر علم هم تفويض کارها به خداوند است؛ يعني يک انسان عالم که در علوم مختلف غور کرده است، سرانجام به جايي ميرسد که بايد همه امور را به او واگذار کند؛ چرا که او فوق همه اين اسباب است و علوم، کليد معرفت اسباب است؛ مثلا يک پزشک در علم طب، با امراض آشنا ميشود و سببيت داروها و تاثيرگذاري آنها را نيز در رفع بيماريها ميشناسد يا سببيت کارهاي جراحي را در رفع نواقص جسمي بدن ميشناسد؛ اما بايد بداند که خدا خالق همين اسباب است. او سبب ساز و سبب سوز است.
تعريف ديگري از علم: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود: «العلم علمان؛ علم الاديان و علم الابدان» (اصول کافي، ج 1 ص37) معمولا اين طور روايت را ترجمه مي کنند که: علم بر دو گونه است: علم اديان و علم طب. اما در مورد مفهوم واقعي اين حديث بحث هايي مطرح است که به عنوان نمونه به نظر آيت الله جوادي آملي در اين مورد اشاره مي کنيم. ايشان مي فرمايند: «اخلاق، جزء قوي ترين علوم استدلالي است، زيرا وابسته به معرفت نفس مي باشد، تا اندازه اي که عده اي از اخلاق به عنوان طب روحاني ياد مي کنند. دو دسته علم داريم؛ علم الابدان و علم الاديان. انسان هاي صادق و خوش باور مي گويند، علم الابدان را اطبا دارند و علم الاديان را فقها دارند، اما بزرگاني که راه اخلاق را طي کرده اند، گفته اند: ممکن است، طبيبي علم الاديان داشته باشد و يک فقيه يا روحاني، علم الابدان داشته باشد. ممکن است طبيبي خالصاً لوجه الله آن علم را ياد بگيرد و صادقانه به آن عمل کند، به بالين بيماران بي بضاعت برود و دنياطلب نباشد؛ يعني علم الاديان دارد، گرچه در بدن کار مي کند، اما يک وقتي است که فقيهي به دنبال مريد بازي و امثال ذلک است؛ اين علم الابدان دارد، گرچه در باره دين کار بکند. در واقع، تقسيم علم به علم الاديان وعلم الابدان به هدف برمي گردد، نه به موضوع بحث.» حاصل سخن اين که مي توان گفت علم اديان داريم که به وسيله آن هدايت مي شويم به سوي خداشناسي. و علم ابدان، ما را به شناخت بيشتر از وجود خودمان هدايت
مي کند، يعني به سوي خودشناسي، که مقدمه اي است براي خداشناسي. «من عرف نفسه فقد عرف ربه».
تعاريفي ديگر از علم: امام صادق (عليه السلام) به نقل از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اول العلم الصمت و الثاني الاستماع و الثالث العمل به و الرابع نشره - سرآغاز علم و مرتبه نخست آن، سکوت است. گام دوم، گوش دادن است. گام سوم، عمل به آن است و گام چهارم، نشر و گسترش آن است.» (دعائم الاسلام، 1/82) در اين حديث شريف نکاتي مطرح است که از اهميت زيادي برخورداراست. سکوت عامل مهمي است در دقت و يادگيري. به وسيله گوش دادن به سخنان استاد، آدمي مي تواند به مقامات عالي علمي برسد.
جانور فربه شود از راه نوش
آدمي فربه شود از راه گوش
مرحله بعدي به خاطر سپردن و حفظ کردن مطالب است تا ملکه ذهن شود. اينها مقدمه اي است که بتوان آنها را به عمل و اجرا در رفتار و آداب روزانه درآورد تا بهترين روش در انتشار علوم باشد. انتشاري لساني و لفظي به همراه عمل به آن که هدف اصلي از يادگيري مي باشد، و آغازي است براي ورود در خودشناسي و خداشناسي. و چه نيکوست اين معرفت و شناخت با لباس تقوا همراه باشد. رسول خدا (صلي اللَه عليه و آله) فرمود: «لکل شيء معدن و معدن التقوي قلوب العارفين - هر چيز را معدني است و معدن تقوا، قلوب عارفين (خداشناسان) است.» (کنزالعمال، ح 5638) نتيجه اينکه هر چه معرفت بيشتر باشد، تقوا بيشتر خواهد بود و آيه کريمه شاهد آن است: «... اِنَما يَخْشَي اللَهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ... - يقيناً از بندگان خدا، علما از خدا مي ترسند.» (سوره فاطر، آيه 28) چون خشيت و خوف را فرع علم دانسته و بيان فرموده اند، چنانچه در فرمايش پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) تقوا فرع معرفت شمرده شده است. لذا اگر تقوا در کنار علم باشد، يقيناً بر اثر عمل به آن علم است و اينکه آيه شريفه مي فرمايد: «علما از خدا مي ترسند» منظور اين است که آنها عالم به آثار وضعي خطا و خداي ناکرده گناه و نافرماني حق هستند. لذا ترس از دوري خدا دارند و سعي بر آن دارند که عالم عامل باشند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «انما زهدالناس في طلب العلم لما يرون من قلة انتفاع من علم بلا عمل - علت اينکه مردم رغبت در طلب علم ندارند، اين است که ميبينند علماي بدون عمل از علم خود نفع و بهره نميبرند.» (ارشاد القلوب)
علماء رباني، مربيان جامعه خود هستند و بار مسئوليت فراواني بر عهده دارند. مردم چشم به آنها دوخته و دقت مي کنند و آنها را الگو قرار داده اند. از طرفي دشمنان ما منتظر کوچکترين بيراهه اي از سوي آنها هستند تا با بزرگ نمايي، مردم را به آنها بدبين کنند.
نقطه مقابل دانايي، ناداني است که بيماري و دردي است بي درمان، مگر با فرا گيري دانش و عمل و نشر آن. امام علي (عليه السلام) در باره جهل مي فرمايد: «لا داء أعيا من الجهل - هيچ دردي بي درمان تر از بي خردي (ناداني) نيست.» البته جهل دو قسم است: جهل بسيط داريم و جهل مرکب. در اينجا منظور جهل مرکب است زيرا جهل غير مرکب برطرف شدنش آسان است. ابن يمين خراساني خيلي زيبا حالت انسان ها را نسبت به علم و جهل در ابيات زير به تصوير کشيده است:
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نماييد که در خواب نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خويش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب، ابدالدهر بماند
نشر علوم از نظر قرآن: «... فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ، قال ترکوا العمل به و النشر له - و چون خدا پيمان گرفت ازآنان که کتاب به آنها داده شد که حقايق کتاب آسماني را براي مردم بيان کنيد و کتمان مکنيد، پس آنها عهد خدا راپشت سر انداخته و آيات الهي رابه بهايي اندک فروختند و چه بد معامله کردند.» (آل عمران، 187) در تفسير اين آيه کريمه که ميفرمايد:« پس انداختند آن را به پشت سر خود»، فرمود: مراد اين است که عمل به آن و نشر و پخش آن را ترک کردند.
رسول خدا (صلي اللَه عليه وآله) فرمود: «رأيت ليلة اسري بي الي السماء قوما يقرض شفاههم بالمقاريض من نار ثم يرمي فقلت يا جبرئيل ... أفلا يعقلون - شبي که مرا به معراج بردند و در آسمانها سير دادند عدهاي را ديدم که لبهاي آنها را با مقراض آتشين ميچيدند و ميريختند. پس گفتم اي جبرئيل اينها کيانند؟ گفت: اينها خطيباني از امت تو هستند که مردم را به کارهاي نيک امر ميکردند و خود را فراموش ميکردند، و حال آن که آنها قرآن کريم را قرائت ميکردند. آيا خداوند نعمت عقل به آنها نداده بود تا تعقل کنند و به گفتههاي خود عمل کنند؟ اکنون سزاي آنها اين است که به اين عذاب مبتلا گردند.» اهميت در اين است که بايد گوش کرد، دانست، عمل کرد و سپس انتشار داد. پس يک علم به زبان است و آن فايده اي ندارد، جز اينکه سبب اتمام حجت است و گفته ميشود تو که ميدانستي، چرا عمل نکردي؟ و ديگري علمي است که در قلب نشسته و سبب نفع است براي صاحبش در وقتي که به آن عمل کند. پيامبر اکرم (صلي اللَه عليه و آله) فرمود: «علم لا ينتفع به ککنز لا ينفق به - علمي که صاحب آن به آن منتفع نشود همچون گنج است که از آن چيزي برداشته نشود و در احتياجات خرج نکند.» (ارشادالقلوب)
در نتيجه بايستي از علم و دانش به دانايي رسيد تا در زندگاني جاودان آخرت به کار آيد و اگر کاربرد آن در دنيا رسيدن به اين فرمايش رسول اللَه (صلي اللَه عليه
و آله) باشد، دانش تبديل به دانايي مي شود که فرمودند: «لا يکون الرجل مسلما حتي يسلم الناس من يده و لسانه ...
يکون زاهدا فيما في ايدي الناس - مسلماني هر مسلمان محقق نخواهد شد تا وقتي که مردم مسلمان از دست و زبان او سالم بمانند، و ايمان هر مؤمن به کمال نرسد تا اينکه برادران ايماني او از شرش ايمن باشند و همسايگانش از شدت غضب و ناراحتي هاي او امان داشته باشند، و اطلاق عالم بر او نميشود تا وقتي که به آنچه ميداند عمل کند. و او را عابد نتوان گفت تا وقتي که به مقام ورع و اجتناب از گناهان برسد. و ورع براي او حاصل نشود تا وقتي که از آنچه در دست مردم است زهد ورزد، يعني چشم طمع از اموال مردم بردارد.» در اين زمينه بزرگان از علماء مي فرمايند: اي برادر من! سکوت و خاموشي طولاني داشته باش! و فکر زياد و انديشه بسيار در آثار قدرت حق تعالي و آيات الهي و فنا و زوال و تغييرات دنيا و اعمال گذشته خود بنما، به مواعظ و نصايح قرآني و کلمات پيامبر و اهل بيت طاهرينش و ساير بزرگان دين از علماء و حکما و دانشمندان عمل کن! و خنده مخصوصا با صدا و قهقهه کم داشته باش! و ندامت و پشيماني از گناهان و خطاهاي خود را شيوه خود قرار بده! هر گاه اين اوصاف با اين بيان در تو يافت شد در نزد خدا آبرومند و مورد قبول خواهي بود. بعضي ازعلماء فرمودهاند: عالم، طبيب امت است و دنيا درد است. هرگاه ديدي طبيب درد را به سوي خود ميکشد، يعني طالب دنياست، پس او را در ادعا و روش و سيره اش متهم کنيد، و به علم او اهميت ندهيد و بدانيد که او عالمي است که اعتماد و وثوق به گفتار او نيست و آنچه ميگويد اعتباري به آن نيست، چون خود به گفته خود ايمان ندارد و الا بر خلاف آن عمل نميکرد.
