رئيس سازمان سينمايي:
نمي گذاريم ژانر کمدي را نابود کنند
اشاره:
محمد مهدي حيدريان رئيس سازمان سينمايي گفت: «نبايد اجازه داد با استفاده از عناصر و کلام غير فرهنگي، اثر فرهنگي توليد شود. کمدي، گونه ارزشمندي است و نميگذاريم که اين گونه اتفاقات باعث نابودي اين ژانر شود.» حدود يک سال و نيم است که محمد مهدي حيدريان به عنوان رئيس سازمان سينمايي انتخاب شده و طي اين مدت برنامههاي مختلفي براي سينماي ايران در نظر گرفته است؛ وي گفت وگويي با خبرنگار فارس انجام داده است که در ادامه مشروح آن را مشاهده مي کنيد؛
* آقاي حيدريان! در گزارشي که سال ۲۰۰۹ درباره وضعيت صنعت سينما در کشورهاي قاره آسيا منتشر شد، کشور ايران رتبه آخر را کسب کرده بود. در آن گزارش آمده بود که يک ايراني هر ۵ سال يک مرتبه به سينما ميرود. در سال ۲۰۱۷ جشنواره جهاني فيلم دبي کتابچهاي را منتشر کرد که در آن نوشته شده بود که يک ايراني هر سه سال يک بار به سينما ميرود. در حال حاضر وضعيت سينماي ايران چگونه است؟
- از اهتمام شما اصحاب رسانه به امر فرهنگ قدرداني ميکنم. خبرگزاريها با نگاه کارشناسانه و تحليلگرشان ميتوانند روشن کننده
مسير فعالان و برنامهريزان باشند. در سينما نيز همين است، سينما به منتقدين، تحليلگران، همدلان، مشوقان و همراهان نيازمند است تا بتواند جامعه و نيازهاي جامعه را رصد کند. حاصل ارتباط و تعامل اين مثلث (مردم،هنرمندان،مديران) با کمک ضلع چهارم که رسانهها هستند ميتواند اتفاقات بهتر و رو به جلوتري در تمام عرصهها از جمله سينما رقم بزند. در 6 ماهه اول حضورم به عنوان رئيس سازمان سينمايي، با کمک کارشناسان و متخصصان، برنامه جامع سينماي ايران با چشماندازي ۱۰ ساله تدوين شد. حوزه فرهنگ و هنر، حوزهاي است که عمدتاً تغييرات درون آن به کندي صورت ميگيرد و طبيعت و ذات آن نيز همين است. به همينخاطر نيازمند برنامههاي طولاني مدت است و زير ساختهاي لازم براي هر کدام از برنامهها که تدوين ميشود، بايد مهيا شود. نکتهاي که اشاره کردهايد يکي از کليديترين نکات عرصه سينما بوده و هست. يعني سهمي که سينما از اوقات فراغت مردم به خود اختصاص ميدهد بسيار نامناسب است. چرا که قالب روايتگر اين قرن، قالب تصوير است و سينما يکي از شاخصترين استفاده کنندگان از اين ظرفيت بياني است. پس هر چقدر مردم کشور ما از اين ظرفيت کمتر استفاده کنند به معناي اين است که ما از آنچه که اقتضاي اين دوره است، عقبتر هستيم. اين که يک ايراني هر ۳ سال به سينما ميرود، رقم فاجعه باري براي ايفاي نقش فرهنگي سينما است. در دوره قبلي ما، هر ايراني در سال بيش از يک مرتبه به سينما ميرفت. در سالهايي که کشورمان حدود ۵۵ ميليون جمعيت داشت، ما ۶۰ ميليون تماشاگر سينما داشتيم. البته طي اين سالها با ظهور رسانههاي متفاوت، ممکن است بخشي از نيازهاي مردم توسط اين رسانهها تامين شده باشد؛ اما سمت و سوي جهاني اين موضوع، به اندازه کشور ما شدت نداشته است. به اضافه اين که به دليل قلت سالنهاي نمايش و مسائل فرهنگي و سلايق مردم، ما قدرت رقيب خارجي را براي توليد داخلي مان در سينما جدي نميبينيم و امکاني را در اختيارش قرار نميدهيم، چرا که ظرفيت مورد نياز اين موضوع را هم در اختيار نداريم. بنابراين صنعت سينما و توليد داخلي ما بايد با مردم ارتباط بيشتري نسبت به آن چيزي که امروز وجود دارد، داشته باشد. طي يک سال گذشته آمار فروش و ميزان مخاطبان سينماي ايران به صورت فصل به فصل منتشر شده است که من به منحني فصل بهار و ۳ ماه نخست سال ۹۷ اشاره خواهم کرد. در 3 ماه ابتداي سال ۹۷ ما ۴۶ درصد رشد فروش و ۴۲ درصد رشد بيننده در سينماي کشور داشتهايم.
* اين رقم تنها به خاطر افزايش قيمت بليتهاي سينما هم نبوده است؛
- بله، به خاطر اين که علاوه بر رشد فروش، ما شاهد رشد ۴۲ درصدي مخاطبان سينما نيز هستيم. ميانگين رشد قيمت بليتهاي سينما در سال ۹۷، تنها ۹ درصد بوده است. اين رشد مخاطب از نظر من براي سينماي ايران پيامآور اين است که مردم آماده هستند که به سينما اعتماد کنند و اگر پاسخ آنها به درستي داده شود، اين رشد مخاطب ادامه خواهد داشت. اگر پاسخ آنها به درستي داده نشود، اوضاع سينماي ايران به دوران قبل باز ميگردد. پاسخي که مردم منتظر دريافت آن هستند، اين است که نيازهايشان را به طرز قانعکنندهاي توسط سينما تامين کنند و با آن مواجه شوند. به نظرم جهت، جهتي است که به سمت رفع مشکل کمبود بيننده و استفاده بيشتر مردم در اوقات فراغت از سينما ميرود و اين منحني بسيار اميدوار کننده است.
