
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 33
محمد نبي حبيبي: با وطنفروشي ميخواهند منافع آمريکا در ايران را تضمين کنند
دبير کل حزب موتلفه اسلامي گفت: با وطنفروشي ميخواهند منافع آمريکا در ايران را تضمين کنند.به گزارش گروه سياسي خبرگزاري آنا، محمدنبي حبيبي با اظهار تأسف از نامه خفتبار مدعيان اصلاحطلبي گفت: برخي از همينها بودند که در فتنه 88 به کنگره آمريکا و پارلمان اروپا رفتند و با التماس از آنها خواستند که تحريمها را تشديد کنيد تا دولت قانوني وقت به زانو درآيد. وي با بيان اينکه امروز آنها پس از تجربه تلخ برجام و بدعهدي آمريکا باز اصرار دارند دولت با حکام خائن کاخ سفيد دوباره سر ميز مذاکره بنشيند و به مطالبات نامشروع آنها در مورد قدرت دفاعي ايران پاسخ مثبت دهد. هر انسان منصف و بي طرفي يقين ميکند که آنها منافع آمريکا را در ايران نمايندگي ميکنند و کاري با منافع و مصالح ملي ندارند گفت: چندي پيش ترامپ گفت، ايران بزودي به ميز مذاکره براي پرداخت امتيازات بيشتر برميگردد، منظور او همين نامه خفتبار بود که عوامل آمريکا در ايران در حال تدارک آن بودند.حبيبي با اشاره به گونهشناسي فکري
امضاء کنندگان نامه اظهار کرد: يک مشت ورشکسته سياسي به علاوه فتنهگران سال 78 و 88 به همراه کمونيستها و طرفداران بهائيان سازه اصلي امضاء کنندگان نامه را تشکيل ميدهند. اين جماعت هيچ گاه طي چهار دهه گذشته به فکر منافع ملت نبودهاند و همواره خواست اجانب و بيگانگان را به مسئولان ديکته و توصيه ميکردند.وي با بيان اينکه امضاکنندگان مدعي اصلاحطلبي هستند، تصريح کرد: اين کار نوعي افسادطلبي و رو در روي منافع ملت ايستادن است. البته ما بين اين جماعت غافل و وطنفروش با اصلاحطلبان واقعي تفکيک قائل هستيم و از اصلاحطلبان واقعي ميخواهيم در برابر اين موضع خيانتبار ساکت نباشند.وي گفت: حزب موتلفه اسلامي اين اقدام خائنانه و وطنفروشانه را محکوم کرده و تاکيد ميکند تجربه تاريخي برجام از حافظه تاريخي ملت محو نميشود. دشمن در مذاکرات هيچ حرفي جز نقض عهد و پيمان ندارد ولو اينکه اين پيمان بينالمللي و چندجانبه به امضاي شوراي امنيت سازمان ملل رسيده باشد.
امضاء کنندگان نامه اظهار کرد: يک مشت ورشکسته سياسي به علاوه فتنهگران سال 78 و 88 به همراه کمونيستها و طرفداران بهائيان سازه اصلي امضاء کنندگان نامه را تشکيل ميدهند. اين جماعت هيچ گاه طي چهار دهه گذشته به فکر منافع ملت نبودهاند و همواره خواست اجانب و بيگانگان را به مسئولان ديکته و توصيه ميکردند.وي با بيان اينکه امضاکنندگان مدعي اصلاحطلبي هستند، تصريح کرد: اين کار نوعي افسادطلبي و رو در روي منافع ملت ايستادن است. البته ما بين اين جماعت غافل و وطنفروش با اصلاحطلبان واقعي تفکيک قائل هستيم و از اصلاحطلبان واقعي ميخواهيم در برابر اين موضع خيانتبار ساکت نباشند.وي گفت: حزب موتلفه اسلامي اين اقدام خائنانه و وطنفروشانه را محکوم کرده و تاکيد ميکند تجربه تاريخي برجام از حافظه تاريخي ملت محو نميشود. دشمن در مذاکرات هيچ حرفي جز نقض عهد و پيمان ندارد ولو اينکه اين پيمان بينالمللي و چندجانبه به امضاي شوراي امنيت سازمان ملل رسيده باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 56
اعلام جرم عليه 6 مقام ارشد بانك مركزي
رئيس ديدهبان شفافيت و عدالت از اعلام جرم عليه تعدادي از مسئولان فعلي و سابق بانک مرکزي در خصوص موسسات مالي و اعتباري خبر داد و مدعي شد: رئيس کل بانک مرکزي به دليل دادخواهي ديدهبان نزد مرجع قضائي احضار شده است.
به گزارش تسنيم، احمد توکلي رئيس ديده بان شفافيت و عدالت در نشست خبري اي که در سازمان ديدهبان شفافيت برگزار شد، گفت: موضوع موسسات پولي و اعتباري که در سال هاي اخير مشکلات جدي را براي سپردهگذاران و مسئولين کشور ايجاد کرده است با پيگيريهاي انجام شده توسط ديدهبان شفافيت اعلام جرمي انجام شده است.وي افزود: با توجه به اطلاعات در اختيار ما بانک مرکزي براي پرداخت وجوه به سپردهگذاران زيان ديده بايد تضمين ارائه کند چرا که در خصوص بحران موسسات شريک جرم بوده است.توکلي مدعي شد: در حال حاضر قوه قضائيه شکايت قبلي ديدهبان شفافيت درباره موسسه ثامنالحجج را پيگيري کرده است و تحرکات و سرو صداهاي اخير بانک مرکزي نيز به اين دليل است که مقامات ارشد اين بانک به مراجع قضائي احضار شدهاند.وي گفت: در حال حاضر نيز دومين اعلام جرم سازمان ديدهبان شفافيت عليه مقامات سابق و فعلي بانک مرکزي از جمله محمود بهمني رئيس کل سابق، ابراهيم درويشي معاون نظارت سابق و آقايان سيف، تهرانفر، خلعتي و فرشاد حيدري از مقامات دوره اخير فعاليت بانک مرکزي انجام شده است.رئيس ديدهبان شفافيت و عدالت افزود: تعاوني در مشهد به نام فرشتگان تشکيل شده بود قرار بوده که فقط به اعضاي خود خدمات ارائه کند اما رفته رفته 213 شعبه در کشور ايجاد ميکند متاسفانه کسي پيگيري و نظارت بر اين موسسه نميکند اما اين نکته واضح است که بانک مرکزي در قبال سکوت و اخلال شکل گرفته در نظام اقتصادي کشور به سبب فعاليت زيانده اين موسسات بايد پاسخگو باشد.وي افزود: مقامات بانک مرکزي ميگويند براي جلوگيري از فعاليت اين موسسات 80 نامه به قصد انزار و تبشير نوشتهاند اما آنها بايد مستقيما جلوي فعاليت اين موسسات را ميگرفتند چرا که انزار و تبشير وظيفه آنها نيست در نهايت اين اقدامات باعث شد اموال مردم و اموال عمومي تضييع شود.به گفته توکلي رقمي نزديک به 20 هزار ميليارد تومان که براي تسويه ديون اين سپردهگذاران تخصيص داده شد ديگر باز نميگردد پس به دليل تضييع اموال عمومي جرمي مطابق ماده 598 قانون مجازات اسلامي ميباشد که مقامات بانک مرکزي بايد در اين خصوص پاسخگو باشند.به گفته توکلي در حالي که طبق قانون موسسه فرشتگان در دي ماه سال 92 رسما منحل شده بود و لااقل از تاريخ ديماه سال 94 در حال تسويه بوده است بايستي در تمامي تابلوهاي اين موسسه عنوان شرکت يا موسسه در حال تسويه ذکر ميشد اما متاسفانه عنوان موسسه تحت نظر بانک مرکزي در تابلوهاي موسسات ذکر شده بود که اين موضوع منجر به فريب مردم شد.نماينده سابق مجلس تاکيد کرد که متاسفانه اين موسسات و شرکت ها از روش متقلبانه پانزي براي ادامه حيات خود استفاده کردند. در واقع اين شرکت ها با استفاده از منابع ايجاد شده از سپردهگذاران جديد سود سپردهگذاران قبلي را پرداخت ميکردند که اين موضوع فقط تا زماني که سپردهگذار جديد وجود داشته باشد ميتواند ادامه پيدا کند.