رسول خدا (صلي اللَه عليه وآله) فرمود: «لا تطلبوا العلم لتباهوا به العلماء و لا ... و لکن تعلموه و علموه - طلب نکنيد علم را براي مباهات و فخر بر علماء، و نه براي مجادله و مراء با نادانان، و نه براي اينکه به مردم نشان دهيد و ريا کنيد در مجالس، و نه براي اينکه توجه مردم را به خود جلب کنيد و کسب شرافت و مقام در ميان آنها بنماييد. پس کسي که بخواهد به خاطر اين مقاصد موهومه، علم به دست بياورد آتش جهنم را براي خود تهيه ديده است، و همان علم حجت بر اوست، يعني دليل محکوميت او در روز قيامت ميگردد. و ليکن علم را ياد بگيريد و عمل کنيد و به ديگران ياد دهيد و سبب نجات خود و ديگران گرديد.» (ارشاد القلوب/ترجمه طباطبايي، ص: 58 الي 62)
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «لا تزل قدم عبد يوم القيمة حتي يسئل عن خمس خصال عن عمره فيما افناه و عن شبابه فيما ابلاه و عن ماله من اين اکتسبه و فيما انفقه و عن علمه ما ذا عمل فيما علم - در روز قيامت قدم بنده برداشته نميشود تا اين که از پنج چيز از او سؤال شود: 1- سؤال ميشود عمر و زندگي خود را در چه چيز فاني و نابود کردي؟ 2- سؤال ميشود ايام جواني را در چه چيز سپري کردي؟ 3- سؤال ميشود مال از کجا آوردي؟ 4- سؤال ميشود مال را در چه راه مصرف و خرج کردي؟ 5- سؤال ميشود احکامي که به تو داده شد تا چه اندازه به آنها عمل کردي؟» (ارشاد القلوب)
دراين حديث شريف موضوع کلي پيرامون نعمت هاي الهي و نحوه بهره بري ما ازاين نعمت هاست. عمر، يکي از سرمايه هاي بزرگ الهي است که به هر کسي به ميزاني اعطا شده تا نهايت سعي و تلاش خود را جهت رسيدن به رشد و کمال انساني بنمايد و توشه و زمينه اي باشد براي انتخاب زندگي ابدي خود. لذا بايستي پاسخگو باشيم که اين سرمايه را در چه راهي خرج کرده ايم، آيا سود برده ايم يا زيان؟ «ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات...» و سوال از اموال است در طول عمر، که از کجا و چه راهي به دست آورده اي؟ از راه حلال، حرام و يا شبهه ناک بوده و اينکه در چه راهي خرج کرده اي؟ در حلالش حساب و در حرامش عقاب دارد. شرح اين مطالب را در پاسخ امام مجتبي (عليه السلام) به درخواست نصيحت جناده مي توان يافت: در آن ساعتهاي آخر از حيات حضرت امام حسن (عليه السلام) جناده خدمت آن حضرت رسيد و تقاضاي نصيحت و موعظه نمود. او مي گويد در حالي که رنگ آن حضرت زرد شده و حالش منقلب و ديگر رمقي ندارد و زهر تمام بدن ايشان را گرفته بود. من وارد شدم بر حضرت حسن بن علي بن ابي طالب (عليه السلام) در همان مرضي که با آن وفات نمود، و در مقابل آن حضرت طشتي بود که در آن خون قِي مي نمود و کبد آن حضرت قطعه قطعه از زهري که معاويه (لعنَت الله عليه) خورانده بود، خارج مي شد. عرض کردم: اي مولاي من! چرا خود را معالجه نميکنيد؟ حضرت فرمود: اي بنده خدا! مرگ را به چه علاج کنم؟ گفتم: «انا لله و انا اليه راجعون» سپس روي به من نمود و فرمود: سوگند به خدا که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از ما پيمان گرفته و وصيت نموده است که اين امر ولايت و خلافت عامه را بعد از او، دوازده امام از اولاد علي و فاطمه عليهم السلام عهده دار خواهند بود؛ و هيچ کس از ما نيست مگر آنکه مسموم يا مقتول گردد. در اين وقت طشت را از نزد آن حضرت برداشتند و آن حضرت گريست. عرض کردم: مرا نصيحت و اندرزي کن اي پسر رسول خدا! فرمود: بلي، براي سفري که در پيش داري خود را آماده ساز، و توشه اين سفر را قبل از آنکه زمان کوچ کردن برسد و آهنگ رحيل بنوازند، مهيا کن. بدان که تو به دنبال دنيا مي روي و طلب آن را
مي کني در حالي که مرگ تو را تعقيب نموده و طلب تو را مينمايد. همّ و اندوه و انديشه و تفکر روزي را که هنوز نيامده است بار مکن بر روزي که آمده و تو در آن هستي. بدان که تو از اموال دنيا هيچ چيزي را زياده از قوت خودت کسب نميکني مگر آنکه در آن چيز خازن و نگهدار براي غير خودت بوده اي! و بدان که در آنچه از اموال دنيا از راه حلال به دست ميآوري حساب است و در حرامش عقاب است و در مشتبهاتش عتاب و سرزنش و مؤاخذه است. بنا بر اين اصل، دنيا را مانند جيفه و مُرداري فرض کن که به اندازه کفاف در موقع ضرورت از آن براي خود برمي داري؛ پس اگر آنچه اخذ نمودهاي از حلال باشد، تو در اين امر طريق زهد و قناعت پيشه داشتهاي و از عهده حساب کمتري برآمده اي؛ و اگر آنچه را از دنيا برمي داري از حرام باشد، ديگر دچار وِزر و تبعات و مؤاخذه نشدهاي، چون از ميته به قدر ضرورت برداشتهاي نه زياده بر آن؛ و اگر از موارد مشتبه باشد که مورد عتاب واقع ميشوي، دچار عتاب کمتري شدهاي! براي دنياي خود چنان عمل کن که گويا تو الي الابد در دنيا به طور جاودان زيست مي کني و براي آخرتت چنان عمل کن که گويا تو فردا خواهي مرد! و اگر اراده داري که عزيز شوي بدون عشيره و ياران، و صاحب هيبت گردي بدون قدرت و سلطنت، پس براي حصول اين مقصود از پستي و کاستي معصيت خدا خارج شو، و در بلندي و رفعت طاعت خداوند عز و جل درآي، و اگر حاجتي تو را وادارکند که ناچار با افرادي مصاحبت و همنشيني کني، پس براي خود مصاحب و همنشيني اختيار کن که اين مصاحبت موجب زينت و احترام تو گردد، و اگر او را خدمت کني تو را حفظ کند، و اگر از او کمکي بخواهي تو را کمک کند، و اگرسخني بگويي گفتار تو را تصديق کند و صحه بگذارد، و... جُناده به دنبال اين مطلب مي گويد: پس از آنکه حضرت مجتبي (عليه السلام) اين مواعظ را بيان فرمودند نَفَسشان قطع و رنگ آن حضرت زرد شد تا حدي که چنين پنداشتم که در همان دم جان خواهد داد. در اين حال حضرت امام حسين (عليه السلام) با اسود بن ابي الاسود داخل شدند و سيد الشهداء خود را به روي برادر انداخت و سر و صورت او را بوسيد، و سپس در نزد او نشست و هر دو با يکديگر به نجوا و آهستگي سخناني گفتند. ابوالاسود ناگاه گفت: «انَا لله» روح حضرت به عالم باقي شتافت.
اما موضوع مورد بحث ما از فرمايش رسول گرامي (صلي الله عليه و آله) «وعن علمه ما ذاعمل فيماعلم - سؤال ميشود علمي که به تو داده شد تاچه اندازه به آن عمل کردي؟» بر ماست که ارزش علم و دانش را بدانيم و در به دست آوردن، حفظ (به خاطر سپردن) و نگهداري، عمل و نشر آن بکوشيم. رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود: «اول العلم معرفة الجبار و آخرالعلم تفويض الامر اليه - اول علم شناخت خداوند جبار و آخر علم واگذاري امور به اوست.» (کيمياي سعادت، محمد غزالي 2/404) منظور از علم اول علوم نظري است وعلم آخرعلوم عملي است.
سر آغاز دانش، معرفت خداوند جبار است: اين سخن، حديث فوق العاده اي است که خيلي سليقه خوبي داشتهاند که آن را دراول کتاب جامع المقدمات قرار داده اند. وقتي يک طلبه تازه به يادگيري علم صرف شروع ميکند، با اين حديث برخورد ميکند. به هرروي، معناي اين حديث در ظاهر واضح است؛ يعني ابتدا و آغاز علم، معرفت يافتن نسبت به خداوند متعال است؛ خدايي که بسيارجبران کننده ميباشد؛ جبر يعني جبران، يعني خداي مهرباني که حتي نواقص کارها و قصور بندگانش را جبران ميکند. بنابر اين، آغازعلم آن است که متعلم، خدا را قبل از شناخت سايرعلوم، بشناسد، قبل از فقه، قبل از اصول و حتي قبل از کلام، خدا را بشناسد؛ يعني بداند که ما در اين عالم، عبد و مخلوق هستيم و بايد خالق خود را بشناسيم. اما بلافاصله، صفت جبار را اضافه ميکند؛ يعني نميگويد که معرفة الرحمان، معرفة الرحيم، بلکه ميگويد معرفة الجبار؛ چرا که جبار، بالاتر از رحمان و رحيم است و به نحوي نزديک به معناي رب است؛ يعني قصور و کوتاهي را هم جبران ميکند. پس بايد چنين خدايي را شناخت که مثل يک مادر، دست
بنده اش را مي گيرد و پله پله او راجلو ميبرد، و قدم به قدم او را حرکت و رشد مي دهد.
جايگاه معرفت در روايات: در روايات خيلي براي معرفت ارزش گذاشته شده است و لذا اصولا اين دين، دين شناخت است و اين شناخت هر مقدار که ظرفيتش بالاتر باشد، انسان اوج بيشتري ميگيرد. البته، اين شناخت در همه زمينه هاست و بالاترين و اساسي ترين قسمت آن، شناخت معبود و خداي يکتا و معرفت به اوست.
انتهاي دانش، سپردن کارها به خداوند است: آخر علم هم تفويض کارها به خداوند است؛ يعني يک انسان عالم که در علوم مختلف غور کرده است، سرانجام به جايي ميرسد که بايد همه امور را به او واگذار کند؛ چرا که او فوق همه اين اسباب است و علوم، کليد معرفت اسباب است؛ مثلا يک پزشک در علم طب، با امراض آشنا ميشود و سببيت داروها و تاثيرگذاري آنها را نيز در رفع بيماريها ميشناسد يا سببيت کارهاي جراحي را در رفع نواقص جسمي بدن ميشناسد؛ اما بايد بداند که خدا خالق همين اسباب است. او سبب ساز و سبب سوز است.