* شما به عنوان رئيس سازمان سينمايي، سال گذشته رشادت به خرج داديد و با همه مخالفتهايي که از سوي سينماگران مطرح شد، با اکران فيلم خارجي در سينماهاي کشور موافقت کرديد و اين موضوع در نظامنامه اکران سال ۹۷ گنجانده شد. چه شد که شما از آراي عمومي پيروي کرديد و اکران فيلم خارجي را به رسميت شناختيد؟
- حوزه فرهنگ، اصليترين حوزهاي است که در اتمسفر، جغرافيا و فضاي امروز دنيا، يکپارچگي را گواهي ميدهد و دنبال ميکند. يعني هر چقدر که ما بتوانيم در ساير عرصهها، جهاني نشدن را فرياد بزنيم و امکان جزيرهاي زندگي کردن را مطرح کنيم و شعارش را بدهيم، حوزه فرهنگ از آن حوزههايي است که به سرعت نه تنها تحت تاثير، بلکه مويد و گواه يکپارچگي و بيمرزي دنياي جديد است، اين موضوع را بايد به عنوان يک واقعيت همه ما بپذيريم. واقعيت امروز، بيمرزي و همه چيز در معرض همه بودن است. در اين شرايط سليقه فرهنگي، دانستن و داشتن ادبيات تصويري نسبتاً واحد، يکي از عوارض و تبعات طبيعي اين يکپارچگي است. معناي اين موضوع، آن است که چون مردم بدون واسطه و محدوديت در معرض محصولات تصويري در حوزه فرهنگ هستند، انتظار، سليقه و فرهنگ بصري شان مشابه هم شکل ميگيرد. ما بايد ببينيم که چه ميزان در تعريف اين فرهنگ بصري مشارکت داريم، چه ميزان سهم داريم و چه ميزان بايد تبعيت کنيم تا با اين زبان جديد که زبان ارتباط جديد با مردم است، ارتباطمان را حفظ کنيم. امروز ديگر نميتوانيم فاصلهاي بين مردم خودمان و دنيا قائل شويم، هر آن چيزي که شما ميگويد همه ميشنوند و هر کاري که انجام ميدهيد همه ميببينند. پس ما بايد بياموزيم که از اين بستر به درستي استفاده کنيم. براي اين منظور بايد مردم و توليدکنندگان در معرض اين تکنيک و تکنولوژي و تاثير آن باشند، به اين جهت مشاهده محصولات خارجي که به جهت محتوايي تعارض و مغايرتي با اهداف ما نداشته باشد در عرصهاي که ما انتخابگر و قابليت اعمال ضوابطمان را داريم، يعني در عرصههايي غير خصوصي، بلامانع خواهد بود. در اينجا بايد ما نمونههايي را بياوريم که بتواند در اين جهت به ما کمک کند تا به قلههاي تصويري دنيا دست پيدا کنيم. نمايش فيلم خارجي از اين بابت که هم مردم، هم سينماگران و هم سينماي ايران به آن نياز دارند، به رسميت شناخته شد. امروزه ممانعت از ورود فرهنگ ساير کشورها به داخل کشور به هيچ عنوان امکانپذير نيست. حال که ممانعت امکانپذير نيست، ايجاد مصونيت و مقابله، ضروريتر ميشود. بايد کميت و کيفيت آثارمان را به سطحي برسانيم تا در بازار عرضه و رقابت آزاد دنيا، ديده و انتخاب شويم از اين بابت ما بايد سهمي از سينماي ايران را براي نمايش فيلمهاي خارجي به نفع سينماي ايران قائل شويم، البته اين کار بايد به صورتي انجام شود که به سينماي ملي کشورمان صدمهاي وارد نشود.
* آقاي حيدريان! موضوعي که در بخش نمايش فيلمهاي خارجي وجود دارد اين است که ما عمدتاً فيلمهايي را براي نمايش انتخاب ميکنيم که چند سال قبل به صورت گسترده توزيع شده و همه آن فيلمها را تماشا کردهاند. اگر به فکر تاثيرگذاري و ديده شدن اين فيلمها هستيد بايد با اکران جهاني فيلمها اقدام به نمايش آن فيلم در کشور کنيد، يعني فيلم که در تمام جهان در حال اکران است، در همان بازه زماني در کشور ايران نيز نمايش داده شود، آيا سازمان سينمايي ميخواهد که اکران فيلم خارجي را به اين سمت ببرد؟
- حتماً آن هدف اسباب مورد نيازي را که شما اشاره کرديد احتياج دارد. يعني اکران فيلمهاي موثر، موفق و نمايش به هنگام آنها در سينماهاي کشور، اينها پارامترهايي است که ميتواند آن هدفي را که ما از نمايش فيلمهاي خارجي داريم محقق کند. ما به اين سمت حرکت ميکنيم. بعد از مدتها و سالها، ما با هدف ميخواهيم که اين فيلمها را در سينماهاي کشور داشته باشيم. قصد ما نمايش به روز فيلمهاي خارجي است و به اين سمت حرکت ميکنيم. موسسه رسانههاي تصويري با در نظر گرفتن اين پارامترها، برنامهريزي و انتخاب فيلمها را انجام ميدهد، بخش خصوصي اجرا را برعهده خواهد داشت و منافع مادي احتمالي آن هم به خانه سينما تعلق ميگيرد.
* فيلمسازان کشور ما مانند هر فيلمسازي علاقهمند هستند که فيلمهايشان اکران بين المللي داشته باشد، نه صرفاً يک مرتبه نمايش در يک کشور. سازمان سينمايي به عنوان اصليترين متولي سينماي ايران چه کمکي ميتواند در اين جهت به فيلمسازان ايران کند؟
- اين موضوعي است که هر فيلمسازي در همه جاي دنيا به آن علاقهمند است. اولين اقدام بايد توسط فيلمساز صورت بگيرد و مخاطب خود را، مخاطب جهاني در نظر بگيرد. اشاره درستي کرديد و ما نيز در برنامههايمان به آن تاکيد کرديم. برنامهريزيهاي بينالمللي ما صرفاً به حضور در جشنوارههاي بينالمللي خلاصه نميشود، بلکه حضور جشنوارهاي لازمه باقي حضورهاست. مقصد اصلي ما اين است که مردم جهان براي تماشاي فيلمهاي ايراني بليت خريداري کنند و ذائقههاي بينالمللي براي تماشاي فيلمهاي ايراني جذب شود. اولين مطلب اين است که فيلمساز ما مخاطب خود را جهاني ببيند. امروزه فيلمساز ما به جامعه خود نگاه ميکند و سوژهاي پيدا ميکند و درباره آن فيلم ميسازد، فيلمساز اين موضوع را بايد در سطح جهاني ببرد. انتخاب سوژهاي که دربرگيرنده دغدغه جمع وسيعي از مخاطب باشد، گام اول است. گام دوم اين است که اين سوژه به گونهاي روايت شود که مخاطبان بيشتري با آن ارتباط برقرار کنند. اگر فيلمساز محصولي را در اين درجه کيفيت توليد کند، سازمان سينمايي نيز ميتواند کمک کند که اين فيلم در کشورهاي بيشتري به نمايش درآيد. ما مذاکراتي با معاون وزير صنعت، معدن و تجارت و رئيس سازمان توسعه تجارت داشته و توافقاتي انجام دادهايم که اين توافقات بيش از 10 بند است. اين بندها ناظر بر ايجاد امکان براي حضور بيشتر آثار سينماي ايران در جهان است. يکي از ماموريتهاي بنياد سينمايي فارابي حمايت از نمايش آثار ايراني در جهان است، البته همان طور که گفتم فيلمساز نيز بايد مخاطب خود را در مقياس جهاني در نظر بگيرد.
* قطعاً يکي از مهم ترين گونههاي سينمايي در کشورمان فيلمهاي دفاع مقدسي هستند؛ بسياري از فيلمسازان انتظار دارند که سازمان سينمايي از آنها براي ساخت فيلمهايشان حمايت کند، نه صرفاً سازمانهايي مانند اوج، انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس و... سازمان سينمايي آيا تصميمي براي حمايت هر چه بيشتر از فيلمسازان دفاع مقدس دارد؟
- يک شکل سينماي مقاومت، سينماي جنگ و دفاع مقدس بود. چون وجه قالب آن دوره همين بود و سينماي دفاع مقدس شناخته شد. سينماي مقاومت که امروز ميتواند در قالبهاي مختلفي خودش را تعريف کند از اولويتهاي ما و شاخصهاي اصلي نظام ماست. يکي از گروههاي اصلي که در بنياد سينمايي فارابي شکل گرفته است، گروه سينماي مقاومت است. گروه سينمايي مقاومت نگاهش به اين سمت است که مراکزي که به دلايل مختلف علاقهمند هستند که حامي فيلمسازان مقاومت باشند، متعدد شوند. ما استقبال ميکنيم سازمانهايي مثل «اوج»، «انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس» و «حوزه هنري» باني و حامي توليد اين گونه آثار باشند. ما نيز از طريق فارابي از اين گونه آثار حمايت ميکنيم.