وي افزود: در واقع به محض آنکه سپردهگذار و سرمايه جديدي به اين موسسات و شرکت ها وارد نشود آنها با بحران ورشکستگي مواجه خواهند شد که متاسفانه بانک مرکزي در اين خصوص اقدام قابل توجهي انجام نداده است.توکلي با بيان اينکه بانک مرکزي مرتکب معاونت در جرم خيانت در امانت هم شده است گفت: اين بنگاهها و موسسات با پول هاي بادآورده مردم کار ميکردند البته به دليل تاييد شدن توسط دولت و بانک مرکزي اين امکان براي آنها فراهم شده بود.وي ادامه داد: بنگاه هاي معمولي امکان خلق پول ندارند اما وقتي موسسات مالي و اعتباري خلق پول ميکردند با وظايف بانک مرکزي اصطکاک ايجاد ميشد در همه جاي دنيا بانک مرکزي مانند عقاب بالاي سر اين موسسات ايستادهاند و مراقب جريان خلق پول هستند.وي ادامه داد: اين بنگاهها به دليل دريافت تاييد از سوي بانک مرکزي به چپاول اموال مردم اقدام کردند که بايد پاسخگو باشند.
به گزارش تسنيم، احمد توکلي رئيس ديده بان شفافيت و عدالت در نشست خبري اي که در سازمان ديدهبان شفافيت برگزار شد، گفت: موضوع موسسات پولي و اعتباري که در سال هاي اخير مشکلات جدي را براي سپردهگذاران و مسئولين کشور ايجاد کرده است با پيگيريهاي انجام شده توسط ديدهبان شفافيت اعلام جرمي انجام شده است.وي افزود: با توجه به اطلاعات در اختيار ما بانک مرکزي براي پرداخت وجوه به سپردهگذاران زيان ديده بايد تضمين ارائه کند چرا که در خصوص بحران موسسات شريک جرم بوده است.توکلي مدعي شد: در حال حاضر قوه قضائيه شکايت قبلي ديدهبان شفافيت درباره موسسه ثامنالحجج را پيگيري کرده است و تحرکات و سرو صداهاي اخير بانک مرکزي نيز به اين دليل است که مقامات ارشد اين بانک به مراجع قضائي احضار شدهاند.وي گفت: در حال حاضر نيز دومين اعلام جرم سازمان ديدهبان شفافيت عليه مقامات سابق و فعلي بانک مرکزي از جمله محمود بهمني رئيس کل سابق، ابراهيم درويشي معاون نظارت سابق و آقايان سيف، تهرانفر، خلعتي و فرشاد حيدري از مقامات دوره اخير فعاليت بانک مرکزي انجام شده است.رئيس ديدهبان شفافيت و عدالت افزود: تعاوني در مشهد به نام فرشتگان تشکيل شده بود قرار بوده که فقط به اعضاي خود خدمات ارائه کند اما رفته رفته 213 شعبه در کشور ايجاد ميکند متاسفانه کسي پيگيري و نظارت بر اين موسسه نميکند اما اين نکته واضح است که بانک مرکزي در قبال سکوت و اخلال شکل گرفته در نظام اقتصادي کشور به سبب فعاليت زيانده اين موسسات بايد پاسخگو باشد.وي افزود: مقامات بانک مرکزي ميگويند براي جلوگيري از فعاليت اين موسسات 80 نامه به قصد انزار و تبشير نوشتهاند اما آنها بايد مستقيما جلوي فعاليت اين موسسات را ميگرفتند چرا که انزار و تبشير وظيفه آنها نيست در نهايت اين اقدامات باعث شد اموال مردم و اموال عمومي تضييع شود.به گفته توکلي رقمي نزديک به 20 هزار ميليارد تومان که براي تسويه ديون اين سپردهگذاران تخصيص داده شد ديگر باز نميگردد پس به دليل تضييع اموال عمومي جرمي مطابق ماده 598 قانون مجازات اسلامي ميباشد که مقامات بانک مرکزي بايد در اين خصوص پاسخگو باشند.به گفته توکلي در حالي که طبق قانون موسسه فرشتگان در دي ماه سال 92 رسما منحل شده بود و لااقل از تاريخ ديماه سال 94 در حال تسويه بوده است بايستي در تمامي تابلوهاي اين موسسه عنوان شرکت يا موسسه در حال تسويه ذکر ميشد اما متاسفانه عنوان موسسه تحت نظر بانک مرکزي در تابلوهاي موسسات ذکر شده بود که اين موضوع منجر به فريب مردم شد.نماينده سابق مجلس تاکيد کرد که متاسفانه اين موسسات و شرکت ها از روش متقلبانه پانزي براي ادامه حيات خود استفاده کردند. در واقع اين شرکت ها با استفاده از منابع ايجاد شده از سپردهگذاران جديد سود سپردهگذاران قبلي را پرداخت ميکردند که اين موضوع فقط تا زماني که سپردهگذار جديد وجود داشته باشد ميتواند ادامه پيدا کند.
وي افزود: در واقع به محض آنکه سپردهگذار و سرمايه جديدي به اين موسسات و شرکت ها وارد نشود آنها با بحران ورشکستگي مواجه خواهند شد که متاسفانه بانک مرکزي در اين خصوص اقدام قابل توجهي انجام نداده است.توکلي با بيان اينکه بانک مرکزي مرتکب معاونت در جرم خيانت در امانت هم شده است گفت: اين بنگاهها و موسسات با پول هاي بادآورده مردم کار ميکردند البته به دليل تاييد شدن توسط دولت و بانک مرکزي اين امکان براي آنها فراهم شده بود.وي ادامه داد: بنگاه هاي معمولي امکان خلق پول ندارند اما وقتي موسسات مالي و اعتباري خلق پول ميکردند با وظايف بانک مرکزي اصطکاک ايجاد ميشد در همه جاي دنيا بانک مرکزي مانند عقاب بالاي سر اين موسسات ايستادهاند و مراقب جريان خلق پول هستند.وي ادامه داد: اين بنگاهها به دليل دريافت تاييد از سوي بانک مرکزي به چپاول اموال مردم اقدام کردند که بايد پاسخگو باشند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 94
در مورد نامه ديوانگان سياسي!