تعريف ديگري از علم: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود: «العلم علمان؛ علم الاديان و علم الابدان» (اصول کافي، ج 1 ص37) معمولا اين طور روايت را ترجمه مي کنند که: علم بر دو گونه است: علم اديان و علم طب. اما در مورد مفهوم واقعي اين حديث بحث هايي مطرح است که به عنوان نمونه به نظر آيت الله جوادي آملي در اين مورد اشاره مي کنيم. ايشان مي فرمايند: «اخلاق، جزء قوي ترين علوم استدلالي است، زيرا وابسته به معرفت نفس مي باشد، تا اندازه اي که عده اي از اخلاق به عنوان طب روحاني ياد مي کنند. دو دسته علم داريم؛ علم الابدان و علم الاديان. انسان هاي صادق و خوش باور مي گويند، علم الابدان را اطبا دارند و علم الاديان را فقها دارند، اما بزرگاني که راه اخلاق را طي کرده اند، گفته اند: ممکن است، طبيبي علم الاديان داشته باشد و يک فقيه يا روحاني، علم الابدان داشته باشد. ممکن است طبيبي خالصاً لوجه الله آن علم را ياد بگيرد و صادقانه به آن عمل کند، به بالين بيماران بي بضاعت برود و دنياطلب نباشد؛ يعني علم الاديان دارد، گرچه در بدن کار مي کند، اما يک وقتي است که فقيهي به دنبال مريد بازي و امثال ذلک است؛ اين علم الابدان دارد، گرچه در باره دين کار بکند. در واقع، تقسيم علم به علم الاديان وعلم الابدان به هدف برمي گردد، نه به موضوع بحث.» حاصل سخن اين که مي توان گفت علم اديان داريم که به وسيله آن هدايت مي شويم به سوي خداشناسي. و علم ابدان، ما را به شناخت بيشتر از وجود خودمان هدايت
مي کند، يعني به سوي خودشناسي، که مقدمه اي است براي خداشناسي. «من عرف نفسه فقد عرف ربه».
تعاريفي ديگر از علم: امام صادق (عليه السلام) به نقل از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اول العلم الصمت و الثاني الاستماع و الثالث العمل به و الرابع نشره - سرآغاز علم و مرتبه نخست آن، سکوت است. گام دوم، گوش دادن است. گام سوم، عمل به آن است و گام چهارم، نشر و گسترش آن است.» (دعائم الاسلام، 1/82) در اين حديث شريف نکاتي مطرح است که از اهميت زيادي برخورداراست. سکوت عامل مهمي است در دقت و يادگيري. به وسيله گوش دادن به سخنان استاد، آدمي مي تواند به مقامات عالي علمي برسد.
جانور فربه شود از راه نوش
آدمي فربه شود از راه گوش
مرحله بعدي به خاطر سپردن و حفظ کردن مطالب است تا ملکه ذهن شود. اينها مقدمه اي است که بتوان آنها را به عمل و اجرا در رفتار و آداب روزانه درآورد تا بهترين روش در انتشار علوم باشد. انتشاري لساني و لفظي به همراه عمل به آن که هدف اصلي از يادگيري مي باشد، و آغازي است براي ورود در خودشناسي و خداشناسي. و چه نيکوست اين معرفت و شناخت با لباس تقوا همراه باشد. رسول خدا (صلي اللَه عليه و آله) فرمود: «لکل شيء معدن و معدن التقوي قلوب العارفين - هر چيز را معدني است و معدن تقوا، قلوب عارفين (خداشناسان) است.» (کنزالعمال، ح 5638) نتيجه اينکه هر چه معرفت بيشتر باشد، تقوا بيشتر خواهد بود و آيه کريمه شاهد آن است: «... اِنَما يَخْشَي اللَهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ... - يقيناً از بندگان خدا، علما از خدا مي ترسند.» (سوره فاطر، آيه 28) چون خشيت و خوف را فرع علم دانسته و بيان فرموده اند، چنانچه در فرمايش پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) تقوا فرع معرفت شمرده شده است. لذا اگر تقوا در کنار علم باشد، يقيناً بر اثر عمل به آن علم است و اينکه آيه شريفه مي فرمايد: «علما از خدا مي ترسند» منظور اين است که آنها عالم به آثار وضعي خطا و خداي ناکرده گناه و نافرماني حق هستند. لذا ترس از دوري خدا دارند و سعي بر آن دارند که عالم عامل باشند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: «انما زهدالناس في طلب العلم لما يرون من قلة انتفاع من علم بلا عمل - علت اينکه مردم رغبت در طلب علم ندارند، اين است که ميبينند علماي بدون عمل از علم خود نفع و بهره نميبرند.» (ارشاد القلوب)
علماء رباني، مربيان جامعه خود هستند و بار مسئوليت فراواني بر عهده دارند. مردم چشم به آنها دوخته و دقت مي کنند و آنها را الگو قرار داده اند. از طرفي دشمنان ما منتظر کوچکترين بيراهه اي از سوي آنها هستند تا با بزرگ نمايي، مردم را به آنها بدبين کنند.
نقطه مقابل دانايي، ناداني است که بيماري و دردي است بي درمان، مگر با فرا گيري دانش و عمل و نشر آن. امام علي (عليه السلام) در باره جهل مي فرمايد: «لا داء أعيا من الجهل - هيچ دردي بي درمان تر از بي خردي (ناداني) نيست.» البته جهل دو قسم است: جهل بسيط داريم و جهل مرکب. در اينجا منظور جهل مرکب است زيرا جهل غير مرکب برطرف شدنش آسان است. ابن يمين خراساني خيلي زيبا حالت انسان ها را نسبت به علم و جهل در ابيات زير به تصوير کشيده است:
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نماييد که در خواب نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خويش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب، ابدالدهر بماند
نشر علوم از نظر قرآن: «... فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ، قال ترکوا العمل به و النشر له - و چون خدا پيمان گرفت ازآنان که کتاب به آنها داده شد که حقايق کتاب آسماني را براي مردم بيان کنيد و کتمان مکنيد، پس آنها عهد خدا راپشت سر انداخته و آيات الهي رابه بهايي اندک فروختند و چه بد معامله کردند.» (آل عمران، 187) در تفسير اين آيه کريمه که ميفرمايد:« پس انداختند آن را به پشت سر خود»، فرمود: مراد اين است که عمل به آن و نشر و پخش آن را ترک کردند.
رسول خدا (صلي اللَه عليه وآله) فرمود: «رأيت ليلة اسري بي الي السماء قوما يقرض شفاههم بالمقاريض من نار ثم يرمي فقلت يا جبرئيل ... أفلا يعقلون - شبي که مرا به معراج بردند و در آسمانها سير دادند عدهاي را ديدم که لبهاي آنها را با مقراض آتشين ميچيدند و ميريختند. پس گفتم اي جبرئيل اينها کيانند؟ گفت: اينها خطيباني از امت تو هستند که مردم را به کارهاي نيک امر ميکردند و خود را فراموش ميکردند، و حال آن که آنها قرآن کريم را قرائت ميکردند. آيا خداوند نعمت عقل به آنها نداده بود تا تعقل کنند و به گفتههاي خود عمل کنند؟ اکنون سزاي آنها اين است که به اين عذاب مبتلا گردند.» اهميت در اين است که بايد گوش کرد، دانست، عمل کرد و سپس انتشار داد. پس يک علم به زبان است و آن فايده اي ندارد، جز اينکه سبب اتمام حجت است و گفته ميشود تو که ميدانستي، چرا عمل نکردي؟ و ديگري علمي است که در قلب نشسته و سبب نفع است براي صاحبش در وقتي که به آن عمل کند. پيامبر اکرم (صلي اللَه عليه و آله) فرمود: «علم لا ينتفع به ککنز لا ينفق به - علمي که صاحب آن به آن منتفع نشود همچون گنج است که از آن چيزي برداشته نشود و در احتياجات خرج نکند.» (ارشادالقلوب)
در نتيجه بايستي از علم و دانش به دانايي رسيد تا در زندگاني جاودان آخرت به کار آيد و اگر کاربرد آن در دنيا رسيدن به اين فرمايش رسول اللَه (صلي اللَه عليه
و آله) باشد، دانش تبديل به دانايي مي شود که فرمودند: «لا يکون الرجل مسلما حتي يسلم الناس من يده و لسانه ...
يکون زاهدا فيما في ايدي الناس - مسلماني هر مسلمان محقق نخواهد شد تا وقتي که مردم مسلمان از دست و زبان او سالم بمانند، و ايمان هر مؤمن به کمال نرسد تا اينکه برادران ايماني او از شرش ايمن باشند و همسايگانش از شدت غضب و ناراحتي هاي او امان داشته باشند، و اطلاق عالم بر او نميشود تا وقتي که به آنچه ميداند عمل کند. و او را عابد نتوان گفت تا وقتي که به مقام ورع و اجتناب از گناهان برسد. و ورع براي او حاصل نشود تا وقتي که از آنچه در دست مردم است زهد ورزد، يعني چشم طمع از اموال مردم بردارد.» در اين زمينه بزرگان از علماء مي فرمايند: اي برادر من! سکوت و خاموشي طولاني داشته باش! و فکر زياد و انديشه بسيار در آثار قدرت حق تعالي و آيات الهي و فنا و زوال و تغييرات دنيا و اعمال گذشته خود بنما، به مواعظ و نصايح قرآني و کلمات پيامبر و اهل بيت طاهرينش و ساير بزرگان دين از علماء و حکما و دانشمندان عمل کن! و خنده مخصوصا با صدا و قهقهه کم داشته باش! و ندامت و پشيماني از گناهان و خطاهاي خود را شيوه خود قرار بده! هر گاه اين اوصاف با اين بيان در تو يافت شد در نزد خدا آبرومند و مورد قبول خواهي بود. بعضي ازعلماء فرمودهاند: عالم، طبيب امت است و دنيا درد است. هرگاه ديدي طبيب درد را به سوي خود ميکشد، يعني طالب دنياست، پس او را در ادعا و روش و سيره اش متهم کنيد، و به علم او اهميت ندهيد و بدانيد که او عالمي است که اعتماد و وثوق به گفتار او نيست و آنچه ميگويد اعتباري به آن نيست، چون خود به گفته خود ايمان ندارد و الا بر خلاف آن عمل نميکرد.
رسول خدا (صلي اللَه عليه وآله) فرمود: «لا تطلبوا العلم لتباهوا به العلماء و لا ... و لکن تعلموه و علموه - طلب نکنيد علم را براي مباهات و فخر بر علماء، و نه براي مجادله و مراء با نادانان، و نه براي اينکه به مردم نشان دهيد و ريا کنيد در مجالس، و نه براي اينکه توجه مردم را به خود جلب کنيد و کسب شرافت و مقام در ميان آنها بنماييد. پس کسي که بخواهد به خاطر اين مقاصد موهومه، علم به دست بياورد آتش جهنم را براي خود تهيه ديده است، و همان علم حجت بر اوست، يعني دليل محکوميت او در روز قيامت ميگردد. و ليکن علم را ياد بگيريد و عمل کنيد و به ديگران ياد دهيد و سبب نجات خود و ديگران گرديد.» (ارشاد القلوب/ترجمه طباطبايي، ص: 58 الي 62)

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 72
چرا جواب فرانسويها را قاطع نميدهيد؟
دکتر حسن کربلايي
hassankarbalaei@gmail.com
@hassan_karbalaei
instagram:hassankarbalaei
فرانسوي ها ميزبان منافقين در پاريس هستند. همه گونه سرويس سياسي و لجستيك به آنها مي دهند. فرانسوي ها با ناديده گرفتن خون 17 هزار شهيد ترور به منافقين اجازه برگزاري ميتينگ سياسي مي دهند و از لجن پراکني هاي اين گروه تروريستي عليه ملت ايران نيز حمايت مي کنند.