* آقاي حيدريان! من بيش از 15 مرتبه نظامنامه اکران سال 97 را مطالعه کردم و با تمام بندها و مادههاي آن آشنايي پيدا کردهام؛ اما چيزي که در اين نظامنامه جاي تاسف دارد، اجرايي نشدن اين نظام نامه است. صنف سينماداران به بسياري از مادههاي اين نظامنامه عمل نميکنند. ميدانيم که طبق اين نظامنامه کميته انضباطي براي اين منظور در نظر گرفته شده است؛ اما شوربختانه بايد گفت که ما حدود 5 ماه است که در تدوين اساسنامه کميته انضباطي کارگروه اکران ماندهايم؛
- اين موضوع نکته بسيار درستي است که ما بايد براي انجام همه کارها نظام داشته باشيم. اگر ما برنامهاي داشته باشيم و آن برنامه نظامي نداشته باشد، طبعاً نه برنامه انجام ميشود و نه محاسن آن برنامه حاکم ميشود. تدوين نظامنامه قدم اوليه در دنبال کردن آن هدف کلان است. نظام نامه ميگويد که سينما بر اساس برنامه جامع بايد به سمت حيات طبيعي حرکت کند. حيات طبيعي سينما يعني اينکه موضوعات مردم را درست تشخيص بدهيم، موضوعاتي که درست تشخيص داده شده، درست وارد عرصه تصوير شود، هم خوب تشخيص بدهيم و هم خوب بسازيمش بعد مردم هم استقبال خواهند کرد، اين نيت همه است؛ اما اين که چقدر در اين امر موفق هستيم امر ثانويه است. در نظامنامه سال 97 يک کارگروه اکران داريم، کاري که کارگروه اکران ميکند، تطبيق اکران با ضوابط است و اينکه چند سالن، با چه اولويت و با چه ترتيبي در اختيار يک فيلم قرار گيرد. يک شوراي بالا دستي براي کارگروه اکران تعيين شده است به نام شوراي عالي اکران، شوراي عالي اکران مرجع تصميمگيري درباره موضوعاتي است که برخلاف نظامنامه اکران اتفاق ميافتد. شوراي عالي اکران امکان تجديد نظر درباره بندهايي از نظامنامه اکران که تصور ميکند اهداف سينما را تامين نميکند را داراست. پس شوراي عالي اکران مرکزي است متشکل از نمايندگان تمام دست اندرکاران سينما به اضافه دولت که حافظ منافع کلان مردم و سينما است. در کنار اينها طبيعتاً کميته انضباطي هم نياز است که طبق آييننامه انضباطي کار خود را انجام ميدهد. اخيرا آييننامه نهايي کميته انضباطي توسط شوراي عالي اکران نهايي شده و براي تاييد به دفتر فرستاده شده است. به نظرم قانوني که قدرت اجرايي شدن نداشته باشد، نبايد از همان اول وضع شود. آييننامهاي که ما تدوين کرديم به منظور اين است که ميخواهيم به هدف و مقصدي دست پيدا کنيم. در حال حاضر ما داراي يک کميته انضباطي، يک دستور العمل انضباطي و جايي براي رسيدگي به تخلفات هستيم. تا به حال نيز نظارت وجود داشته است و با تخلفات برخورد ميشد؛ ولي از اين به بعد دستور عمل مشخص و جرائم مشخص دارد، اگر خلاف آن آييننامه اتفاق بيفتد، با تخلفکننده برخورد خواهد شد. هدف ما اين است که سهم تمام دست اندرکاران اکران، همان لحظهاي که بليت خريداري ميشود، پرداخت شود، يعني وقتي يک مخاطب بليت تهيه ميکند، از همان مبدا سهم سينمادار، پخش کننده
و صاحب فيلم جدا شده و به حسابشان واريز شود. دليلي ندارد که تمام مبالغ به حساب يک طرف واريز شود و بعد از چند ماه تسويه کنند. اين موضوع نيازمند اين است که تمام سينماهاي کشور به سيستم بليت مکانيزه مجهز شوند.
*در نظامنامه اکران صراحتاً نوشته شده است که تمام سينماهاي کشور بايد به سيستم مکانيزه اضافه شوند، هنوز اين وعده محقق نشده است؟
- بله، اين موضوع انجام شده است و تمام سينماهاي کشور به سيستم فروش بليت مکانيزه مجهز شدهاند.
*شايد مهمترين مبحث در سينماي ايران، جشنواره فيلم فجر باشد. اتفاقاتي را طي چند ماه اخير شاهد بوديم و برخي از صنوف سينما درخواست کردند که اين جشنواره بار ديگر به صورت يکپارچه برگزار شود و از انفصال آن جلوگيري شود؛ اما وقتي جلوتر آمديم، بحث به سمت ديگري رفت و به دعواي شخصي عدهاي با رضا ميرکريمي تبديل شد، برخي ميگفتند مثلاً اگر جشنواره جهاني هم برگزار شد، بشود، اما رضا ميرکريمي ديگر نباشد. سرنوشت اين عرصه بالاخره به کجا خواهد رفت؟
- اين موضوع شايد به خاطر تفاوت عرصه فرهنگ با ساير عرصهها باشد. يعني برخي از اينها به عدم تحملها و وجود سليقههاي مختلف باز ميگردد و طبيعي است؛ قاعدتاً وظيفه ما به عنوان دولت اين است که تمام نظرات را بشنويم و کارشناسانه بررسي کنيم، با اهداف کلان تطبيق دهيم و بر اساس آن تصميمگيري کنيم. اينکه يک جشنواره نياز است يا دو جشنواره قاعدتاً روزها، ماهها و بعضاً سالها مورد بررسي قرار گرفته است. ما تا اين لحظه طرفدار دو جشنواره قدرتمند بودهايم. برخي از صنوف سينما نظري داشتند و نظر خود را اعلام کردند، تا به اينجا تصميم ما به اين رسيده است که اين موضوع به دست کارشناسان مورد بررسي و تصميمگيري قرار بگيرد. لذا به معاونت تخصصي سازمان امور سينمايي و سمعي و بصري در اين حوزه که معاون توسعه فناوري و مطالعات سينمايي آقاي دکتر اربابي است، آن نامهها را ارجاع دادهايم. همان طور که شما به آن اشاره کرديد، ممکن است در برخي موارد مقاصد ديگري هم مد نظر باشد، ما به آن مقاصد توجه نميکنيم، بلکه به منافع هر پيشنهاد براي سينماي ايران توجه دقت و تمرکز خواهيم کرد.
* آيا سازمان سينمايي به آن رسيده که بايد دبير جشنوارههاي خود را نگه دارد تا آنها فرصت انجام کارها را داشته باشند؟
- قطعاً اين موضوع هم مد نظر ماست. ثبات يکي از ملزومات عرصه فرهنگ است و جشنواره فيلم فجر نيز از اين قاعده مستثنا نيست.