محمد كاظم انبارلويي
بيش از صد نفر از مدعيان
اصلاح طلبي خواستار مذاكره مستقيم و بدون قيد و شرط جمهوري اسلامي با ترامپ شده اند!
سازه اين امضاها نشان ميدهد بهائيان در كنار كمونيستها، كمونيستها در كنار برخي اصلاحطلبان وطنفروش حاضر در خيمه فتنهگري، مفسدان اقتصادي و برخي ورشكستگان سياسي اصرار دارند براي چنين پيشنهادي در كنار هم ديده شوند.
گونهشناسي امضاها نشان ميدهد فتنهگران سبز و بنفش چه كساني هستند و چگونه بيپروا منافع دشمنان قسمخورده ملت را در ايران نمايندگي ميكنند.
ملت ايران فراموش نميكند در اوج فتنه 88 نمايندگان جنبش سبز به اتحاديه اروپا و كنگره آمريكا رفتند و تقاضا كردند تحريمها را تشديد كنند تا دولت به زانو درآيد. حال برخي از همانها در فتنهاي ديگر پس از تقض عهد و بدعهدي آمريكا به جمهوري اسلامي پيشنهاد ميكنند باز به مذاكره بپردازد و اقتدار و امنيت ملي را كه در برجام مورد تحديد و تهديد دشمن قرار گرفت، به ثمن بخس بفروشد.
آبان 96 رئيس جمهور كه براي دفاع از وزيران پيشنهادي علوم و نيرو به مجلس رفته بود، در واكنش به تقاضاي آمريكا مبني بر گفتگو با رهبر كره شمالي گفت: مگر كره شمالي ديوانه است با شما مذاكره كند؟! وي گفت: «آمريكا ميگويد ما اهل مذاكره نيستيم، ما اهل پيمان و تعهد نيستيم و اصول اخلاقي و بينالمللي را نميشناسيم، حالا به يك كشور شرق آسيا ميگويند بيا با ما مذاكره كن، مگر ديوانه شدهاند با شما مذاكره كنند؟» وي آب پاكي عدم مذاكره را روي دست آمريكاييها ريخت و گفت: «موشك را ساختهايم، مي سازيم و خواهيم ساخت.»
اگر تحليل عبرتآموز رئيس جمهور را از مذاكرات برجام بپذيريم، گفتگوي مجدد با آمريكا هم ديوانگي است و هم پيشنهاد دهندگان آن را مي توان در شمار ديوانگان سياسي به شمار آورد. حالا چرا اين پيشنهاد در اين مقطع زماني مطرح شده است سرّ آن را در اظهارات اخير ترامپ بايد جستجو كرد كه گفت: «معتقدم ايرانيها دوباره به مذاكره بازميگردند و ميگويند كه ميخواهند براي يك توافق ديگر مذاكره كنند.» از اين بيان ترامپ ميشود ايرانيهاي مورد نظر او كه كمي بيشتر از يكصد نفرند، چه كساني هستند، چه سوابقي دارند، وزن سياسي آنها چقدر است و موضع آنها چيست؟
ترامپ از آن سوي دنيا رفت به سنگاپور بدون هيچ دستاوردي در مذاكره با «اون» رهبر کره شمالي به واشنگتن برگشت، در حالي كه تنها حرف جدي او در مذاكرات اين بود كه؛ پس از 70 سال خصومت با كره شمالي، سربازان خود را از منطقه ميبريم و مانورهاي نظامي را متوقف ميكنيم.
تنها دستاورد ترامپ در اين سفر همين جملهاي بود كه گفته؛ «ايرانيها به مذاكره برميگردند»! اين سخن وي بايد يك رفرنس داشته باشد، رفرنس آن را جمعي از ديوانگان سياسي كه دستي در فتنه دو دهه اخير داشته اند با چنين نامه اي بايد تأمين مي كردند.
تحليل اين ديوانهبازيها را ميشود در روزگار فلاكت بار وضعيت كنوني رژيم صهيونيستي، هم در درون و هم در بيرون آن به درستي فهميد. حكام فاسد ايالت پنجاهم آمريكا يعني اسرائيل غاصب در زير ضربات خرد كننده مقاومت دست و پا ميزند. انتفاضه بازگشت چون كابوسي خواب خوش را از آنها گرفته است. رژيم صهيونيستي در خطوط مرزي خود در غزه، لبنان و سوريه به شدت احساس خطر ميكند. در كرانه باختري رود اردن با انفجار عظيم يك انبار باروت روبه رو است. رؤياي امنيت طلايي آنها بر باد رفته است. از اميدواري به گنبد آهنين چيزي باقي نمانده است. از مشروعيت سياسي آنها در جامعه جهاني خبري نيست. همين چند روز پيش بود كه مجمع عمومي سازمان ملل با 120 رأي موافق، 35 رأي ممتنع و تنها 8 رأي مخالف، جنايات رژيم اشغالگر قدس در كشتار فلسطينيان را محكوم كرد. گفتمان سازش افول كرده و پرچم گفتمان مقاومت روز به روز برافراشته تر
شده است. در اين اوضاع و احوال چه كسي بهتر از ديوانگان سياسي در ايران ميتواند به صهيونيست ها يك نفس مصنوعي بدهد؟!
كافي است همين ديوانگان سياسي به گزارش «سرويس تحقيق كنگره آمريكا» در مورد زرادخانه موشكي ايران تحت عنوان «سياست خارجي و دفاعي ايران» نگاهي بيندازند و ببينند آمريكاييها از چه ميترسند و آنها قرار است چه نگراني اي را از حكام كاخ سفيد و صهيونيست ها رفع كنند.
افكار عمومي آمريكا و رژيم صهيونيستي تحمل يك جنگ نظامي جديد را ندارند. بودجه دولت آمريكا كشش لازم براي تأمين هزينه هاي يك جنگ بيپايان را ندارد. شكستهاي پي در پي رژيم صهيونيستي و نيز ارتش آمريكا در منطقه در لشکركشي به عراق و افغانستان، روحيه اي براي سربازان آنها باقي نگذاشته است. ضمن اينكه اين لشکركشي ها اصلاً ارزش راهبردي ندارد. تنها سلاحي كه آنها دارند مذاكره براي تحكيم تحريم است. سؤال اين است؛ چرا يك مشت ديوانه بايد خود را براي مذاكره مجدد و تحکيم تحريم ها هزينه كنند؟
مذاكره به خودي خود نه خوب است نه بد، بستگي به نحوه گفتگو، توافق و نتايج آن دارد، به شرطي كه قدرت و تواناييهاي خود را هنگام مذاكره روي ميز بگذاريم. كره شمالي در حالي با ترامپ گفتگو كرد كه موشكهاي بالستيك با قابليت حمل كلاهك هاي هستهاي را روي ميز گذاشت، نه زير ميز. نتيجه مذاكرات هم روشن بود؛ خروج سربازان آمريكا از شرق آسيا و توقف مانورهاي نظامي واشنگتن در شبه جزيره كره!
امروز يك مشت احمق سياسي ميگويند در مذاكره برجامي بخشي از توانايي هستهاي را داديد، بياييد در مذاكره پسابرجامي توانايي موشكي و بخشي از قدرت دفاعي كشور را هم بدهيد، شايد دشمن دلش رحم بيايد و از خر شيطنت پياده شود! نام اين اقدام، نمايندگي منافع بيگانگان در داخل است. مردم به موقع در برابر اين موضع ذلت بار، حرف خود را خواهند زد.