فرانسوي ها در دوران مذاکرات برجام نقش پليس بد را ايفا مي کردند و هر وقت مذاکرات به نقاط مثبتي براي امتيازدهي به ايران مي رسيد بازي درمي آوردند.
اما پس از توافق برجام اين نقش را به آمريکايي ها واگذار کردند و شدند مدافع برجام و همواره از برجام دفاع نمودند آن هم از آن نيمه اي که مربوط به اجراي تعهدات هسته اي ايران است نه از نيمه اي که مربوط به تعهدات خود يا آمريکايي ها مي باشد!
از وقتي که اعلام شد ماکرون، رئيس جمهور فرانسه به تهران مي آيد آب از لب و لوچه برخي در داخل و خارج کشور آويزان شد که گويي او مي خواهد به تهران بيايد شق القمر کند!
اخيرا ماکرون گفته است؛ «ايران شريک ما نيست.» مفهوم اين سخن چيست؟ اگر ايران شريک شما نيست پس اين همه قراردادهاي نفتي و گازي توتال و آن قراردادهاي خودروسازي و قراردادهاي مربوط به خريد هواپيما و ... چيست؟
ماکرون يک ماه پيش به امارات رفت و در مصاحبه با روزنامه دولتي الاتحاد اين کشور گفت؛ "من خواستار ايستادگي قاطع و محکم در برابر ايران در خصوص موشک بالستيک و نفوذ ايران در خاورميانه هستم." يکي نيست به اين بابا بگويد تو چهکاره منطقه هستي که اين طور «کري» مي خواني؟!
نظير همين گنده گويي ها را وزير خارجه انگليس در اين چند روز گذشته به مناسبت هاي مختلف عليه جمهوري اسلامي گفته است.
شنيده شده است اخيراً وزير خارجه فرانسه نامه اي به وزير خارجه کشورمان نوشته و در آن سفر ماکرون به تهران را منوط به چند شرط کرده است؛
1- شما در سوريه به ما امتياز بدهيد تا عربستان حملات هوايي در يمن را کاهش يا متوقف کند.
2- در مورد محدود کردن برد موشک هاي به توافق برسيم.
3- مذاکره با عربستان را در دستور کار بگذاريد و اجازه دهيد آمريکايي ها هم در اين مذاکرات شرکت کنند.
4- با کنگره صحبت کردم آنها اجراي برجام را منوط به گفتگوهاي موشکي و مذاکرات منطقه اي کرده اند
لذا براي اجراي برجام تن دادن به مذاکرات منطقه اي و گفتگوهاي موشکي ضروري است.
من نمي دانم چقدر اين خبرها صحيح است اما برخي از اين شروط در اظهارات مقامات فرانسوي و نيز مسائلي که در رسانه هاي غربي مطرح بوده درز پيدا کرده است. البته اينکه همه شروط فرانسوي ها همين باشد که گفته آمد، بعيد است چون آنها اشتهاي سيري ناپذيري دارند.
خدا لعنت کند شاه را در ايام سلطنت خود هر رئيس جمهوري که به تهران مي آورد مي برد ميدان شهياد (که به يمن انقلاب ميدان آزادي نام گرفت) و کليد طلايي شهر تهران را توسط شهردار به او هديه مي داد. اين مراسم نماد اين بود که هر غلطي که مقامات مهمان در تهران مي خواهند بکنند آزادند و هر امتيازي مي خواهند مي دهيم فقط آنها حافظ تاج و تخت توله رضا خان باشند!
فرانسوي ها هنوز در آن حال و هوا و دوران، سير و سلوک مي کنند!
به عقيده من اگر ماکرون مي خواهد به تهران بيايد، وزارت خارجه بايد اين شروط را براي ورود او تعيين کنند؛
1- خودداري از حمايت شرم آور از تروريسم با اخراج منافقين از پاريس و دست کشيدن از پشتيباني لجستيک تروريست ها در عراق و سوريه.
2- پرهيز از مداخله در امور داخلي ايران، مداخله در امور منطقه و نيز خودداري از اخلال در روابط ايران با همسايگان جنوبي.
3- عمل به تعهدات بين المللي برجام به ويژه برداشتن تحريم هاي بانکي.
4- فرانسه اگر خود را شريک ايران نمي داند بهتر است براي امر و نهي موشکي و منطقه اي به تهران نيايد چون تکليف اين دو موضوع قبلاً با اراده ملت مشخص شده است و چانه زني در اين مورد ممنوع است.
وزارت خارجه بايد پس از بدعهدي غرب در برجام يک مقدار صراحت لهجه از خود نشان دهد و شفاف با حريفان اروپايي و آمريکايي سخن بگويد. اين شفاف گويي بايد متضمن عزت ملت ايران باشد.
دولت بايد به بازي پليس بد و پليس خوب پايان دهد و تکليف معاهده اي را که يک طرف ايران و طرف ديگر متجاوزان به حقوق ملت و غارتگران بين المللي قرار دارند مشخص کند.
مصوبه مجلس در مورد برجام تکليف دولت را مشخص کرده است. دولت با اجراي اين مصوبه نقطه پاياني به باج خواهي هاي غرب به بهانه برجام بگذارد.
دولت نبايد در پاسخ به زياده خواهي هاي دشمن دچار لکنت شود. ايران اسلامي امروز در اوج اقتدار ملي و منطقه اي است نشان دادن هرگونه ضعفي دشمن را پرروتر مي کند.
نگارنده اول آبان 96 طي مقاله اي همين شروط را با قرائتي ديگر به مسئولان ديپلماسي كشور توصيه كردم،اما در مواضع سخنگو و وزير و ديگر مقامات وزارت خارجه انعكاس شايسته اي نيافت.
hassankarbalaei@gmail.com
@hassan_karbalaei
instagram:hassankarbalaei
فرانسوي ها ميزبان منافقين در پاريس هستند. همه گونه سرويس سياسي و لجستيك به آنها مي دهند. فرانسوي ها با ناديده گرفتن خون 17 هزار شهيد ترور به منافقين اجازه برگزاري ميتينگ سياسي مي دهند و از لجن پراکني هاي اين گروه تروريستي عليه ملت ايران نيز حمايت مي کنند.
فرانسوي ها در دوران مذاکرات برجام نقش پليس بد را ايفا مي کردند و هر وقت مذاکرات به نقاط مثبتي براي امتيازدهي به ايران مي رسيد بازي درمي آوردند.
اما پس از توافق برجام اين نقش را به آمريکايي ها واگذار کردند و شدند مدافع برجام و همواره از برجام دفاع نمودند آن هم از آن نيمه اي که مربوط به اجراي تعهدات هسته اي ايران است نه از نيمه اي که مربوط به تعهدات خود يا آمريکايي ها مي باشد!
از وقتي که اعلام شد ماکرون، رئيس جمهور فرانسه به تهران مي آيد آب از لب و لوچه برخي در داخل و خارج کشور آويزان شد که گويي او مي خواهد به تهران بيايد شق القمر کند!
اخيرا ماکرون گفته است؛ «ايران شريک ما نيست.» مفهوم اين سخن چيست؟ اگر ايران شريک شما نيست پس اين همه قراردادهاي نفتي و گازي توتال و آن قراردادهاي خودروسازي و قراردادهاي مربوط به خريد هواپيما و ... چيست؟
ماکرون يک ماه پيش به امارات رفت و در مصاحبه با روزنامه دولتي الاتحاد اين کشور گفت؛ "من خواستار ايستادگي قاطع و محکم در برابر ايران در خصوص موشک بالستيک و نفوذ ايران در خاورميانه هستم." يکي نيست به اين بابا بگويد تو چهکاره منطقه هستي که اين طور «کري» مي خواني؟!
نظير همين گنده گويي ها را وزير خارجه انگليس در اين چند روز گذشته به مناسبت هاي مختلف عليه جمهوري اسلامي گفته است.
شنيده شده است اخيراً وزير خارجه فرانسه نامه اي به وزير خارجه کشورمان نوشته و در آن سفر ماکرون به تهران را منوط به چند شرط کرده است؛
1- شما در سوريه به ما امتياز بدهيد تا عربستان حملات هوايي در يمن را کاهش يا متوقف کند.
2- در مورد محدود کردن برد موشک هاي به توافق برسيم.
3- مذاکره با عربستان را در دستور کار بگذاريد و اجازه دهيد آمريکايي ها هم در اين مذاکرات شرکت کنند.
4- با کنگره صحبت کردم آنها اجراي برجام را منوط به گفتگوهاي موشکي و مذاکرات منطقه اي کرده اند
لذا براي اجراي برجام تن دادن به مذاکرات منطقه اي و گفتگوهاي موشکي ضروري است.
من نمي دانم چقدر اين خبرها صحيح است اما برخي از اين شروط در اظهارات مقامات فرانسوي و نيز مسائلي که در رسانه هاي غربي مطرح بوده درز پيدا کرده است. البته اينکه همه شروط فرانسوي ها همين باشد که گفته آمد، بعيد است چون آنها اشتهاي سيري ناپذيري دارند.
خدا لعنت کند شاه را در ايام سلطنت خود هر رئيس جمهوري که به تهران مي آورد مي برد ميدان شهياد (که به يمن انقلاب ميدان آزادي نام گرفت) و کليد طلايي شهر تهران را توسط شهردار به او هديه مي داد. اين مراسم نماد اين بود که هر غلطي که مقامات مهمان در تهران مي خواهند بکنند آزادند و هر امتيازي مي خواهند مي دهيم فقط آنها حافظ تاج و تخت توله رضا خان باشند!
فرانسوي ها هنوز در آن حال و هوا و دوران، سير و سلوک مي کنند!
به عقيده من اگر ماکرون مي خواهد به تهران بيايد، وزارت خارجه بايد اين شروط را براي ورود او تعيين کنند؛
1- خودداري از حمايت شرم آور از تروريسم با اخراج منافقين از پاريس و دست کشيدن از پشتيباني لجستيک تروريست ها در عراق و سوريه.
2- پرهيز از مداخله در امور داخلي ايران، مداخله در امور منطقه و نيز خودداري از اخلال در روابط ايران با همسايگان جنوبي.
3- عمل به تعهدات بين المللي برجام به ويژه برداشتن تحريم هاي بانکي.
4- فرانسه اگر خود را شريک ايران نمي داند بهتر است براي امر و نهي موشکي و منطقه اي به تهران نيايد چون تکليف اين دو موضوع قبلاً با اراده ملت مشخص شده است و چانه زني در اين مورد ممنوع است.
وزارت خارجه بايد پس از بدعهدي غرب در برجام يک مقدار صراحت لهجه از خود نشان دهد و شفاف با حريفان اروپايي و آمريکايي سخن بگويد. اين شفاف گويي بايد متضمن عزت ملت ايران باشد.