* نزديک به برگزاري جشنواره فيلمهاي کودک و نوجوان هستيم، سال گذشته وقتي با شما گفتوگو ميکردم، گفتيد که برنامههاي ويژهاي براي سينماي کودک داريد، چه ميزان از آن برنامهها جامه عمل پوشيده است؟ ميدانيم که يک سازمان مردمنهاد در اين عرصه در شرف تشکيل شدن است، وظايف اين سازمان مردمنهاد به چه صورت است، آيا دولت نقشي در اين سازمان دارد؟ دست آخر، سينماي کودکونوجوان روي چه ريلي مسير خود را ادامه خواهد داد؟
- تا به اينجاي کار از فعاليت سينماي کودک راضي نيستم، قدمهاي اوليه برداشته شده است؛ اما ما آن قدر زمان نداريم که به اين آهستگي در اين عرصه حرکت کنيم. سينماي کودک يکي از برگهاي برنده ما در سينماي جهان ميتواند باشد و بايد باشد، چون سينماي کودک عرصهاي است که به راحتي ميتوانيم مخاطب جهانياش را پيدا کنيم و اشتراکات بيشتري در اين عرصه بين کشورهاي مختلف وجود دارد. سينماي کودک بيش از ساير عرصههاي سينماي ايران به عارضه عدم استفاده از تکنيک و تکنولوژي دچار است. يعني سينماي بزرگسال ما امروز با سرعت بيشتري نسبت به سينماي کودک در استفاده از تکنيک و تکنولوژي جلو ميرود، در حالي که استفاده از تکنيک و تکنولوژي در عرصه فيلمسازي براي کودک ضروري است. اين وضعيت مطلوب نيست، ما به سرعت بايد در اين عرصه جبران مافات کنيم. ما در دولت آمادگي داريم که از اين عرصه (بهرهگيري از تکنولوژيهاي جديد) حمايت کامل داشته باشيم. يعني اگر براي يک فيلم بزرگسال تا سقف 70 درصد کمک ميکنيم، حاضريم به فيلمي که در عرصه کودک از تکنيک و تکنولوژي استفاده ميکند، تا 100 درصد هزينه اين بخش حمايت کنيم. همان طور که اشاره کرديد يک سازوکاري در بخش خصوصي براي سينماي کودک در حال شکلگيري است. ما گمانمان بر اين است که بايد چندين تشکل مردمي و خصوصي براي حمايت از سينماي کودک داشته باشيم. تشکلهايي که بتوانند موضوعات و سوژههاي جذاب در اختيار فيلمسازان کودک قرار دهد. اخيراً جلسات کارشناسي و مديريتي با کانون پرورشي فکري کودکان و نوجوانان داشتهايم. اين کانون صاحب يک سابقه و مقبوليتي در عرصه فرهنگي و سمعي و بصري براي کودک و نوجوان است، اميدواريم کانون پرورشي فکري کودکان و نوجوانان با حمايتهاي دولت به جرگه فيلمسازان کودک و نوجوان برگردد و رونق بيشتري پيدا کند.
* آقاي حيدريان! ارزيابي شما از 3 ماه اول سال 97 سينماي ايران چيست؟
- به نظرم اقبال مردم خيلي خوب است، مردم با آمدن به سينما و ديدن فيلمها و همچنين سرمايهگذاري در ساخت سينما، به اين عرصه کمک کردهاند. ما در عرصه سينما بايد به اين اقبالي که مردم نشان دادهاند، جواب مناسب و شايستهاي بدهيم. ما بايد اين حضور را قدر بدانيم و با ساخت فيلمهاي بهتر و دغدغهمندتر اين حضور را پاسخ بدهيم. حدود 12 سال پيش ما تفاهمنامهاي را با شوراي شهر به امضا رسانديم که به ازاي هر يک صندلي سينما، شهرداري معادل هزينه يک متر از عوارض تجاري تخفيف قائل شوند؛ اما امروز تاثير رونق در حوزه سينما اين گونه شده که بزرگترين مراکز تجاري کشورمان بخشي از فضاي خود را، با رغبت به ايجاد سينما اختصاص ميدهند. ما بايد با نمايش فيلمهاي متنوع ايراني و در مواردي هم خارجي در اين مجموعهها، علاقه سرمايه گذاران را همچنان معطوف به سالن سازي نگاه داريم. در سه ماه اول امسال 18 سالن جديد به سينماي ايران افزوده شد و اميدوارم تا 2 ماه آينده، 19 سالن ديگر هم افزوده شود. اين به معناي آن خواهد بود که ما در سال جاري نيز مانند سال گذشته حدود 100 پرده سينمايي جديد خواهيم داشت. ما موظف هستيم براي قدرشناسي از اين اقبال مردم فيلمهاي متنوعتر و بهتري بسازيم.
* ما در سالهاي گذشته در عرصه فيلمهاي کمدي شاهد وجود فيلمهايي بوديم که با استفاده از طنز موقعيت فضاي مفرح و شادي را ايجاد ميکردند؛ اما به تازگي کمديهاي ما در حال حرکت به اين سمت هستند که با استفاده از کلمات اروتيک، از مخاطب خنده دريافت کنند. با توجه به اينکه اين گونه آثار تاثيرات بسيار مخربي را بر پيکره خانوادهها ميگذارد، آيا عرصه سينماي کمدي ما در آينده به اين نحو ادامه حيات خواهد داد؟
- اين نکته بسيار دقيق و ظريفي درباره سينماي کمدي است. يک زماني سينما بر دو اصل در جهان تعريف ميشد، يعني سينماي متکي به سکس و خشونت. سينماي ايران آمد و ناقض اين فرضيه شد و هر کجا رفت به عنوان سينماي صادق و اخلاقي شناخته شد و جاي خود را باز کرد. ما اين راه رفته و اين فتح ارزشمند را نبايد فراموش کنيم. تماشاگران سينماي ايران براي شنيدن اين گونه چيزها به سينما نميآيند و اين تصور غلط برخي از سازندگان فيلمهاي کمدي است که از اين گونه ادبيات استفاده ميکنند. ما سال گذشته شروع به اصلاح اين وضعيت کرديم و آن را با قدرت ادامه خواهيم داد. نبايد اجازه داد با استفاده از عناصر و کلام غير فرهنگي، اثر فرهنگي توليد شود. کمدي، گونه ارزشمندي است و نميگذاريم که اين گونه اتفاقات باعث نابودي اين ژانر شود. همان طور که اشاره کرديد «کمدي موقعيت»، بينالملليتر از «کمدي کلامي» است. لذا بيشتر بايد به سمت اينگونه کمدي حرکت کرد.
* به عنوان سوال آخر، در برنامههايتان آمده است که ميخواهيد سينماي ايران، اميد بيشتري را به جامعه وارد کند، درباره اين موضوع نيز برايمان توضيح دهيد؛
- به نظرم هميشه سينماهاي موفق، سينماهايي بودند که در قبال جامعه مسئوليت پذير بودهاند، سينماي موفق سينماي مسئول است. به ميزاني که سينما مسئوليت خود را درست انجام بدهد، در جامعه نيز مقبول خواهد بود. سينماي ما بايد بيش از قبل به سمت تقبل مسئوليت اجتماعي حرکت کند. مردم از سينما انتظار دارند که صداي رسا، زبان گويا و نافذ آنها باشد و نقدهايش را با صراحت اعلام کند. ما سينماي خنثي نميخواهيم؛ شاکله اصلي سينماي ما نبايد سينماي خنثي باشد. مردم قطعاً از سينما ميخواهند که درباره موضوعات مختلف نقد داشته باشد، نکته حائز اهميت در اين بخش آن است که نقد مسئولانه بايد منصفانه باشد. طرح مسائل و مشکلات هم بايد جدي گرفته شود؛ اما در چارچوب منافع ملي.