بيش از صد نفر از مدعيان
اصلاح طلبي خواستار مذاكره مستقيم و بدون قيد و شرط جمهوري اسلامي با ترامپ شده اند!
سازه اين امضاها نشان ميدهد بهائيان در كنار كمونيستها، كمونيستها در كنار برخي اصلاحطلبان وطنفروش حاضر در خيمه فتنهگري، مفسدان اقتصادي و برخي ورشكستگان سياسي اصرار دارند براي چنين پيشنهادي در كنار هم ديده شوند.
گونهشناسي امضاها نشان ميدهد فتنهگران سبز و بنفش چه كساني هستند و چگونه بيپروا منافع دشمنان قسمخورده ملت را در ايران نمايندگي ميكنند.
ملت ايران فراموش نميكند در اوج فتنه 88 نمايندگان جنبش سبز به اتحاديه اروپا و كنگره آمريكا رفتند و تقاضا كردند تحريمها را تشديد كنند تا دولت به زانو درآيد. حال برخي از همانها در فتنهاي ديگر پس از تقض عهد و بدعهدي آمريكا به جمهوري اسلامي پيشنهاد ميكنند باز به مذاكره بپردازد و اقتدار و امنيت ملي را كه در برجام مورد تحديد و تهديد دشمن قرار گرفت، به ثمن بخس بفروشد.
آبان 96 رئيس جمهور كه براي دفاع از وزيران پيشنهادي علوم و نيرو به مجلس رفته بود، در واكنش به تقاضاي آمريكا مبني بر گفتگو با رهبر كره شمالي گفت: مگر كره شمالي ديوانه است با شما مذاكره كند؟! وي گفت: «آمريكا ميگويد ما اهل مذاكره نيستيم، ما اهل پيمان و تعهد نيستيم و اصول اخلاقي و بينالمللي را نميشناسيم، حالا به يك كشور شرق آسيا ميگويند بيا با ما مذاكره كن، مگر ديوانه شدهاند با شما مذاكره كنند؟» وي آب پاكي عدم مذاكره را روي دست آمريكاييها ريخت و گفت: «موشك را ساختهايم، مي سازيم و خواهيم ساخت.»
اگر تحليل عبرتآموز رئيس جمهور را از مذاكرات برجام بپذيريم، گفتگوي مجدد با آمريكا هم ديوانگي است و هم پيشنهاد دهندگان آن را مي توان در شمار ديوانگان سياسي به شمار آورد. حالا چرا اين پيشنهاد در اين مقطع زماني مطرح شده است سرّ آن را در اظهارات اخير ترامپ بايد جستجو كرد كه گفت: «معتقدم ايرانيها دوباره به مذاكره بازميگردند و ميگويند كه ميخواهند براي يك توافق ديگر مذاكره كنند.» از اين بيان ترامپ ميشود ايرانيهاي مورد نظر او كه كمي بيشتر از يكصد نفرند، چه كساني هستند، چه سوابقي دارند، وزن سياسي آنها چقدر است و موضع آنها چيست؟
ترامپ از آن سوي دنيا رفت به سنگاپور بدون هيچ دستاوردي در مذاكره با «اون» رهبر کره شمالي به واشنگتن برگشت، در حالي كه تنها حرف جدي او در مذاكرات اين بود كه؛ پس از 70 سال خصومت با كره شمالي، سربازان خود را از منطقه ميبريم و مانورهاي نظامي را متوقف ميكنيم.
تنها دستاورد ترامپ در اين سفر همين جملهاي بود كه گفته؛ «ايرانيها به مذاكره برميگردند»! اين سخن وي بايد يك رفرنس داشته باشد، رفرنس آن را جمعي از ديوانگان سياسي كه دستي در فتنه دو دهه اخير داشته اند با چنين نامه اي بايد تأمين مي كردند.
تحليل اين ديوانهبازيها را ميشود در روزگار فلاكت بار وضعيت كنوني رژيم صهيونيستي، هم در درون و هم در بيرون آن به درستي فهميد. حكام فاسد ايالت پنجاهم آمريكا يعني اسرائيل غاصب در زير ضربات خرد كننده مقاومت دست و پا ميزند. انتفاضه بازگشت چون كابوسي خواب خوش را از آنها گرفته است. رژيم صهيونيستي در خطوط مرزي خود در غزه، لبنان و سوريه به شدت احساس خطر ميكند. در كرانه باختري رود اردن با انفجار عظيم يك انبار باروت روبه رو است. رؤياي امنيت طلايي آنها بر باد رفته است. از اميدواري به گنبد آهنين چيزي باقي نمانده است. از مشروعيت سياسي آنها در جامعه جهاني خبري نيست. همين چند روز پيش بود كه مجمع عمومي سازمان ملل با 120 رأي موافق، 35 رأي ممتنع و تنها 8 رأي مخالف، جنايات رژيم اشغالگر قدس در كشتار فلسطينيان را محكوم كرد. گفتمان سازش افول كرده و پرچم گفتمان مقاومت روز به روز برافراشته تر
شده است. در اين اوضاع و احوال چه كسي بهتر از ديوانگان سياسي در ايران ميتواند به صهيونيست ها يك نفس مصنوعي بدهد؟!
كافي است همين ديوانگان سياسي به گزارش «سرويس تحقيق كنگره آمريكا» در مورد زرادخانه موشكي ايران تحت عنوان «سياست خارجي و دفاعي ايران» نگاهي بيندازند و ببينند آمريكاييها از چه ميترسند و آنها قرار است چه نگراني اي را از حكام كاخ سفيد و صهيونيست ها رفع كنند.
افكار عمومي آمريكا و رژيم صهيونيستي تحمل يك جنگ نظامي جديد را ندارند. بودجه دولت آمريكا كشش لازم براي تأمين هزينه هاي يك جنگ بيپايان را ندارد. شكستهاي پي در پي رژيم صهيونيستي و نيز ارتش آمريكا در منطقه در لشکركشي به عراق و افغانستان، روحيه اي براي سربازان آنها باقي نگذاشته است. ضمن اينكه اين لشکركشي ها اصلاً ارزش راهبردي ندارد. تنها سلاحي كه آنها دارند مذاكره براي تحكيم تحريم است. سؤال اين است؛ چرا يك مشت ديوانه بايد خود را براي مذاكره مجدد و تحکيم تحريم ها هزينه كنند؟
مذاكره به خودي خود نه خوب است نه بد، بستگي به نحوه گفتگو، توافق و نتايج آن دارد، به شرطي كه قدرت و تواناييهاي خود را هنگام مذاكره روي ميز بگذاريم. كره شمالي در حالي با ترامپ گفتگو كرد كه موشكهاي بالستيك با قابليت حمل كلاهك هاي هستهاي را روي ميز گذاشت، نه زير ميز. نتيجه مذاكرات هم روشن بود؛ خروج سربازان آمريكا از شرق آسيا و توقف مانورهاي نظامي واشنگتن در شبه جزيره كره!