دولت بايد به بازي پليس بد و پليس خوب پايان دهد و تکليف معاهده اي را که يک طرف ايران و طرف ديگر متجاوزان به حقوق ملت و غارتگران بين المللي قرار دارند مشخص کند.
مصوبه مجلس در مورد برجام تکليف دولت را مشخص کرده است. دولت با اجراي اين مصوبه نقطه پاياني به باج خواهي هاي غرب به بهانه برجام بگذارد.
دولت نبايد در پاسخ به زياده خواهي هاي دشمن دچار لکنت شود. ايران اسلامي امروز در اوج اقتدار ملي و منطقه اي است نشان دادن هرگونه ضعفي دشمن را پرروتر مي کند.
نگارنده اول آبان 96 طي مقاله اي همين شروط را با قرائتي ديگر به مسئولان ديپلماسي كشور توصيه كردم،اما در مواضع سخنگو و وزير و ديگر مقامات وزارت خارجه انعكاس شايسته اي نيافت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 57
سه نسخه براي احياي جنبش دانشجويي
دکتر حامد حاجي حيدري
از دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
hajiheidari@PhiloSociology.ir
ديگر نميتوان از عنوان سنتي و مرسوم «جنبش دانشجويي» استفاده کرد؛ وخامت حال سياست دانشجويي به حدي است که ديگر اطلاق عنوان «جنبش» به آن دقيق نخواهد بود. گمان ميکنم امروز بر هيچ کس پوشيده نيست که جريانهاي سياسي دانشجويي در حال حاضر، ارتباط مؤثري با مردم ندارند، و بهترين نسبت آنها با مردم به بيش از دو دهه پيش باز ميگردد که آن هم تا حد زيادي مرهون وجهه نافذ جنبش واقعي دانشجويي در مقطع انقلاب بوده است. آنچنان سهم دانشجويان و طلاب حوزههاي علميه در وقوع انقلاب و سپس تأسيس نهادهاي انقلابي پر رنگ بود که بيراه نيست اين انقلاب را انقلاب «حوزه و دانشگاه» بناميم. ولي امروز، نه نقش طلاب در پيشتازي ابتکارات سياسي به آن درخشندگي است که بود، و نه دانشگاه و بايد براي احياي اين نقش، فکري کرد.
نقشي که طلبهها و دانشجويان ميتوانند در پيشبرد ابتکارات و راهحلهاي سياسي کشور ارائه دهند، از سوي هيچ يک از اقشار ديگر قابل انجام نيست. آنها ضمن اينکه اطلاعات و اشراف نسبتاً خوبي به دانش و معلومات لازم براي حل مسائل جامعه دارند، در عين حال، بند و بسطهاي زندگي فردي و اجتماعي و حرفهاي، هنوز به پاي آنها محکم نشده و ميتوانند فارغ از محافظهکاريهاي معمول در ساير اقشار، ذهن و فکر خود را به سوي آرمانها رها کنند، و مسيرهاي جديد بگشايند. هر جامعهاي براي حفظ بالندگي لازم براي برخورد با طرح مسائل نو به نو به چنين قشر پيشرويي نياز دارد.
پس، هم جامعه به «جنبش دانشجويي» که ديگر نيست احتياج دارد، و هم دانشجويان براي پيشبرد راه حلهاي خود نياز به مردم دارند. پس، چيزي که در قلب مشکل امروز نسبت دانشجويان و مردم حضور دارد، فقدان ارتباط بين اين دو نياز است؛ هر دو نياز وجود دارند، ولي ارتباطي ميان آنها برقرار نميشود. براي اصلاح اين وضع و حال، سه توصيه و راهحل داريم:
۱- هميشه به مردم راه حل ارائه دهيد، نه شرح مشکلاتيک دشواري مهم در کار فکر سياسي دانشجويي طي اين چند سال اخير اين است که آنها بيشتر در کار انتقاد و زاري و نق و نق هستند، تا ارائه راه حل. مشکلات، اسباب خوشحالي هيچ کس را فراهم نميکنند و طرح مشکلات لاينحل نزد مردم باعث ميشود که مآلاً اذعان کنيد که شما هم وظيفه خود را درست انجام ندادهايد؛ پس جايي براي اعتماد ميان مردم و ما وجود ندارد، وقتي که مدام خودمان هم عملاً اذعان داريم که ريشه مسائل را درک نميکنيم، يا از آن بدتر، وظيفه خود را در قبال رفع آنها انجام نميدهيم. هر انتقادي بدون طرح راهحل، مآلاً به معناي اعتراف منتقد به کمکاري خودش نيز هست. اگر دانشجويان براي حل مسائل مهمي همچون فساد، و نارساييهاي اقليمي و محيط زيست، و مسائل بين الملل، و دغدغههاي سياست داخلي، راه حلي ندارند، پس مردم، ناباورانه، خواهند پرسيد که چه کسي راه حلي خواهد داشت؟ فضاي منفيبافي و انتقاد بيپايان بدون طرح راه حل که امروز سکه رايج محافل روشنفکري و دانشگاهي است، مردم را زده کرده، و خلق را قانع نموده است که روشنفکري و دانشگاهيان از نوعي بيماري شيزوفرني رنج ميبرند که به پرخاشگري و ساديسم و پس از سرخوردگي از نتيجه از پرخاش، حتي به مازوخيسم جمعي منتهي شده است. روشن است که با چنين تصويري، مردم به آنها اعتماد نخواهند کرد. نقد متين دانشگاهي بايد يک ضميمه عملياتي براي رفع مشکل داشته باشد، و الا اين نحو انتقاد فعلي را همه ميتوانند داشته باشند.
به گمان من، حتي، بهتر است فعالان سياسي دانشگاهي، براي ايجاد رابطه مستحکمتر با مردم يک قدم فراتر بروند و به مردم راهحلهايي ارائه دهند که براي آنان پذيرفتني هم باشد.
نبايد در راهحلهاي انتزاعي و علمي غوطه خورد، بلکه مردم به راهحلهايي اعتماد خواهند کرد که با زمينههاي محلي و عيني انطباق داشته باشد. همه ما افکار و ايدههاي خود را دوست داريم، همان طور که ساير مايملک خود را دوست داريم، و اين، اغلب موجب ميشود که ديگران را درک نکنيم. مردم دنبال راهحلهايي هستند که با تجربيات پيشين و تجربيات امروز محلي و ملموسشان ارتباط برقرار کند. پس، کافي نيست که فکر سياسي دانشجويي از شرايط و اوضاع انتقاد کند، حتي کافي نيست که علاوه بر انتقاد از شرايط و اوضاع راه حل ارائه دهد، بلکه در يک گام سوم بايد خود را مقيد سازد که راهحلهايي ارائه نمايد که توسط مردم همين موطن قابل تصديق باشد.
2- بيشتر عمل کنيد
مردم در عطش «پهلوانان سياسي» هستند که وعده صيد ماهي دهند، و نهنگ آورند. کساني که قول «سه ماهه» بدهند و «دو ماهه» وفا کنند، چه وفا کردني... . مع الأسف، حرکات سياسي دانشجويي طي يک دو دهه اخير، بيشتر، رنگ دنبالهروي از جناحهاي سياسي داشتهاند. جناحهاي سياسي هم اغلب از دانشگاهيان به وقت نياز و انتخابات کمک گرفتهاند و بعد که بر اسب سياست سوار شدهاند، وعدههاي خود را که همان وعدههاي جريانهاي سياسي دانشجويي نيز بودند، فراموش کردهاند و به اقتضائات عملي سياست تن دادند. نتيجه آن که گوش مردم از وعده و قول پر است. اغلب وقتي از مردم ميپرسيم، که چرا به برخي چهرههاي اجتماعي توجه ويژه دارند، آنها ميگويند به خاطر قولهايي که به عمل رساندند؛ به خاطر آنچه در واقعيت از عملکرد آنها ديدهاند. آنچه عملکرد خوب يا بد را مشخص ميکند به انتظارات بستگي دارد و اگر ما به عنوان فعال سياسي بتوانيم به مردم بيشتر از آنچه گفتهايم ارائه کنيم، در اين صورت، در نظر او خوب و قابل اعتماد جلوه خواهيم کرد.
3- هيچ گاه گمان نکنيد که مردم با شما عقد اخوت بستهاند
جريانات سياسي دانشجويي ميتوانند رابطه دوستانهاي با مردم داشته باشند، اما، بايد موضوع اين دوستي را از تعهد مردم به موطن و عقايد خويش از هم تفکيک کنند. اين رابطه، مانند رابطههاي ديگر نيست. اگر مردم مجبور شوند ميان ما، و دين و ملت و تاريخ خود، يکي را انتخاب کند، بيگمان انتخاب ايشان گزينه دوم خواهد بود. مرتبط با اين نکته، مطلب ديگري هست؛ اين که هرگز نبايد سعي کنيم به دلايل سياسي، خود را هوادار مردم نشان دهيم. ما بايد واقعاً با مردم همراه باشيم؛ مردم اين تصنعها را ميفهمند. رابطهاي که مبناي آن قدرتطلبي باشد، رابطه نيرومندي نخواهد بود و خطر آن از مواهبش بيشتر است که، پايان نافرجامي خواهد داشت.
از دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
hajiheidari@PhiloSociology.ir
ديگر نميتوان از عنوان سنتي و مرسوم «جنبش دانشجويي» استفاده کرد؛ وخامت حال سياست دانشجويي به حدي است که ديگر اطلاق عنوان «جنبش» به آن دقيق نخواهد بود. گمان ميکنم امروز بر هيچ کس پوشيده نيست که جريانهاي سياسي دانشجويي در حال حاضر، ارتباط مؤثري با مردم ندارند، و بهترين نسبت آنها با مردم به بيش از دو دهه پيش باز ميگردد که آن هم تا حد زيادي مرهون وجهه نافذ جنبش واقعي دانشجويي در مقطع انقلاب بوده است. آنچنان سهم دانشجويان و طلاب حوزههاي علميه در وقوع انقلاب و سپس تأسيس نهادهاي انقلابي پر رنگ بود که بيراه نيست اين انقلاب را انقلاب «حوزه و دانشگاه» بناميم. ولي امروز، نه نقش طلاب در پيشتازي ابتکارات سياسي به آن درخشندگي است که بود، و نه دانشگاه و بايد براي احياي اين نقش، فکري کرد.
نقشي که طلبهها و دانشجويان ميتوانند در پيشبرد ابتکارات و راهحلهاي سياسي کشور ارائه دهند، از سوي هيچ يک از اقشار ديگر قابل انجام نيست. آنها ضمن اينکه اطلاعات و اشراف نسبتاً خوبي به دانش و معلومات لازم براي حل مسائل جامعه دارند، در عين حال، بند و بسطهاي زندگي فردي و اجتماعي و حرفهاي، هنوز به پاي آنها محکم نشده و ميتوانند فارغ از محافظهکاريهاي معمول در ساير اقشار، ذهن و فکر خود را به سوي آرمانها رها کنند، و مسيرهاي جديد بگشايند. هر جامعهاي براي حفظ بالندگي لازم براي برخورد با طرح مسائل نو به نو به چنين قشر پيشرويي نياز دارد.