محمد مهدي حيدريان رئيس سازمان سينمايي گفت: «نبايد اجازه داد با استفاده از عناصر و کلام غير فرهنگي، اثر فرهنگي توليد شود. کمدي، گونه ارزشمندي است و نميگذاريم که اين گونه اتفاقات باعث نابودي اين ژانر شود.» حدود يک سال و نيم است که محمد مهدي حيدريان به عنوان رئيس سازمان سينمايي انتخاب شده و طي اين مدت برنامههاي مختلفي براي سينماي ايران در نظر گرفته است؛ وي گفت وگويي با خبرنگار فارس انجام داده است که در ادامه مشروح آن را مشاهده مي کنيد؛
* آقاي حيدريان! در گزارشي که سال ۲۰۰۹ درباره وضعيت صنعت سينما در کشورهاي قاره آسيا منتشر شد، کشور ايران رتبه آخر را کسب کرده بود. در آن گزارش آمده بود که يک ايراني هر ۵ سال يک مرتبه به سينما ميرود. در سال ۲۰۱۷ جشنواره جهاني فيلم دبي کتابچهاي را منتشر کرد که در آن نوشته شده بود که يک ايراني هر سه سال يک بار به سينما ميرود. در حال حاضر وضعيت سينماي ايران چگونه است؟
- از اهتمام شما اصحاب رسانه به امر فرهنگ قدرداني ميکنم. خبرگزاريها با نگاه کارشناسانه و تحليلگرشان ميتوانند روشن کننده
مسير فعالان و برنامهريزان باشند. در سينما نيز همين است، سينما به منتقدين، تحليلگران، همدلان، مشوقان و همراهان نيازمند است تا بتواند جامعه و نيازهاي جامعه را رصد کند. حاصل ارتباط و تعامل اين مثلث (مردم،هنرمندان،مديران) با کمک ضلع چهارم که رسانهها هستند ميتواند اتفاقات بهتر و رو به جلوتري در تمام عرصهها از جمله سينما رقم بزند. در 6 ماهه اول حضورم به عنوان رئيس سازمان سينمايي، با کمک کارشناسان و متخصصان، برنامه جامع سينماي ايران با چشماندازي ۱۰ ساله تدوين شد. حوزه فرهنگ و هنر، حوزهاي است که عمدتاً تغييرات درون آن به کندي صورت ميگيرد و طبيعت و ذات آن نيز همين است. به همينخاطر نيازمند برنامههاي طولاني مدت است و زير ساختهاي لازم براي هر کدام از برنامهها که تدوين ميشود، بايد مهيا شود. نکتهاي که اشاره کردهايد يکي از کليديترين نکات عرصه سينما بوده و هست. يعني سهمي که سينما از اوقات فراغت مردم به خود اختصاص ميدهد بسيار نامناسب است. چرا که قالب روايتگر اين قرن، قالب تصوير است و سينما يکي از شاخصترين استفاده کنندگان از اين ظرفيت بياني است. پس هر چقدر مردم کشور ما از اين ظرفيت کمتر استفاده کنند به معناي اين است که ما از آنچه که اقتضاي اين دوره است، عقبتر هستيم. اين که يک ايراني هر ۳ سال به سينما ميرود، رقم فاجعه باري براي ايفاي نقش فرهنگي سينما است. در دوره قبلي ما، هر ايراني در سال بيش از يک مرتبه به سينما ميرفت. در سالهايي که کشورمان حدود ۵۵ ميليون جمعيت داشت، ما ۶۰ ميليون تماشاگر سينما داشتيم. البته طي اين سالها با ظهور رسانههاي متفاوت، ممکن است بخشي از نيازهاي مردم توسط اين رسانهها تامين شده باشد؛ اما سمت و سوي جهاني اين موضوع، به اندازه کشور ما شدت نداشته است. به اضافه اين که به دليل قلت سالنهاي نمايش و مسائل فرهنگي و سلايق مردم، ما قدرت رقيب خارجي را براي توليد داخلي مان در سينما جدي نميبينيم و امکاني را در اختيارش قرار نميدهيم، چرا که ظرفيت مورد نياز اين موضوع را هم در اختيار نداريم. بنابراين صنعت سينما و توليد داخلي ما بايد با مردم ارتباط بيشتري نسبت به آن چيزي که امروز وجود دارد، داشته باشد. طي يک سال گذشته آمار فروش و ميزان مخاطبان سينماي ايران به صورت فصل به فصل منتشر شده است که من به منحني فصل بهار و ۳ ماه نخست سال ۹۷ اشاره خواهم کرد. در 3 ماه ابتداي سال ۹۷ ما ۴۶ درصد رشد فروش و ۴۲ درصد رشد بيننده در سينماي کشور داشتهايم.
* اين رقم تنها به خاطر افزايش قيمت بليتهاي سينما هم نبوده است؛
- بله، به خاطر اين که علاوه بر رشد فروش، ما شاهد رشد ۴۲ درصدي مخاطبان سينما نيز هستيم. ميانگين رشد قيمت بليتهاي سينما در سال ۹۷، تنها ۹ درصد بوده است. اين رشد مخاطب از نظر من براي سينماي ايران پيامآور اين است که مردم آماده هستند که به سينما اعتماد کنند و اگر پاسخ آنها به درستي داده شود، اين رشد مخاطب ادامه خواهد داشت. اگر پاسخ آنها به درستي داده نشود، اوضاع سينماي ايران به دوران قبل باز ميگردد. پاسخي که مردم منتظر دريافت آن هستند، اين است که نيازهايشان را به طرز قانعکنندهاي توسط سينما تامين کنند و با آن مواجه شوند. به نظرم جهت، جهتي است که به سمت رفع مشکل کمبود بيننده و استفاده بيشتر مردم در اوقات فراغت از سينما ميرود و اين منحني بسيار اميدوار کننده است.