امروز يك مشت احمق سياسي ميگويند در مذاكره برجامي بخشي از توانايي هستهاي را داديد، بياييد در مذاكره پسابرجامي توانايي موشكي و بخشي از قدرت دفاعي كشور را هم بدهيد، شايد دشمن دلش رحم بيايد و از خر شيطنت پياده شود! نام اين اقدام، نمايندگي منافع بيگانگان در داخل است. مردم به موقع در برابر اين موضع ذلت بار، حرف خود را خواهند زد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 62
اين نان خوردن ندارد!
سراج، رئيس سازمان بازرسي كل كشور گفته است 50 نفر 380 هزار قطعه سكه خريدند . يعني هر كدام به طور متوسط 7500 قطعه سكه از بانك مركزي خريداري كردهاند. وي گفت :
در رابطه با بازار سكه، سازمان ورود كرده است كه هفت ميليون و ششصد هزار ثبت نام سكه داشتيم كه 50 نفر ، پنج درصد اين سكهها را در اختيار دارند و هر سكه براي آنها يك ميليون تومان سود داشته است. يك حاصل ضرب ساده نشان مي دهد در مدت كوتاهي هر يك از اين 50 نفر، هفت ميليارد و 500 ميليون تومان سود برده اند. ديروز سكه قيمت 5/2 ميليون تومان را هم رد كرد. چند سوال در اين مورد مطرح است:
1- آيا اين نان خوردن دارد؟
2- آيا تدبير دولت در هدايت نقدينگي به سمت توليد همين است كه بانك مركزي بخشي از آن را انجام ميدهد؟
3- كارآفرينان و سرمايهگذاران داخلي كه رنج توليد را بر خود هموار كرده اند و با سختيهاي كار توليدي دست و پنجه نرم ميكنند در برخورد با اين پديده آيا روحيه كار و توليد خود را حفظ ميكنند؟
4-در كجاي دنيا ارزش افزوده سرمايه آن هم بدون ماليات با فاصله كوتاه اين طور بيدردسر جواب ميدهد.
5- عمل به اقتصاد مقاومتي براي دور زدن تحريمها چه شد؟ آيا دولت به وظيفه خود در اين مورد درست عمل ميكند؟
6- تيم اقتصادي دولت چه مي كند و براي اين سوالات چه پاسخي دارد؟
7- رئيس جمهور ديروز در جلسه تنظيم بازار گفت : رشد پايدار در گرو سود متعارف است . آيا سود سوداگران بازار سكه متعارف است؟
در رابطه با بازار سكه، سازمان ورود كرده است كه هفت ميليون و ششصد هزار ثبت نام سكه داشتيم كه 50 نفر ، پنج درصد اين سكهها را در اختيار دارند و هر سكه براي آنها يك ميليون تومان سود داشته است. يك حاصل ضرب ساده نشان مي دهد در مدت كوتاهي هر يك از اين 50 نفر، هفت ميليارد و 500 ميليون تومان سود برده اند. ديروز سكه قيمت 5/2 ميليون تومان را هم رد كرد. چند سوال در اين مورد مطرح است:
1- آيا اين نان خوردن دارد؟
2- آيا تدبير دولت در هدايت نقدينگي به سمت توليد همين است كه بانك مركزي بخشي از آن را انجام ميدهد؟
3- كارآفرينان و سرمايهگذاران داخلي كه رنج توليد را بر خود هموار كرده اند و با سختيهاي كار توليدي دست و پنجه نرم ميكنند در برخورد با اين پديده آيا روحيه كار و توليد خود را حفظ ميكنند؟
4-در كجاي دنيا ارزش افزوده سرمايه آن هم بدون ماليات با فاصله كوتاه اين طور بيدردسر جواب ميدهد.
5- عمل به اقتصاد مقاومتي براي دور زدن تحريمها چه شد؟ آيا دولت به وظيفه خود در اين مورد درست عمل ميكند؟
6- تيم اقتصادي دولت چه مي كند و براي اين سوالات چه پاسخي دارد؟
7- رئيس جمهور ديروز در جلسه تنظيم بازار گفت : رشد پايدار در گرو سود متعارف است . آيا سود سوداگران بازار سكه متعارف است؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 20
آيت الله جوادي آملي : وظيفه حوزه و دانشگاه ترويج علوم علوي است
استاد حوزه علميه قم گفت: وظيفه حوزه و دانشگاه ترويج علوم علوي است.به گزارش خبرگزاري رسا، آيتالله عبداله جواديآملي در ديدار گروهي از اساتيد و اعضاي هيئت علمي دانشگاه کاشان با اشاره به سابقه درخشان تاريخي و فرهنگي شهر کاشان اظهار داشت: سرزمين کاشان اين استعداد را دارد که شخصيت هاي جهاني مانند غياث الدين جمشيد کاشاني و ملامحسن فيض کاشاني تربيت کند. اين نعمت بزرگي است که خداوند به شما عطا کرده است و در مقابل هر نعمتي که خداوند به انسان داده انسان مسئول است؛ لذا اگر کسي متعلق به منطقه فرهنگ و فکر باشد وظيفه دارد در مقابل اين نعمت به رشد و بالندگي خود توجه ويژه داشته باشد.وي سابقه شهر کاشان در تربيت حافظان و شارحان نهج البلاغه را مورد اشاره قرار داد و بيان داشت: هيچ احدي در طول تاريخ مانند حضرت علي (ع) اين ادعا را مطرح نکرده است که هر چه مي خواهيد از من بپرسيد! وظيفه همه حوزويان و دانشگاهيان به ويژه شما فرهيختگان کاشان اين است که علوم علوي را خوب بفهميد، آنها را به درستي عمل کنيد، آن را ترويج و نشر دهيد و شاگرد پروري کنيد.آيتالله جواديآملي گفت: بخش اعظم نهجالبلاغه تفسير قرآن کريم است در حقيقت نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه ترجمان قرآن هستند، در همين نهج البلاغه حضرت به شرح کلام قرآن مي پردازد که مي فرمايد شما با مواجهه با مرگ، مرگ را مي ميرانيد نه اينکه بميريد، شما از پوست به در مي آييد نه اينکه بپوسيد.وي اضافه کرد: اگر گفتند «حب الوطن من الايمان» وطن حقيقي مومن آنجايي است که از آن آمده است و آن لقاء الله است، بايد سعي کنيد همواره به آن ابديت پيش رو فکر کنيد و توشه ابدي براي خود فراهم کنيد و اين از راه انس با قرآن و نهجالبلاغه به دست مي آيد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 53
تجاوز به 41 دختر کذب محض است
امام جمعه اهل سنت ايرانشهر با بيان اينکه تجاوز به 41 دختر کذب محض است، گفت: مردم به دستگاه قضائي و امنيتي اعتماد کنند.به گزارش خبرگزاري برنا ، مولوي کريم زايي در خصوص موضوع تجاوز به دختران در ايرانشهر اظهار کرد: موضوع تجاوز به 41 دختر در ايرانشهر کذب محض است چرا که آنان تنها سه نفر بودند و در اين جريان يکي از عوامل توسط نيروهاي امنيتي و انتظامي دستگير شده است.امام جمعه اهل سنت ايرانشهر ادامه داد: در اين خصوص نهادها و دستگاه هايي مثل شوراي تامين، دادستاني و فرمانداري و غيره موظف به پيگيري هستند و مردم بايد منتظر
اطلاع رساني از سوي اين مراجع باشند.وي اذعان کرد: متاسفانه اين جريان از سوي برخي افراد که اطلاعات اندکي داشتند اعلام شده که اين امر باعث بدنامي شهر ايرانشهر شده است.مولوي کريم زايي با تاکيد بر اينکه در اين جريان جاي نگراني بر هيچ کس وجود ندارد، افزود: بزرگ کردن اين موضوع دسيسه دشمنان است اين در حالي است که شيعه و سني در استان
سيستان وبلوچستان و خصوصا ايرانشهر وحدت و اتحادي فوق العاده دارند به گونه اي
که هيچ شيعه اي به مال و جان و آبروي اهل تسنن و هيچ سني اي هم به مال و جان و آبروي اهل تشيع تعرض نمي کنند؛ اين گونه اتفاقات و بزرگ نمايي ها از تفرقه هاي دشمن به حساب مي آيد که برخي از روي ناداني به آن مي پردازند.