پس، هم جامعه به «جنبش دانشجويي» که ديگر نيست احتياج دارد، و هم دانشجويان براي پيشبرد راه حلهاي خود نياز به مردم دارند. پس، چيزي که در قلب مشکل امروز نسبت دانشجويان و مردم حضور دارد، فقدان ارتباط بين اين دو نياز است؛ هر دو نياز وجود دارند، ولي ارتباطي ميان آنها برقرار نميشود. براي اصلاح اين وضع و حال، سه توصيه و راهحل داريم:
۱- هميشه به مردم راه حل ارائه دهيد، نه شرح مشکلاتيک دشواري مهم در کار فکر سياسي دانشجويي طي اين چند سال اخير اين است که آنها بيشتر در کار انتقاد و زاري و نق و نق هستند، تا ارائه راه حل. مشکلات، اسباب خوشحالي هيچ کس را فراهم نميکنند و طرح مشکلات لاينحل نزد مردم باعث ميشود که مآلاً اذعان کنيد که شما هم وظيفه خود را درست انجام ندادهايد؛ پس جايي براي اعتماد ميان مردم و ما وجود ندارد، وقتي که مدام خودمان هم عملاً اذعان داريم که ريشه مسائل را درک نميکنيم، يا از آن بدتر، وظيفه خود را در قبال رفع آنها انجام نميدهيم. هر انتقادي بدون طرح راهحل، مآلاً به معناي اعتراف منتقد به کمکاري خودش نيز هست. اگر دانشجويان براي حل مسائل مهمي همچون فساد، و نارساييهاي اقليمي و محيط زيست، و مسائل بين الملل، و دغدغههاي سياست داخلي، راه حلي ندارند، پس مردم، ناباورانه، خواهند پرسيد که چه کسي راه حلي خواهد داشت؟ فضاي منفيبافي و انتقاد بيپايان بدون طرح راه حل که امروز سکه رايج محافل روشنفکري و دانشگاهي است، مردم را زده کرده، و خلق را قانع نموده است که روشنفکري و دانشگاهيان از نوعي بيماري شيزوفرني رنج ميبرند که به پرخاشگري و ساديسم و پس از سرخوردگي از نتيجه از پرخاش، حتي به مازوخيسم جمعي منتهي شده است. روشن است که با چنين تصويري، مردم به آنها اعتماد نخواهند کرد. نقد متين دانشگاهي بايد يک ضميمه عملياتي براي رفع مشکل داشته باشد، و الا اين نحو انتقاد فعلي را همه ميتوانند داشته باشند.
به گمان من، حتي، بهتر است فعالان سياسي دانشگاهي، براي ايجاد رابطه مستحکمتر با مردم يک قدم فراتر بروند و به مردم راهحلهايي ارائه دهند که براي آنان پذيرفتني هم باشد.
نبايد در راهحلهاي انتزاعي و علمي غوطه خورد، بلکه مردم به راهحلهايي اعتماد خواهند کرد که با زمينههاي محلي و عيني انطباق داشته باشد. همه ما افکار و ايدههاي خود را دوست داريم، همان طور که ساير مايملک خود را دوست داريم، و اين، اغلب موجب ميشود که ديگران را درک نکنيم. مردم دنبال راهحلهايي هستند که با تجربيات پيشين و تجربيات امروز محلي و ملموسشان ارتباط برقرار کند. پس، کافي نيست که فکر سياسي دانشجويي از شرايط و اوضاع انتقاد کند، حتي کافي نيست که علاوه بر انتقاد از شرايط و اوضاع راه حل ارائه دهد، بلکه در يک گام سوم بايد خود را مقيد سازد که راهحلهايي ارائه نمايد که توسط مردم همين موطن قابل تصديق باشد.
2- بيشتر عمل کنيد
مردم در عطش «پهلوانان سياسي» هستند که وعده صيد ماهي دهند، و نهنگ آورند. کساني که قول «سه ماهه» بدهند و «دو ماهه» وفا کنند، چه وفا کردني... . مع الأسف، حرکات سياسي دانشجويي طي يک دو دهه اخير، بيشتر، رنگ دنبالهروي از جناحهاي سياسي داشتهاند. جناحهاي سياسي هم اغلب از دانشگاهيان به وقت نياز و انتخابات کمک گرفتهاند و بعد که بر اسب سياست سوار شدهاند، وعدههاي خود را که همان وعدههاي جريانهاي سياسي دانشجويي نيز بودند، فراموش کردهاند و به اقتضائات عملي سياست تن دادند. نتيجه آن که گوش مردم از وعده و قول پر است. اغلب وقتي از مردم ميپرسيم، که چرا به برخي چهرههاي اجتماعي توجه ويژه دارند، آنها ميگويند به خاطر قولهايي که به عمل رساندند؛ به خاطر آنچه در واقعيت از عملکرد آنها ديدهاند. آنچه عملکرد خوب يا بد را مشخص ميکند به انتظارات بستگي دارد و اگر ما به عنوان فعال سياسي بتوانيم به مردم بيشتر از آنچه گفتهايم ارائه کنيم، در اين صورت، در نظر او خوب و قابل اعتماد جلوه خواهيم کرد.
3- هيچ گاه گمان نکنيد که مردم با شما عقد اخوت بستهاند
جريانات سياسي دانشجويي ميتوانند رابطه دوستانهاي با مردم داشته باشند، اما، بايد موضوع اين دوستي را از تعهد مردم به موطن و عقايد خويش از هم تفکيک کنند. اين رابطه، مانند رابطههاي ديگر نيست. اگر مردم مجبور شوند ميان ما، و دين و ملت و تاريخ خود، يکي را انتخاب کند، بيگمان انتخاب ايشان گزينه دوم خواهد بود. مرتبط با اين نکته، مطلب ديگري هست؛ اين که هرگز نبايد سعي کنيم به دلايل سياسي، خود را هوادار مردم نشان دهيم. ما بايد واقعاً با مردم همراه باشيم؛ مردم اين تصنعها را ميفهمند. رابطهاي که مبناي آن قدرتطلبي باشد، رابطه نيرومندي نخواهد بود و خطر آن از مواهبش بيشتر است که، پايان نافرجامي خواهد داشت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 53
آيا ناتو نمي تواند۴۰۰ لابراتوار توليد هروئين در افغانستان را بمباران كند
رئيس مجلس شوراي اسلامي گفت: ما در جمهوري اسلامي قوانين روشني براي مواد مخدر داريم و بيش از ۴ هزار نفر در زمينه مبارزه با مواد مخدر به شهادت رسيده اند.
رئيس مجلس شوراي اسلامي همچنين گفت : در افغانستان 400 لابراتوار براي توليد هروئين وجود دارد. بيشترين مصرفکننده خطرناک در دنيا هروئين است آيا ناتو نميتواند اين لابراتوارها را بمباران کند؟! چطور ناتو مراسم عروسي در افغانستان را بمباران ميکند اما لابراتوارهايي که مشخصات دارند را نميتواند؟!
وي ادامه داد: مقداري از مواد مخدر از طريق فرودگاههاي افغانستان، ترانزيت هوايي ميشود البته بخشي از زمين و بخشي از درياست. اين فرودگاهها کدام هستند؟ فرودگاه کابل، قندهار، هرات که فرودگاههاي در اختيار ناتو است. فکر ميکنم سازمان ملل از کشورهايي که در افغانستان حضور دارند و مأموريت براي مبارزه با مواد مخدر دارند را بازخواست کند تا همه کشورهايي که پارلمانهايشان در کنفرانس حضور دارند با تأمين مواد مخدر مبارزه ميکنند.
دکتر لاريجاني همچنين گفت : سوال اين است که آيا يک رفتار متوازني براي مبارزه مخدر در دنيا وجود دارد يا کشورهاي منطقه در اين زمينه فعال هستند؟ مواد مخدري که در افغانستان توليد مي شود براي ترانزيت به اروپاست و برخي کشورهاي ديگر، چرا بايد هزينه اين موضوع را کشورهاي مسير ترانزيت پرداخت کنند، اين موضوع بسيار مهمي است که نبايد به سادگي از کنار آن گذشت. وي ادامه داد: آيا اروپا سهم خود را در مبارزه با مواد مخدر ميدهد يا گردن کشورهاي ديگر منطقه گذاشته است؟ مگر ناتو در افغانستان مستقر نيست چرا تجهيزات و امکانات کافي براي مبارزه با مواد مخدر نميدهد؟!
دکتر لاريجاني همچنين تصريح کرد : اولين مسئله اين است كه سازمان ملل قوانين عادلانه اي وضع کند که کشورها به ميزان درگيرياي که با مواد مخدر دارند، رفتار عادلانه اي براي مبارزه داشته باشند. وي ادامه داد : نمي شود در ايران و روسيه مرتبا هزينه دهيم. ترانزيت مواد مخدر بيشتر از مسير ايران و پاکستان و برخي کشورهاي ديگر صورت مي گيرد بنابراين بايد منشأ را کنترل کرد. رئيس مجلس خاطر نشان کرد: دولت افغانستان مي گويد توانايي کافي براي مبارزه با مواد مخدر ندارد، تلاش مي کند اما بايد کشورهايي که در افغانستان مستقر هستند را به کار گرفت. دکتر لاريجاني با اشاره به نقش ايران و روسيه در مبارزه با مواد مخدر گفت : براي کشورهاي روسيه، ايران، چين، تاجيکستان و پاکستان در مسير ترانزيت هستند مبارزه با مواد مخدر بسيار پراهميت است. کشورهاي عضو ناتو بايد به وظايف خود عمل کنند و موضوع مبارزه سهم گذاري شود تا مبارزه با مواد مخدر جدي پيگيري شود. وي ادامه داد: بايد با سرمنشأ توليد مواد مخدر برخورد کنيم بايد
روش هاي مبارزه با مواد مخدر در کشورها را نيز بررسي کنيم. قبول داريم که غير از مواد مخدر سنتي، مواد مخدر شيميايي نيز توليد مي شود، مي توانيم در زمينه روش هاي مختلفي براي مبارزه با مواد مخدر بحث کنيم. رئيس مجلس شوراي اسلامي همچنين گفت : ما در جمهوري اسلامي قوانين روشني براي مواد مخدر داريم و بيش از
4 هزار نفر در زمينه مبارزه با مواد مخدر به شهادت رسيده اند سازمان ملل اعلام کرده است که درصد کشفيات مواد مخدر از سوي نيروي انتظامي ايران حدود 80 درصد بوده است که سهم زيادي در دنيا دارد، بنابراين بايد در زمينه تجهيزات و امکانات ديگري که بشود مبارزه را گسترده کرد به نيروي انتظامي کمک شود. وي ادامه داد: مدلي که در ايران وجود دارد در پنل موجود در اين کنفرانس ، ارائه خواهد شد علاوه بر اين از تلاش هاي دولت روسيه تشکر مي کنيم و حتما پارلمان ها مي توانند در اين زمينه موثر باشند.