* شما به عنوان رئيس سازمان سينمايي، سال گذشته رشادت به خرج داديد و با همه مخالفتهايي که از سوي سينماگران مطرح شد، با اکران فيلم خارجي در سينماهاي کشور موافقت کرديد و اين موضوع در نظامنامه اکران سال ۹۷ گنجانده شد. چه شد که شما از آراي عمومي پيروي کرديد و اکران فيلم خارجي را به رسميت شناختيد؟
- حوزه فرهنگ، اصليترين حوزهاي است که در اتمسفر، جغرافيا و فضاي امروز دنيا، يکپارچگي را گواهي ميدهد و دنبال ميکند. يعني هر چقدر که ما بتوانيم در ساير عرصهها، جهاني نشدن را فرياد بزنيم و امکان جزيرهاي زندگي کردن را مطرح کنيم و شعارش را بدهيم، حوزه فرهنگ از آن حوزههايي است که به سرعت نه تنها تحت تاثير، بلکه مويد و گواه يکپارچگي و بيمرزي دنياي جديد است، اين موضوع را بايد به عنوان يک واقعيت همه ما بپذيريم. واقعيت امروز، بيمرزي و همه چيز در معرض همه بودن است. در اين شرايط سليقه فرهنگي، دانستن و داشتن ادبيات تصويري نسبتاً واحد، يکي از عوارض و تبعات طبيعي اين يکپارچگي است. معناي اين موضوع، آن است که چون مردم بدون واسطه و محدوديت در معرض محصولات تصويري در حوزه فرهنگ هستند، انتظار، سليقه و فرهنگ بصري شان مشابه هم شکل ميگيرد. ما بايد ببينيم که چه ميزان در تعريف اين فرهنگ بصري مشارکت داريم، چه ميزان سهم داريم و چه ميزان بايد تبعيت کنيم تا با اين زبان جديد که زبان ارتباط جديد با مردم است، ارتباطمان را حفظ کنيم. امروز ديگر نميتوانيم فاصلهاي بين مردم خودمان و دنيا قائل شويم، هر آن چيزي که شما ميگويد همه ميشنوند و هر کاري که انجام ميدهيد همه ميببينند. پس ما بايد بياموزيم که از اين بستر به درستي استفاده کنيم. براي اين منظور بايد مردم و توليدکنندگان در معرض اين تکنيک و تکنولوژي و تاثير آن باشند، به اين جهت مشاهده محصولات خارجي که به جهت محتوايي تعارض و مغايرتي با اهداف ما نداشته باشد در عرصهاي که ما انتخابگر و قابليت اعمال ضوابطمان را داريم، يعني در عرصههايي غير خصوصي، بلامانع خواهد بود. در اينجا بايد ما نمونههايي را بياوريم که بتواند در اين جهت به ما کمک کند تا به قلههاي تصويري دنيا دست پيدا کنيم. نمايش فيلم خارجي از اين بابت که هم مردم، هم سينماگران و هم سينماي ايران به آن نياز دارند، به رسميت شناخته شد. امروزه ممانعت از ورود فرهنگ ساير کشورها به داخل کشور به هيچ عنوان امکانپذير نيست. حال که ممانعت امکانپذير نيست، ايجاد مصونيت و مقابله، ضروريتر ميشود. بايد کميت و کيفيت آثارمان را به سطحي برسانيم تا در بازار عرضه و رقابت آزاد دنيا، ديده و انتخاب شويم از اين بابت ما بايد سهمي از سينماي ايران را براي نمايش فيلمهاي خارجي به نفع سينماي ايران قائل شويم، البته اين کار بايد به صورتي انجام شود که به سينماي ملي کشورمان صدمهاي وارد نشود.
* آقاي حيدريان! موضوعي که در بخش نمايش فيلمهاي خارجي وجود دارد اين است که ما عمدتاً فيلمهايي را براي نمايش انتخاب ميکنيم که چند سال قبل به صورت گسترده توزيع شده و همه آن فيلمها را تماشا کردهاند. اگر به فکر تاثيرگذاري و ديده شدن اين فيلمها هستيد بايد با اکران جهاني فيلمها اقدام به نمايش آن فيلم در کشور کنيد، يعني فيلم که در تمام جهان در حال اکران است، در همان بازه زماني در کشور ايران نيز نمايش داده شود، آيا سازمان سينمايي ميخواهد که اکران فيلم خارجي را به اين سمت ببرد؟
- حتماً آن هدف اسباب مورد نيازي را که شما اشاره کرديد احتياج دارد. يعني اکران فيلمهاي موثر، موفق و نمايش به هنگام آنها در سينماهاي کشور، اينها پارامترهايي است که ميتواند آن هدفي را که ما از نمايش فيلمهاي خارجي داريم محقق کند. ما به اين سمت حرکت ميکنيم. بعد از مدتها و سالها، ما با هدف ميخواهيم که اين فيلمها را در سينماهاي کشور داشته باشيم. قصد ما نمايش به روز فيلمهاي خارجي است و به اين سمت حرکت ميکنيم. موسسه رسانههاي تصويري با در نظر گرفتن اين پارامترها، برنامهريزي و انتخاب فيلمها را انجام ميدهد، بخش خصوصي اجرا را برعهده خواهد داشت و منافع مادي احتمالي آن هم به خانه سينما تعلق ميگيرد.
* فيلمسازان کشور ما مانند هر فيلمسازي علاقهمند هستند که فيلمهايشان اکران بين المللي داشته باشد، نه صرفاً يک مرتبه نمايش در يک کشور. سازمان سينمايي به عنوان اصليترين متولي سينماي ايران چه کمکي ميتواند در اين جهت به فيلمسازان ايران کند؟
- اين موضوعي است که هر فيلمسازي در همه جاي دنيا به آن علاقهمند است. اولين اقدام بايد توسط فيلمساز صورت بگيرد و مخاطب خود را، مخاطب جهاني در نظر بگيرد. اشاره درستي کرديد و ما نيز در برنامههايمان به آن تاکيد کرديم. برنامهريزيهاي بينالمللي ما صرفاً به حضور در جشنوارههاي بينالمللي خلاصه نميشود، بلکه حضور جشنوارهاي لازمه باقي حضورهاست. مقصد اصلي ما اين است که مردم جهان براي تماشاي فيلمهاي ايراني بليت خريداري کنند و ذائقههاي بينالمللي براي تماشاي فيلمهاي ايراني جذب شود. اولين مطلب اين است که فيلمساز ما مخاطب خود را جهاني ببيند. امروزه فيلمساز ما به جامعه خود نگاه ميکند و سوژهاي پيدا ميکند و درباره آن فيلم ميسازد، فيلمساز اين موضوع را بايد در سطح جهاني ببرد. انتخاب سوژهاي که دربرگيرنده دغدغه جمع وسيعي از مخاطب باشد، گام اول است. گام دوم اين است که اين سوژه به گونهاي روايت شود که مخاطبان بيشتري با آن ارتباط برقرار کنند. اگر فيلمساز محصولي را در اين درجه کيفيت توليد کند، سازمان سينمايي نيز ميتواند کمک کند که اين فيلم در کشورهاي بيشتري به نمايش درآيد. ما مذاکراتي با معاون وزير صنعت، معدن و تجارت و رئيس سازمان توسعه تجارت داشته و توافقاتي انجام دادهايم که اين توافقات بيش از 10 بند است. اين بندها ناظر بر ايجاد امکان براي حضور بيشتر آثار سينماي ايران در جهان است. يکي از ماموريتهاي بنياد سينمايي فارابي حمايت از نمايش آثار ايراني در جهان است، البته همان طور که گفتم فيلمساز نيز بايد مخاطب خود را در مقياس جهاني در نظر بگيرد.
* قطعاً يکي از مهم ترين گونههاي سينمايي در کشورمان فيلمهاي دفاع مقدسي هستند؛ بسياري از فيلمسازان انتظار دارند که سازمان سينمايي از آنها براي ساخت فيلمهايشان حمايت کند، نه صرفاً سازمانهايي مانند اوج، انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس و... سازمان سينمايي آيا تصميمي براي حمايت هر چه بيشتر از فيلمسازان دفاع مقدس دارد؟
- يک شکل سينماي مقاومت، سينماي جنگ و دفاع مقدس بود. چون وجه قالب آن دوره همين بود و سينماي دفاع مقدس شناخته شد. سينماي مقاومت که امروز ميتواند در قالبهاي مختلفي خودش را تعريف کند از اولويتهاي ما و شاخصهاي اصلي نظام ماست. يکي از گروههاي اصلي که در بنياد سينمايي فارابي شکل گرفته است، گروه سينماي مقاومت است. گروه سينمايي مقاومت نگاهش به اين سمت است که مراکزي که به دلايل مختلف علاقهمند هستند که حامي فيلمسازان مقاومت باشند، متعدد شوند. ما استقبال ميکنيم سازمانهايي مثل «اوج»، «انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس» و «حوزه هنري» باني و حامي توليد اين گونه آثار باشند. ما نيز از طريق فارابي از اين گونه آثار حمايت ميکنيم.