اطلاع رساني از سوي اين مراجع باشند.وي اذعان کرد: متاسفانه اين جريان از سوي برخي افراد که اطلاعات اندکي داشتند اعلام شده که اين امر باعث بدنامي شهر ايرانشهر شده است.مولوي کريم زايي با تاکيد بر اينکه در اين جريان جاي نگراني بر هيچ کس وجود ندارد، افزود: بزرگ کردن اين موضوع دسيسه دشمنان است اين در حالي است که شيعه و سني در استان
سيستان وبلوچستان و خصوصا ايرانشهر وحدت و اتحادي فوق العاده دارند به گونه اي
که هيچ شيعه اي به مال و جان و آبروي اهل تسنن و هيچ سني اي هم به مال و جان و آبروي اهل تشيع تعرض نمي کنند؛ اين گونه اتفاقات و بزرگ نمايي ها از تفرقه هاي دشمن به حساب مي آيد که برخي از روي ناداني به آن مي پردازند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 37
وحشت واشنگتن و تلآويو
فرزاد فرهادي
پس از اينکه ارتش سوريه دمشق و حومه آن را امن کرد تحليلگران به جبهه هاي بعدي اشاره کردند و برخي ادلب را مقصد بعدي ارتش سوريه و برخي ديگر ديرالزور و مناطقي که هنوز تحت اشغال داعش و نيروهاي مورد حمايت آمريکاست را در اولويت دانستند و برخي ديگر هم جبهه جنوبي را براي سوريه مهم دانستند.
روند تحولات سوريه به گونه اي است که برحسب اهميت راهبردي يک جبهه عمليات در آن در اولويت قرار مي گيرد و به نظر ميرسد که جبهه جنوبي بر جبهه شمالي و شمال شرقي اولويت دارد روند تحولات سوريه به گونه اي است که برحسب اهميت راهبردي يک جبهه، عمليات در آن در اولويت قرار مي گيرد و به نظر مي رسد که جبهه جنوبي بر جبهه شمالي و شمال شرقي اولويت دارد به ويژه که دمشق و متحدانش همواره اعلام کرده اند که اين جبهه را به هر قيمتي از لوث گروههاي مسلح و تروريستي پاکسازي خواهند کرد. در طرف مقابل با توجه به آمادگي ارتش سوريه، آمريکا به تهديد روي آورده است.
آمريکا با وجود موضع گيري هايي که درباره خروج از سوريه از سوي مقامات آن به ويژه ترامپ مي شود اما بر ماندن در سوريه و قطع ارتباط ميان عراق و سوريه و ايران اصرار دارد. آنها با سيطره بر منطقه شمال شرقي و مرزهاي شرقي سوريه با عراق و منطقه التنف تا مرزهاي سوريه با فلسطين اشغالي در درعا اصرار دارند. سياست آمريکا اين است که سوريه رنگ ثبات به خود نبيند. حضور گروههاي مسلح و تروريستي در جنوب سوريه براي آمريکا بسيار مطلوب است.
موضع رژيم صهيونيستي نيز کاملا روشن است زيرا تل آويو هرگز نمي خواهد که ارتش قوي مانند ارتش سوريه را در نزديکي خود ببيند بلکه مايل است که تروريستهاي مورد حمايت خود ميان اين رژيم و سوريه فاصله اندازند و به عبارتي ارتش سوريه به مرزهاي فلسطين اشغالي نزديک نشود.با توجه به اقدامات لجستيک و تدارکات ارتش سوريه در جنوب از نظر نظامي و ميداني آزادسازي اين منطقه حتمي است و همه شواهد و نشانهها براي تحقق آن از سوي ارتش سوريه فراهم است.
علاوه بر آن، «ميخائيل بوگدانف» معاون وزير خارجه روسيه گفته، وضعيت در آنجا (جنوب سوريه) دشوار است و تماسها و رايزنيها با طرفهاي ذيربط درباره اين وضعيت، ادامه دارد. اين اظهارات به خوبي روشن ميکند که روسها شرايط را در جنوب سوريه، براي آمريکا و رژيم صهيونيستي مبهم ميکنند و حاضر نيستند در چارچوب خواسته آنها رفتار کنند.شرايط و حساس بودن اوضاع جنوب سوريه سبب شده است که آمريکا و رژيم صهيونيستي و متحدانش به شدت نگران باشند و به واکنش هاي جنون وار روي آورند.
راي اليوم در مطلبي با اشاره به آمادگي ارتش سوريه براي شروع نبرد در جنوب اين کشور آورده است: « بيشتر اخبار منتشر شده از سوي رسانه هاي آمريکايي و اسرائيلي حکايت از افزايش احتمال عمليات ارتش سوريه در جنوب براي بازپسگيري بر جنوب غرب اين کشور به ويژه منطقه درعا و بازگشايي گذرگاههاي مرزي با اردن دارد.
هنگامي که بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي با ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه به منظور هماهنگي اوضاع سوريه گفتگوي تلفني مي کند و وزارت خارجه آمريکا روز جمعه از واکنش قوي به هر عمليات ارتش سوريه در منطقه کاهش تنش در جنوب غرب سوريه سخن مي گويد و از بابت عمليات احتمالي ارتش سويه ابراز نگراني مي کند مفهومش دريافت گزارشهايي از دمشق است که عمليات قريب الوقوع ارتش سوريه در جنوب درست است و بايد آن را جدي گرفت.
ارتش سوريه هم اکنون در موضع قوي پس از سيطره بر بيش از ۸۰ درصد از اراضي سوريه به ويژه بازپس گيري غوطه شرقي، اردوگاه اليرموک، محله الحجر الاسود قرار دارد اما تامين امنيت دمشق پايتخت سوريه جز با سيطره بر مناطق جنوبي مجاور اردن و فلسطين اشغالي و بازگشايي گذرگاه مرزي نصيب کامل شده نيست.
بعيد نمي دانيم که وحشت اسرائيلي-آمريکايي و هروله نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي براي گفتگو با پوتين رئيس جمهور روسيه و تهديد وزارت خارجه آمريکا درباره واکنش به ارتش سوريه در صورت پيشروي به سوي جنوب؛ ناشي از اطلاعات تاييد شده درباره حرکت حتمي ارتش سوريه به سوي جنوب است که پس از تعطيلات عيد فطر و باحمايت روسيه صورت مي گيرد. حق ارتش سوريه است که به سوي جنوب برود و گذرگاه جنوبي با اردن را تحت سيطره قرار دهد».