دکترلاريجاني تصريح کرد : البته مي خواهيم علاوه بر قوانين بر تبادل اطلاعات تاکيد داشته باشيم در حال حاضر ايران در روسيه تبادل اطلاعات دارند ولي بايد حتي تبادل اطلاعات گسترش پيدا کند تا باندهاي قاچاق شناسايي شود، اين ساز و کار بايد مورد توجه قرار گيرد و اميدوارم کنفرانس که به اتکاي دوماي روسيه برگزار شده مفيد باشد.
رئيس مجلس شوراي اسلامي همچنين گفت : در افغانستان 400 لابراتوار براي توليد هروئين وجود دارد. بيشترين مصرفکننده خطرناک در دنيا هروئين است آيا ناتو نميتواند اين لابراتوارها را بمباران کند؟! چطور ناتو مراسم عروسي در افغانستان را بمباران ميکند اما لابراتوارهايي که مشخصات دارند را نميتواند؟!
وي ادامه داد: مقداري از مواد مخدر از طريق فرودگاههاي افغانستان، ترانزيت هوايي ميشود البته بخشي از زمين و بخشي از درياست. اين فرودگاهها کدام هستند؟ فرودگاه کابل، قندهار، هرات که فرودگاههاي در اختيار ناتو است. فکر ميکنم سازمان ملل از کشورهايي که در افغانستان حضور دارند و مأموريت براي مبارزه با مواد مخدر دارند را بازخواست کند تا همه کشورهايي که پارلمانهايشان در کنفرانس حضور دارند با تأمين مواد مخدر مبارزه ميکنند.
دکتر لاريجاني همچنين گفت : سوال اين است که آيا يک رفتار متوازني براي مبارزه مخدر در دنيا وجود دارد يا کشورهاي منطقه در اين زمينه فعال هستند؟ مواد مخدري که در افغانستان توليد مي شود براي ترانزيت به اروپاست و برخي کشورهاي ديگر، چرا بايد هزينه اين موضوع را کشورهاي مسير ترانزيت پرداخت کنند، اين موضوع بسيار مهمي است که نبايد به سادگي از کنار آن گذشت. وي ادامه داد: آيا اروپا سهم خود را در مبارزه با مواد مخدر ميدهد يا گردن کشورهاي ديگر منطقه گذاشته است؟ مگر ناتو در افغانستان مستقر نيست چرا تجهيزات و امکانات کافي براي مبارزه با مواد مخدر نميدهد؟!
دکتر لاريجاني همچنين تصريح کرد : اولين مسئله اين است كه سازمان ملل قوانين عادلانه اي وضع کند که کشورها به ميزان درگيرياي که با مواد مخدر دارند، رفتار عادلانه اي براي مبارزه داشته باشند. وي ادامه داد : نمي شود در ايران و روسيه مرتبا هزينه دهيم. ترانزيت مواد مخدر بيشتر از مسير ايران و پاکستان و برخي کشورهاي ديگر صورت مي گيرد بنابراين بايد منشأ را کنترل کرد. رئيس مجلس خاطر نشان کرد: دولت افغانستان مي گويد توانايي کافي براي مبارزه با مواد مخدر ندارد، تلاش مي کند اما بايد کشورهايي که در افغانستان مستقر هستند را به کار گرفت. دکتر لاريجاني با اشاره به نقش ايران و روسيه در مبارزه با مواد مخدر گفت : براي کشورهاي روسيه، ايران، چين، تاجيکستان و پاکستان در مسير ترانزيت هستند مبارزه با مواد مخدر بسيار پراهميت است. کشورهاي عضو ناتو بايد به وظايف خود عمل کنند و موضوع مبارزه سهم گذاري شود تا مبارزه با مواد مخدر جدي پيگيري شود. وي ادامه داد: بايد با سرمنشأ توليد مواد مخدر برخورد کنيم بايد
روش هاي مبارزه با مواد مخدر در کشورها را نيز بررسي کنيم. قبول داريم که غير از مواد مخدر سنتي، مواد مخدر شيميايي نيز توليد مي شود، مي توانيم در زمينه روش هاي مختلفي براي مبارزه با مواد مخدر بحث کنيم. رئيس مجلس شوراي اسلامي همچنين گفت : ما در جمهوري اسلامي قوانين روشني براي مواد مخدر داريم و بيش از
4 هزار نفر در زمينه مبارزه با مواد مخدر به شهادت رسيده اند سازمان ملل اعلام کرده است که درصد کشفيات مواد مخدر از سوي نيروي انتظامي ايران حدود 80 درصد بوده است که سهم زيادي در دنيا دارد، بنابراين بايد در زمينه تجهيزات و امکانات ديگري که بشود مبارزه را گسترده کرد به نيروي انتظامي کمک شود. وي ادامه داد: مدلي که در ايران وجود دارد در پنل موجود در اين کنفرانس ، ارائه خواهد شد علاوه بر اين از تلاش هاي دولت روسيه تشکر مي کنيم و حتما پارلمان ها مي توانند در اين زمينه موثر باشند.
دکترلاريجاني تصريح کرد : البته مي خواهيم علاوه بر قوانين بر تبادل اطلاعات تاکيد داشته باشيم در حال حاضر ايران در روسيه تبادل اطلاعات دارند ولي بايد حتي تبادل اطلاعات گسترش پيدا کند تا باندهاي قاچاق شناسايي شود، اين ساز و کار بايد مورد توجه قرار گيرد و اميدوارم کنفرانس که به اتکاي دوماي روسيه برگزار شده مفيد باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 36
بشريت امروز نيازمند تعاليم انبياست
رئيس قوه قضائيه بزرگترين سلاح امروز سلطه گران را تفرقه افکني در ميان مسلمانان دانست و بر ضرورت ايجاد وحدت در داخل و خارج از کشور بين مسلمانان و پرهيز از هرگونه نداهاي تفرقه افکنانه تأکيد کردو گفت: امروز بشريت بيش از هر زمان ديگري نيازمند تعاليم انبياست
به گزارش خبرگزاري ميزان،رئيس قوهقضائيه افزود: در قرون گذشته بويژه در مغرب زمين، بشر با ادعاي يافتن راه و اتکا به عقلانيت خود نسبت به تعاليم انبيا احساس بي نيازي مي کرد. شايد نوعي تکبر و تبختر علمي باعث شده بود که برخي نظير مارکس، دين را افيون ملت ها بشمارند اما امروز بعداز چند قرن نياز بشر به تعاليم انبيا و عبور از مرزهاي علم به عنوان امري که نياز بشريت را در همه ابعاد تأمين کند، احساس مي شود.
آيت الله آملي لاريجاني در ادامه با اشاره به ابداع حضرت امام خميني (ره) مبني بر اعلام هفته وحدت در ايام ميلاد پيامبر اکرم (ص)، تصريح کرد: ابتکار نامگذاري هفته اي به نام وحدت، تأسيسي بسيار مهم و نشان دهنده پيش بيني عظيم حضرت امام (ره) از وضعيت امروز جهان اسلام بود. در شرايطي قرار داريم که بيش از هر زماني نياز به وحدت را احساس مي کنيم زيرا امروز بزرگترين سلاح سلطه گران جهان، تفرقه افکني در بين مسلمانان است چنانکه افرادي را به نام مسلمان در قالب گروههاي تروريستي، سازمان دهي و تربيت مي کنند تا هم چهره اسلام را مشوه کنند و هم کشورهاي اسلامي را درگير و مشغول سازند.
آيت الله آملي لاريجاني در ادامه با گراميداشت 16 آذر روز دانشجو، اين روز را به همه دانشجويان کشور تبريک گفت و با آرزوي موفقيت براي آنان خاطرنشان کرد: دوران دانشجويي و جواني بهترين دوران عمر انسان است.
رئيس قوه قضائيه با بيان اينکه انسان در هر دوره اي از زندگي بايد به فکر استکمال خود باشد، ايام جواني را مستعدتر براي اين امر دانست و گفت: يکي از موضوعات بسيار مهم، مطالبه گري دانشجويان است. دانشجو بايد به نقد وضعيت موجود، مسئولين ، مسئوليت ها و عملکردها بپردازد منتها اين نقد بايد همراه با بصيرت و قصد اصلاح باشدتا به تخريب و توهين نينجامد.
وي گفت: دانشجويان در کنار نقد سازنده به اصلاح امور کمک کنند.
به گزارش خبرگزاري ميزان،رئيس قوهقضائيه افزود: در قرون گذشته بويژه در مغرب زمين، بشر با ادعاي يافتن راه و اتکا به عقلانيت خود نسبت به تعاليم انبيا احساس بي نيازي مي کرد. شايد نوعي تکبر و تبختر علمي باعث شده بود که برخي نظير مارکس، دين را افيون ملت ها بشمارند اما امروز بعداز چند قرن نياز بشر به تعاليم انبيا و عبور از مرزهاي علم به عنوان امري که نياز بشريت را در همه ابعاد تأمين کند، احساس مي شود.
آيت الله آملي لاريجاني در ادامه با اشاره به ابداع حضرت امام خميني (ره) مبني بر اعلام هفته وحدت در ايام ميلاد پيامبر اکرم (ص)، تصريح کرد: ابتکار نامگذاري هفته اي به نام وحدت، تأسيسي بسيار مهم و نشان دهنده پيش بيني عظيم حضرت امام (ره) از وضعيت امروز جهان اسلام بود. در شرايطي قرار داريم که بيش از هر زماني نياز به وحدت را احساس مي کنيم زيرا امروز بزرگترين سلاح سلطه گران جهان، تفرقه افکني در بين مسلمانان است چنانکه افرادي را به نام مسلمان در قالب گروههاي تروريستي، سازمان دهي و تربيت مي کنند تا هم چهره اسلام را مشوه کنند و هم کشورهاي اسلامي را درگير و مشغول سازند.
آيت الله آملي لاريجاني در ادامه با گراميداشت 16 آذر روز دانشجو، اين روز را به همه دانشجويان کشور تبريک گفت و با آرزوي موفقيت براي آنان خاطرنشان کرد: دوران دانشجويي و جواني بهترين دوران عمر انسان است.
رئيس قوه قضائيه با بيان اينکه انسان در هر دوره اي از زندگي بايد به فکر استکمال خود باشد، ايام جواني را مستعدتر براي اين امر دانست و گفت: يکي از موضوعات بسيار مهم، مطالبه گري دانشجويان است. دانشجو بايد به نقد وضعيت موجود، مسئولين ، مسئوليت ها و عملکردها بپردازد منتها اين نقد بايد همراه با بصيرت و قصد اصلاح باشدتا به تخريب و توهين نينجامد.
وي گفت: دانشجويان در کنار نقد سازنده به اصلاح امور کمک کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 53
شکستکودتاي سعودي در صنعا
بخش سياسي خارجي:انتشار اخبار مربوط به کشته شدن علي عبدالله صالح ، رئيس جمهور سابق يمن که طي روزهاي اخير به اصلي ترين مهره آل سعود در يمن تبديل شده بود، شوک سنگيني را به حاميان کودتاي اخير در صنعا وارد ساخته است. عربستان که در ميدان نبرد عليه انصارالله و ارتش و نيروهاي مردمي يمن شکست خورده است، طي روزهاي اخير سعي داشت از طريق القاي اختلاف ميان گروههاي يمني، از اين آب گل آلود به سود اهداف خود ماهيگيري کند. با اين حال در نهايت رياض شکست سنگيني را پذيرفت. متاسفانه بازي علي عبدالله صالح در زمين عربستان ، بدترين خطاي ممکن از سوي وي محسوب مي شد.