* آقاي حيدريان! من بيش از 15 مرتبه نظامنامه اکران سال 97 را مطالعه کردم و با تمام بندها و مادههاي آن آشنايي پيدا کردهام؛ اما چيزي که در اين نظامنامه جاي تاسف دارد، اجرايي نشدن اين نظام نامه است. صنف سينماداران به بسياري از مادههاي اين نظامنامه عمل نميکنند. ميدانيم که طبق اين نظامنامه کميته انضباطي براي اين منظور در نظر گرفته شده است؛ اما شوربختانه بايد گفت که ما حدود 5 ماه است که در تدوين اساسنامه کميته انضباطي کارگروه اکران ماندهايم؛
- اين موضوع نکته بسيار درستي است که ما بايد براي انجام همه کارها نظام داشته باشيم. اگر ما برنامهاي داشته باشيم و آن برنامه نظامي نداشته باشد، طبعاً نه برنامه انجام ميشود و نه محاسن آن برنامه حاکم ميشود. تدوين نظامنامه قدم اوليه در دنبال کردن آن هدف کلان است. نظام نامه ميگويد که سينما بر اساس برنامه جامع بايد به سمت حيات طبيعي حرکت کند. حيات طبيعي سينما يعني اينکه موضوعات مردم را درست تشخيص بدهيم، موضوعاتي که درست تشخيص داده شده، درست وارد عرصه تصوير شود، هم خوب تشخيص بدهيم و هم خوب بسازيمش بعد مردم هم استقبال خواهند کرد، اين نيت همه است؛ اما اين که چقدر در اين امر موفق هستيم امر ثانويه است. در نظامنامه سال 97 يک کارگروه اکران داريم، کاري که کارگروه اکران ميکند، تطبيق اکران با ضوابط است و اينکه چند سالن، با چه اولويت و با چه ترتيبي در اختيار يک فيلم قرار گيرد. يک شوراي بالا دستي براي کارگروه اکران تعيين شده است به نام شوراي عالي اکران، شوراي عالي اکران مرجع تصميمگيري درباره موضوعاتي است که برخلاف نظامنامه اکران اتفاق ميافتد. شوراي عالي اکران امکان تجديد نظر درباره بندهايي از نظامنامه اکران که تصور ميکند اهداف سينما را تامين نميکند را داراست. پس شوراي عالي اکران مرکزي است متشکل از نمايندگان تمام دست اندرکاران سينما به اضافه دولت که حافظ منافع کلان مردم و سينما است. در کنار اينها طبيعتاً کميته انضباطي هم نياز است که طبق آييننامه انضباطي کار خود را انجام ميدهد. اخيرا آييننامه نهايي کميته انضباطي توسط شوراي عالي اکران نهايي شده و براي تاييد به دفتر فرستاده شده است. به نظرم قانوني که قدرت اجرايي شدن نداشته باشد، نبايد از همان اول وضع شود. آييننامهاي که ما تدوين کرديم به منظور اين است که ميخواهيم به هدف و مقصدي دست پيدا کنيم. در حال حاضر ما داراي يک کميته انضباطي، يک دستور العمل انضباطي و جايي براي رسيدگي به تخلفات هستيم. تا به حال نيز نظارت وجود داشته است و با تخلفات برخورد ميشد؛ ولي از اين به بعد دستور عمل مشخص و جرائم مشخص دارد، اگر خلاف آن آييننامه اتفاق بيفتد، با تخلفکننده برخورد خواهد شد. هدف ما اين است که سهم تمام دست اندرکاران اکران، همان لحظهاي که بليت خريداري ميشود، پرداخت شود، يعني وقتي يک مخاطب بليت تهيه ميکند، از همان مبدا سهم سينمادار، پخش کننده
و صاحب فيلم جدا شده و به حسابشان واريز شود. دليلي ندارد که تمام مبالغ به حساب يک طرف واريز شود و بعد از چند ماه تسويه کنند. اين موضوع نيازمند اين است که تمام سينماهاي کشور به سيستم بليت مکانيزه مجهز شوند.
*در نظامنامه اکران صراحتاً نوشته شده است که تمام سينماهاي کشور بايد به سيستم مکانيزه اضافه شوند، هنوز اين وعده محقق نشده است؟
- بله، اين موضوع انجام شده است و تمام سينماهاي کشور به سيستم فروش بليت مکانيزه مجهز شدهاند.
*شايد مهمترين مبحث در سينماي ايران، جشنواره فيلم فجر باشد. اتفاقاتي را طي چند ماه اخير شاهد بوديم و برخي از صنوف سينما درخواست کردند که اين جشنواره بار ديگر به صورت يکپارچه برگزار شود و از انفصال آن جلوگيري شود؛ اما وقتي جلوتر آمديم، بحث به سمت ديگري رفت و به دعواي شخصي عدهاي با رضا ميرکريمي تبديل شد، برخي ميگفتند مثلاً اگر جشنواره جهاني هم برگزار شد، بشود، اما رضا ميرکريمي ديگر نباشد. سرنوشت اين عرصه بالاخره به کجا خواهد رفت؟
- اين موضوع شايد به خاطر تفاوت عرصه فرهنگ با ساير عرصهها باشد. يعني برخي از اينها به عدم تحملها و وجود سليقههاي مختلف باز ميگردد و طبيعي است؛ قاعدتاً وظيفه ما به عنوان دولت اين است که تمام نظرات را بشنويم و کارشناسانه بررسي کنيم، با اهداف کلان تطبيق دهيم و بر اساس آن تصميمگيري کنيم. اينکه يک جشنواره نياز است يا دو جشنواره قاعدتاً روزها، ماهها و بعضاً سالها مورد بررسي قرار گرفته است. ما تا اين لحظه طرفدار دو جشنواره قدرتمند بودهايم. برخي از صنوف سينما نظري داشتند و نظر خود را اعلام کردند، تا به اينجا تصميم ما به اين رسيده است که اين موضوع به دست کارشناسان مورد بررسي و تصميمگيري قرار بگيرد. لذا به معاونت تخصصي سازمان امور سينمايي و سمعي و بصري در اين حوزه که معاون توسعه فناوري و مطالعات سينمايي آقاي دکتر اربابي است، آن نامهها را ارجاع دادهايم. همان طور که شما به آن اشاره کرديد، ممکن است در برخي موارد مقاصد ديگري هم مد نظر باشد، ما به آن مقاصد توجه نميکنيم، بلکه به منافع هر پيشنهاد براي سينماي ايران توجه دقت و تمرکز خواهيم کرد.
* آيا سازمان سينمايي به آن رسيده که بايد دبير جشنوارههاي خود را نگه دارد تا آنها فرصت انجام کارها را داشته باشند؟
- قطعاً اين موضوع هم مد نظر ماست. ثبات يکي از ملزومات عرصه فرهنگ است و جشنواره فيلم فجر نيز از اين قاعده مستثنا نيست.