به هر حال به نظر مي رسد که همزمان با تداوم اقدامات لجستيک ارتش سوريه در درعا و اطراف آن همه طرفهاي دخيل در جنگ سوريه به اين نکته واقف شده اند که نبرد آزادسازي جنوب به ويژه درعا قريب الوقوع است. به نظر
مي رسد که نبرد بزرگ آزادسازي در راه است و اين نبرد چند مرحله اي خواهد بود و به منطقه درعاالبلد در عمق شهر درعا منتهي نخواهد شد و همزمان با آن نبردهاي حومه غربي، شمالي و شرقي و حومه السويداء شروع مي شود.
بر اساس گزارش منابع سوري؛ بيش از ۳۵ هزار نيروي ارتش سوريه مجهز به جديدترين تسليحات آماده نبرد بزرگ در جنوب سوريه هستند. نبرد آزادسازي جنوب سوريه نبردي ويژه محسوب مي شود که از نگاه ناظران امور سوريه؛ نيروهاي نخبه ارتش سوريه آنرا فرماندهي ميکنند و نيروهاي لشكر چهارم، پنجم، نهم و پانزده حضور خواهند داشت و احتمال مشارکت تيپ فلسطيني قدس که ماموريتش آزادسازي اردوگاه آوارگان فلسطيني در شهر درعاست نيز وجود دارد.
به اعتقاد ناظران امور سوريه؛ اين عمليات به احتمال زياد برقآسا خواهد بود و جبهه نظامي گسترده اي گشوده خواهد شد که نيروهاي ويژه ارتش سوريه در راستاي محاصره و سپس آزادسازي منطقه اللجاه در حومه شمال شرقي درعا و مناطق حدفاصل جاده مواصلاتي شهرک هاي رخم و کرک شرقي واقع در حومه شرقي درعا حرکت خواهند کرد که يکي از بزرگترين مناطق تحت کنترل گروههاي مسلح در جنوب سوريه است.
ارتش سوريه در وهله نخست به دنبال جدا کردن و محاصره مناطق است تا مشابه نبردهاي قبلي در ديرالزور و غوطه شرقي دمشق بتواند ضربه نهايي را که آزادسازي منطقه است، وارد کند.
اما سوالي که ذهن تحليلگران را به خود مشغول کرده است موضع رژيم صهيونيستي و ديگر حاميان گروههاي مسلح در جنوب سوريه است که آيا برگه درعا را به راحتي در اختيار دمشق قرار مي دهند؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت که با توجه به تحرکات آشکار و پنهان محور ضد دمشق بعيد است که آنها به راحتي از جنوب سوريه بگذرند. بعيد نيست که اتاق عمليات جديدي شکل گيرد و دخالت شود و از گروههاي مسلح حمايت همه جانبه اي شود.به اعتقاد ناظران امور سوريه؛ دخالت رژيم صهيونيستي به شکل مستقيم در نبرد درعا در صورت نزديک شدن ارتش سوريه براي آزادسازي تپه هاي راهبردي مانند المال، الحاره و ديگر تپه ها و بلندي ها بعيد نيست و اين مشارکت با پوشش آمريکايي و برخي طرفهاي منطقه اي ضد سوريه انجام خواهد شد زيرا آنها نمي خواهند که شکست جديدي متحمل شوند.
از دست رفتن درعا به مثابه شکست دومينو وار براي طرفهاي منطقه اي حامي تروريستها در سوريه به شمار مي رود به ويژه که شکست هاي محور ضد دمشق اخيرا زياد شده است. از دست رفتن درعا به مفهوم شکست جديد و بزرگ براي اين محور خواهد بود و اين چيزي است که آنها نمي خواهند و حالت وحشت و جنوني که در اين طرفها مشاهده مي شود نيز به همين خاطر است.از دست رفتن درعا به مفهوم شکست جديد و بزرگ براي اين محور خواهد بود و اين چيزي است که آنها نمي خواهند و حالت وحشت و جنوني که در اين طرفها مشاهده مي شود نيز به همين خاطر است.
رژيم صهيونيستي، آمريکا و متحدان منطقه اي آنها خواستار راهکار مصنوعي از طريق سرويس هاي جاسوسي خود هستند و اين با طرح دمشق براي آزادسازي و بسط حاکميت بر کل اراضي سوريه سازگاري ندارد از اين رو گزينه اي در برابر دولت سوريه و متحدانش جز رقم زدن سرنوشت جنوب سوريه با اقدام نظامي نيست تا گروههاي مسلح را از مناطق گسترده اي
که در استانهاي درعا و قنيطره قرار دارد، بيرون کنند و اين همزمان با توجه به تلاش هاي جدي براي انجام آشتي ملي بزرگ در برخي شهرک هاي استان درعاست. دمشق به خوبي مي داند که حل مشکل جنوب سوريه به غير از عمليات نظامي دشوار به نظر مي رسد.
از آنچه گفته شد مي توان نتيجه گرفت که نبرد بزرگ در جنوب سوريه لحظه به لحظه نزديکتر مي شود و علت فريادهاي آمريکا و رژيم صهيونيستي نيز عزم راسخ دولت سوريه براي آزادسازي جنوب سوريه است.
پس از اينکه ارتش سوريه دمشق و حومه آن را امن کرد تحليلگران به جبهه هاي بعدي اشاره کردند و برخي ادلب را مقصد بعدي ارتش سوريه و برخي ديگر ديرالزور و مناطقي که هنوز تحت اشغال داعش و نيروهاي مورد حمايت آمريکاست را در اولويت دانستند و برخي ديگر هم جبهه جنوبي را براي سوريه مهم دانستند.
روند تحولات سوريه به گونه اي است که برحسب اهميت راهبردي يک جبهه عمليات در آن در اولويت قرار مي گيرد و به نظر ميرسد که جبهه جنوبي بر جبهه شمالي و شمال شرقي اولويت دارد روند تحولات سوريه به گونه اي است که برحسب اهميت راهبردي يک جبهه، عمليات در آن در اولويت قرار مي گيرد و به نظر مي رسد که جبهه جنوبي بر جبهه شمالي و شمال شرقي اولويت دارد به ويژه که دمشق و متحدانش همواره اعلام کرده اند که اين جبهه را به هر قيمتي از لوث گروههاي مسلح و تروريستي پاکسازي خواهند کرد. در طرف مقابل با توجه به آمادگي ارتش سوريه، آمريکا به تهديد روي آورده است.
آمريکا با وجود موضع گيري هايي که درباره خروج از سوريه از سوي مقامات آن به ويژه ترامپ مي شود اما بر ماندن در سوريه و قطع ارتباط ميان عراق و سوريه و ايران اصرار دارد. آنها با سيطره بر منطقه شمال شرقي و مرزهاي شرقي سوريه با عراق و منطقه التنف تا مرزهاي سوريه با فلسطين اشغالي در درعا اصرار دارند. سياست آمريکا اين است که سوريه رنگ ثبات به خود نبيند. حضور گروههاي مسلح و تروريستي در جنوب سوريه براي آمريکا بسيار مطلوب است.