رئيس جمهور سابق يمن که به تازگي به دولت وحدت ملي يمن پشت کرده بود و با خيانت به يمن، به عربستان نزديک شده بود، کشته شد. رسانههاي عربي به نقل از منابع خبري دولت وحدت ملي خبر داردند، علي عبدالله صالح، عارف زوکا معاون وي و ياسرالعواضي دبيرکل حزب موتمر، در حال فرار با خودروي زرهي به سوي استان مأرب و در اطراف صنعا کشته شدهاند. همچنين برخي منابع خبري گزارش ميدهند، نيروهاي انصارالله مقر علي عبدالله صالح را به کنترل خود در آوردهاند.
پس از انتشار خبرهايي درباره کشته شدن علي عبدالله صالح، خبرها از توقف درگيري و تيراندازي در صنعا حکايت دارد.
همزمان، ائتلاف نظامي ضديمني عربستان، با انتشار اطلاعيه فوري از شهروندان ساکن صنعا خواسته از پايگاههاي انصارالله تا ۵۰۰ متر فاصله بگيرند.در اين شرايط، مشاور رسانهاي شوراي عالي سياسي يمن، تاکيد کرده که مسئوليت کشتن علي عبدالله صالح بر عهده کشورهاي عضو ائتلاف ضديمني عربستان است.
روايت رسانه هاي منطقه از آخرين روزهاي فعاليت صالح عليه نيروهاي مردمي يمن،در نوع خود قابل تامل است. پايگاه خبري روزنامه العربي الجديد نوشت: کودتاي «علي عبدالله صالح» رئيس جمهوري سابق يمن که رسانه هاي طرفدار سعودي از آن به عنوان 'انتفاضه عربي صنعا عليه حوثي ها' نام بردند، چند ساعت بيشتر دوام نياورد، شکست خورد و دچار مرگي زود هنگام شد.
به گزارش ايرنا، روزنامه الجديد چاپ لندن روز دوشنبه در مطلبي افزود: بعد از آن که به نظر مي رسيد راه حل نظامي سريع از سوي علي عبدالله صالح رئيس جمهوري برکنار شده يمن به خصوص در صنعا پايتخت و استانهاي ديگر که تحت تسلط نيروهاي انصارالله و افراد مسلح وابسته به صالح بود، آغاز شده است.
بعد از آن که انتفاضه صالح و حزب وفادار وي عليه حوثي ها، مراکز رسانه اي انصارالله را اشغال کردند، هيچ صدايي از رسانه هاي سعودي و اماراتي در باره رويدادهاي يمن شنيده نشد. اما حوثي ها بار ديگر زمام امور را به دست گرفته و صالح از سخنان تحريک آميز خود عليه نيروهاي انصارالله عقب نشيني و انصارالله نيز ميانجي گري عمان بين آنان و صالح را تکذيب کرد.يکشنبه روز انصارالله بود زماني که درگيري هاي مسلحانه در برخي از مناطق صنعا با وفاداران علي عبدالله صالح رخ داد اما ضد حمله و پيشرفت انصارالله رسانه هاي صالح را از کار انداخت و حداقل مسير جنگ رسانه اي را به کنترل در آورد و در کنار آن قدرت خود را با آوردن نيرو از استان هاي ديگر به صنعا تقويت کرد.
از سوي ديگر،«محمد عبدالسلام» سخنگوي جنبش أنصارالله يمن اعلام کرد که صدها شبه نظامي خيانتکار خود را در صنعا تسليم کردند.بر اساس اين گزارش، وي در اين خصوص گفت: اين اتفاق پس از آن افتاد که اين افراد دريافتند نبرد کنوني، نبرد خيانتکارانه اي است.عبدالسلام ادامه داد: جنگنده هاي ائتلاف سعودي زيرساخت هاي يمن و همچنين مناطق مسکوني را هدف قرار مي دهند.وي با بيان اينکه سعودي ها به شبه نظاميان خائن کمک مي کنند، گفت: چند پايگاه نظامي در صنعاء توسط دستگاه هاي امنيتي پاکسازي شده است.
همچنين به گزارش شبکه خبري العربيه عربستان، ائتلاف عربي با صدور بيانيه اي با تهديد ساکنان صنعا به بمباران، از آنها خواست خانه ها و اماکن نزديک به مواضع انصارالله را تخليه کنند.جنگنده هاي عربستان و ائتلاف عربي به سرکردگي اين کشور در سه سال گذشته به بهانه حمله به مراکز نظامي ، مناطق مسکوني و زير ساخت هاي يمن را هدف حملات خود قرار داده و هزاران غير نظامي اعم از زنان و کودکان يمني را به قتل رسانده اند.در همين ارتباط عبدربه منصور هادي رئيس جمهوري مستعفي و فراري يمن امروز فرمان آغاز حمله نظامي به صنعا پايتخت اين کشور را به بهانه آزاد سازي اين شهر از انصارالله صادر کرد.
رئيس جمهور سابق يمن که به تازگي به دولت وحدت ملي يمن پشت کرده بود و با خيانت به يمن، به عربستان نزديک شده بود، کشته شد. رسانههاي عربي به نقل از منابع خبري دولت وحدت ملي خبر داردند، علي عبدالله صالح، عارف زوکا معاون وي و ياسرالعواضي دبيرکل حزب موتمر، در حال فرار با خودروي زرهي به سوي استان مأرب و در اطراف صنعا کشته شدهاند. همچنين برخي منابع خبري گزارش ميدهند، نيروهاي انصارالله مقر علي عبدالله صالح را به کنترل خود در آوردهاند.
پس از انتشار خبرهايي درباره کشته شدن علي عبدالله صالح، خبرها از توقف درگيري و تيراندازي در صنعا حکايت دارد.
همزمان، ائتلاف نظامي ضديمني عربستان، با انتشار اطلاعيه فوري از شهروندان ساکن صنعا خواسته از پايگاههاي انصارالله تا ۵۰۰ متر فاصله بگيرند.در اين شرايط، مشاور رسانهاي شوراي عالي سياسي يمن، تاکيد کرده که مسئوليت کشتن علي عبدالله صالح بر عهده کشورهاي عضو ائتلاف ضديمني عربستان است.
روايت رسانه هاي منطقه از آخرين روزهاي فعاليت صالح عليه نيروهاي مردمي يمن،در نوع خود قابل تامل است. پايگاه خبري روزنامه العربي الجديد نوشت: کودتاي «علي عبدالله صالح» رئيس جمهوري سابق يمن که رسانه هاي طرفدار سعودي از آن به عنوان 'انتفاضه عربي صنعا عليه حوثي ها' نام بردند، چند ساعت بيشتر دوام نياورد، شکست خورد و دچار مرگي زود هنگام شد.
به گزارش ايرنا، روزنامه الجديد چاپ لندن روز دوشنبه در مطلبي افزود: بعد از آن که به نظر مي رسيد راه حل نظامي سريع از سوي علي عبدالله صالح رئيس جمهوري برکنار شده يمن به خصوص در صنعا پايتخت و استانهاي ديگر که تحت تسلط نيروهاي انصارالله و افراد مسلح وابسته به صالح بود، آغاز شده است.
بعد از آن که انتفاضه صالح و حزب وفادار وي عليه حوثي ها، مراکز رسانه اي انصارالله را اشغال کردند، هيچ صدايي از رسانه هاي سعودي و اماراتي در باره رويدادهاي يمن شنيده نشد. اما حوثي ها بار ديگر زمام امور را به دست گرفته و صالح از سخنان تحريک آميز خود عليه نيروهاي انصارالله عقب نشيني و انصارالله نيز ميانجي گري عمان بين آنان و صالح را تکذيب کرد.يکشنبه روز انصارالله بود زماني که درگيري هاي مسلحانه در برخي از مناطق صنعا با وفاداران علي عبدالله صالح رخ داد اما ضد حمله و پيشرفت انصارالله رسانه هاي صالح را از کار انداخت و حداقل مسير جنگ رسانه اي را به کنترل در آورد و در کنار آن قدرت خود را با آوردن نيرو از استان هاي ديگر به صنعا تقويت کرد.
از سوي ديگر،«محمد عبدالسلام» سخنگوي جنبش أنصارالله يمن اعلام کرد که صدها شبه نظامي خيانتکار خود را در صنعا تسليم کردند.بر اساس اين گزارش، وي در اين خصوص گفت: اين اتفاق پس از آن افتاد که اين افراد دريافتند نبرد کنوني، نبرد خيانتکارانه اي است.عبدالسلام ادامه داد: جنگنده هاي ائتلاف سعودي زيرساخت هاي يمن و همچنين مناطق مسکوني را هدف قرار مي دهند.وي با بيان اينکه سعودي ها به شبه نظاميان خائن کمک مي کنند، گفت: چند پايگاه نظامي در صنعاء توسط دستگاه هاي امنيتي پاکسازي شده است.
همچنين به گزارش شبکه خبري العربيه عربستان، ائتلاف عربي با صدور بيانيه اي با تهديد ساکنان صنعا به بمباران، از آنها خواست خانه ها و اماکن نزديک به مواضع انصارالله را تخليه کنند.جنگنده هاي عربستان و ائتلاف عربي به سرکردگي اين کشور در سه سال گذشته به بهانه حمله به مراکز نظامي ، مناطق مسکوني و زير ساخت هاي يمن را هدف حملات خود قرار داده و هزاران غير نظامي اعم از زنان و کودکان يمني را به قتل رسانده اند.در همين ارتباط عبدربه منصور هادي رئيس جمهوري مستعفي و فراري يمن امروز فرمان آغاز حمله نظامي به صنعا پايتخت اين کشور را به بهانه آزاد سازي اين شهر از انصارالله صادر کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
ما بايد منتقد وضع موجود باشيم
-
هنوز عدهاي منافق درصدد ادامه فتنه ۸۸ هستند
-
محسن رضايي : بخش خصوصي بعد از برجام تكاني نخورد
-
صدر اعظم ناتوان در مقابل اروپاي بر هم ريخته
-
انتهاي دانش سپردن کارها به خداست
-
چرا جواب فرانسويها را قاطع نميدهيد؟
-
سه نسخه براي احياي جنبش دانشجويي
-
آيا ناتو نمي تواند۴۰۰ لابراتوار توليد هروئين در افغانستان را بمباران كند
-
بشريت امروز نيازمند تعاليم انبياست
-
شکستکودتاي سعودي در صنعا

-
ارسال پیامک تبلیغاتی از سرشماره اپراتورهای موبایل ممنوع شد
-
بازخوانی ابعاد خدمات علمی علامه طباطبایی ضرورتی انکارناپذیر است
-
حمله بمب افکن های روسیه به مواضع داعش در «دیرالزور» سوریه
-
امیدی به دولت نیست
-
برلین و پاریس درباره برنامه موشکی ایران توافق دارند