* نزديک به برگزاري جشنواره فيلمهاي کودک و نوجوان هستيم، سال گذشته وقتي با شما گفتوگو ميکردم، گفتيد که برنامههاي ويژهاي براي سينماي کودک داريد، چه ميزان از آن برنامهها جامه عمل پوشيده است؟ ميدانيم که يک سازمان مردمنهاد در اين عرصه در شرف تشکيل شدن است، وظايف اين سازمان مردمنهاد به چه صورت است، آيا دولت نقشي در اين سازمان دارد؟ دست آخر، سينماي کودکونوجوان روي چه ريلي مسير خود را ادامه خواهد داد؟
- تا به اينجاي کار از فعاليت سينماي کودک راضي نيستم، قدمهاي اوليه برداشته شده است؛ اما ما آن قدر زمان نداريم که به اين آهستگي در اين عرصه حرکت کنيم. سينماي کودک يکي از برگهاي برنده ما در سينماي جهان ميتواند باشد و بايد باشد، چون سينماي کودک عرصهاي است که به راحتي ميتوانيم مخاطب جهانياش را پيدا کنيم و اشتراکات بيشتري در اين عرصه بين کشورهاي مختلف وجود دارد. سينماي کودک بيش از ساير عرصههاي سينماي ايران به عارضه عدم استفاده از تکنيک و تکنولوژي دچار است. يعني سينماي بزرگسال ما امروز با سرعت بيشتري نسبت به سينماي کودک در استفاده از تکنيک و تکنولوژي جلو ميرود، در حالي که استفاده از تکنيک و تکنولوژي در عرصه فيلمسازي براي کودک ضروري است. اين وضعيت مطلوب نيست، ما به سرعت بايد در اين عرصه جبران مافات کنيم. ما در دولت آمادگي داريم که از اين عرصه (بهرهگيري از تکنولوژيهاي جديد) حمايت کامل داشته باشيم. يعني اگر براي يک فيلم بزرگسال تا سقف 70 درصد کمک ميکنيم، حاضريم به فيلمي که در عرصه کودک از تکنيک و تکنولوژي استفاده ميکند، تا 100 درصد هزينه اين بخش حمايت کنيم. همان طور که اشاره کرديد يک سازوکاري در بخش خصوصي براي سينماي کودک در حال شکلگيري است. ما گمانمان بر اين است که بايد چندين تشکل مردمي و خصوصي براي حمايت از سينماي کودک داشته باشيم. تشکلهايي که بتوانند موضوعات و سوژههاي جذاب در اختيار فيلمسازان کودک قرار دهد. اخيراً جلسات کارشناسي و مديريتي با کانون پرورشي فکري کودکان و نوجوانان داشتهايم. اين کانون صاحب يک سابقه و مقبوليتي در عرصه فرهنگي و سمعي و بصري براي کودک و نوجوان است، اميدواريم کانون پرورشي فکري کودکان و نوجوانان با حمايتهاي دولت به جرگه فيلمسازان کودک و نوجوان برگردد و رونق بيشتري پيدا کند.
* آقاي حيدريان! ارزيابي شما از 3 ماه اول سال 97 سينماي ايران چيست؟
- به نظرم اقبال مردم خيلي خوب است، مردم با آمدن به سينما و ديدن فيلمها و همچنين سرمايهگذاري در ساخت سينما، به اين عرصه کمک کردهاند. ما در عرصه سينما بايد به اين اقبالي که مردم نشان دادهاند، جواب مناسب و شايستهاي بدهيم. ما بايد اين حضور را قدر بدانيم و با ساخت فيلمهاي بهتر و دغدغهمندتر اين حضور را پاسخ بدهيم. حدود 12 سال پيش ما تفاهمنامهاي را با شوراي شهر به امضا رسانديم که به ازاي هر يک صندلي سينما، شهرداري معادل هزينه يک متر از عوارض تجاري تخفيف قائل شوند؛ اما امروز تاثير رونق در حوزه سينما اين گونه شده که بزرگترين مراکز تجاري کشورمان بخشي از فضاي خود را، با رغبت به ايجاد سينما اختصاص ميدهند. ما بايد با نمايش فيلمهاي متنوع ايراني و در مواردي هم خارجي در اين مجموعهها، علاقه سرمايه گذاران را همچنان معطوف به سالن سازي نگاه داريم. در سه ماه اول امسال 18 سالن جديد به سينماي ايران افزوده شد و اميدوارم تا 2 ماه آينده، 19 سالن ديگر هم افزوده شود. اين به معناي آن خواهد بود که ما در سال جاري نيز مانند سال گذشته حدود 100 پرده سينمايي جديد خواهيم داشت. ما موظف هستيم براي قدرشناسي از اين اقبال مردم فيلمهاي متنوعتر و بهتري بسازيم.
* ما در سالهاي گذشته در عرصه فيلمهاي کمدي شاهد وجود فيلمهايي بوديم که با استفاده از طنز موقعيت فضاي مفرح و شادي را ايجاد ميکردند؛ اما به تازگي کمديهاي ما در حال حرکت به اين سمت هستند که با استفاده از کلمات اروتيک، از مخاطب خنده دريافت کنند. با توجه به اينکه اين گونه آثار تاثيرات بسيار مخربي را بر پيکره خانوادهها ميگذارد، آيا عرصه سينماي کمدي ما در آينده به اين نحو ادامه حيات خواهد داد؟
- اين نکته بسيار دقيق و ظريفي درباره سينماي کمدي است. يک زماني سينما بر دو اصل در جهان تعريف ميشد، يعني سينماي متکي به سکس و خشونت. سينماي ايران آمد و ناقض اين فرضيه شد و هر کجا رفت به عنوان سينماي صادق و اخلاقي شناخته شد و جاي خود را باز کرد. ما اين راه رفته و اين فتح ارزشمند را نبايد فراموش کنيم. تماشاگران سينماي ايران براي شنيدن اين گونه چيزها به سينما نميآيند و اين تصور غلط برخي از سازندگان فيلمهاي کمدي است که از اين گونه ادبيات استفاده ميکنند. ما سال گذشته شروع به اصلاح اين وضعيت کرديم و آن را با قدرت ادامه خواهيم داد. نبايد اجازه داد با استفاده از عناصر و کلام غير فرهنگي، اثر فرهنگي توليد شود. کمدي، گونه ارزشمندي است و نميگذاريم که اين گونه اتفاقات باعث نابودي اين ژانر شود. همان طور که اشاره کرديد «کمدي موقعيت»، بينالملليتر از «کمدي کلامي» است. لذا بيشتر بايد به سمت اينگونه کمدي حرکت کرد.
* به عنوان سوال آخر، در برنامههايتان آمده است که ميخواهيد سينماي ايران، اميد بيشتري را به جامعه وارد کند، درباره اين موضوع نيز برايمان توضيح دهيد؛
- به نظرم هميشه سينماهاي موفق، سينماهايي بودند که در قبال جامعه مسئوليت پذير بودهاند، سينماي موفق سينماي مسئول است. به ميزاني که سينما مسئوليت خود را درست انجام بدهد، در جامعه نيز مقبول خواهد بود. سينماي ما بايد بيش از قبل به سمت تقبل مسئوليت اجتماعي حرکت کند. مردم از سينما انتظار دارند که صداي رسا، زبان گويا و نافذ آنها باشد و نقدهايش را با صراحت اعلام کند. ما سينماي خنثي نميخواهيم؛ شاکله اصلي سينماي ما نبايد سينماي خنثي باشد. مردم قطعاً از سينما ميخواهند که درباره موضوعات مختلف نقد داشته باشد، نکته حائز اهميت در اين بخش آن است که نقد مسئولانه بايد منصفانه باشد. طرح مسائل و مشکلات هم بايد جدي گرفته شود؛ اما در چارچوب منافع ملي.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.