موضع رژيم صهيونيستي نيز کاملا روشن است زيرا تل آويو هرگز نمي خواهد که ارتش قوي مانند ارتش سوريه را در نزديکي خود ببيند بلکه مايل است که تروريستهاي مورد حمايت خود ميان اين رژيم و سوريه فاصله اندازند و به عبارتي ارتش سوريه به مرزهاي فلسطين اشغالي نزديک نشود.با توجه به اقدامات لجستيک و تدارکات ارتش سوريه در جنوب از نظر نظامي و ميداني آزادسازي اين منطقه حتمي است و همه شواهد و نشانهها براي تحقق آن از سوي ارتش سوريه فراهم است.
علاوه بر آن، «ميخائيل بوگدانف» معاون وزير خارجه روسيه گفته، وضعيت در آنجا (جنوب سوريه) دشوار است و تماسها و رايزنيها با طرفهاي ذيربط درباره اين وضعيت، ادامه دارد. اين اظهارات به خوبي روشن ميکند که روسها شرايط را در جنوب سوريه، براي آمريکا و رژيم صهيونيستي مبهم ميکنند و حاضر نيستند در چارچوب خواسته آنها رفتار کنند.شرايط و حساس بودن اوضاع جنوب سوريه سبب شده است که آمريکا و رژيم صهيونيستي و متحدانش به شدت نگران باشند و به واکنش هاي جنون وار روي آورند.
راي اليوم در مطلبي با اشاره به آمادگي ارتش سوريه براي شروع نبرد در جنوب اين کشور آورده است: « بيشتر اخبار منتشر شده از سوي رسانه هاي آمريکايي و اسرائيلي حکايت از افزايش احتمال عمليات ارتش سوريه در جنوب براي بازپسگيري بر جنوب غرب اين کشور به ويژه منطقه درعا و بازگشايي گذرگاههاي مرزي با اردن دارد.
هنگامي که بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي با ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه به منظور هماهنگي اوضاع سوريه گفتگوي تلفني مي کند و وزارت خارجه آمريکا روز جمعه از واکنش قوي به هر عمليات ارتش سوريه در منطقه کاهش تنش در جنوب غرب سوريه سخن مي گويد و از بابت عمليات احتمالي ارتش سويه ابراز نگراني مي کند مفهومش دريافت گزارشهايي از دمشق است که عمليات قريب الوقوع ارتش سوريه در جنوب درست است و بايد آن را جدي گرفت.
ارتش سوريه هم اکنون در موضع قوي پس از سيطره بر بيش از ۸۰ درصد از اراضي سوريه به ويژه بازپس گيري غوطه شرقي، اردوگاه اليرموک، محله الحجر الاسود قرار دارد اما تامين امنيت دمشق پايتخت سوريه جز با سيطره بر مناطق جنوبي مجاور اردن و فلسطين اشغالي و بازگشايي گذرگاه مرزي نصيب کامل شده نيست.
بعيد نمي دانيم که وحشت اسرائيلي-آمريکايي و هروله نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي براي گفتگو با پوتين رئيس جمهور روسيه و تهديد وزارت خارجه آمريکا درباره واکنش به ارتش سوريه در صورت پيشروي به سوي جنوب؛ ناشي از اطلاعات تاييد شده درباره حرکت حتمي ارتش سوريه به سوي جنوب است که پس از تعطيلات عيد فطر و باحمايت روسيه صورت مي گيرد. حق ارتش سوريه است که به سوي جنوب برود و گذرگاه جنوبي با اردن را تحت سيطره قرار دهد».
به هر حال به نظر مي رسد که همزمان با تداوم اقدامات لجستيک ارتش سوريه در درعا و اطراف آن همه طرفهاي دخيل در جنگ سوريه به اين نکته واقف شده اند که نبرد آزادسازي جنوب به ويژه درعا قريب الوقوع است. به نظر
مي رسد که نبرد بزرگ آزادسازي در راه است و اين نبرد چند مرحله اي خواهد بود و به منطقه درعاالبلد در عمق شهر درعا منتهي نخواهد شد و همزمان با آن نبردهاي حومه غربي، شمالي و شرقي و حومه السويداء شروع مي شود.
بر اساس گزارش منابع سوري؛ بيش از ۳۵ هزار نيروي ارتش سوريه مجهز به جديدترين تسليحات آماده نبرد بزرگ در جنوب سوريه هستند. نبرد آزادسازي جنوب سوريه نبردي ويژه محسوب مي شود که از نگاه ناظران امور سوريه؛ نيروهاي نخبه ارتش سوريه آنرا فرماندهي ميکنند و نيروهاي لشكر چهارم، پنجم، نهم و پانزده حضور خواهند داشت و احتمال مشارکت تيپ فلسطيني قدس که ماموريتش آزادسازي اردوگاه آوارگان فلسطيني در شهر درعاست نيز وجود دارد.
به اعتقاد ناظران امور سوريه؛ اين عمليات به احتمال زياد برقآسا خواهد بود و جبهه نظامي گسترده اي گشوده خواهد شد که نيروهاي ويژه ارتش سوريه در راستاي محاصره و سپس آزادسازي منطقه اللجاه در حومه شمال شرقي درعا و مناطق حدفاصل جاده مواصلاتي شهرک هاي رخم و کرک شرقي واقع در حومه شرقي درعا حرکت خواهند کرد که يکي از بزرگترين مناطق تحت کنترل گروههاي مسلح در جنوب سوريه است.
ارتش سوريه در وهله نخست به دنبال جدا کردن و محاصره مناطق است تا مشابه نبردهاي قبلي در ديرالزور و غوطه شرقي دمشق بتواند ضربه نهايي را که آزادسازي منطقه است، وارد کند.
اما سوالي که ذهن تحليلگران را به خود مشغول کرده است موضع رژيم صهيونيستي و ديگر حاميان گروههاي مسلح در جنوب سوريه است که آيا برگه درعا را به راحتي در اختيار دمشق قرار مي دهند؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت که با توجه به تحرکات آشکار و پنهان محور ضد دمشق بعيد است که آنها به راحتي از جنوب سوريه بگذرند. بعيد نيست که اتاق عمليات جديدي شکل گيرد و دخالت شود و از گروههاي مسلح حمايت همه جانبه اي شود.به اعتقاد ناظران امور سوريه؛ دخالت رژيم صهيونيستي به شکل مستقيم در نبرد درعا در صورت نزديک شدن ارتش سوريه براي آزادسازي تپه هاي راهبردي مانند المال، الحاره و ديگر تپه ها و بلندي ها بعيد نيست و اين مشارکت با پوشش آمريکايي و برخي طرفهاي منطقه اي ضد سوريه انجام خواهد شد زيرا آنها نمي خواهند که شکست جديدي متحمل شوند.
از دست رفتن درعا به مثابه شکست دومينو وار براي طرفهاي منطقه اي حامي تروريستها در سوريه به شمار مي رود به ويژه که شکست هاي محور ضد دمشق اخيرا زياد شده است. از دست رفتن درعا به مفهوم شکست جديد و بزرگ براي اين محور خواهد بود و اين چيزي است که آنها نمي خواهند و حالت وحشت و جنوني که در اين طرفها مشاهده مي شود نيز به همين خاطر است.از دست رفتن درعا به مفهوم شکست جديد و بزرگ براي اين محور خواهد بود و اين چيزي است که آنها نمي خواهند و حالت وحشت و جنوني که در اين طرفها مشاهده مي شود نيز به همين خاطر است.
رژيم صهيونيستي، آمريکا و متحدان منطقه اي آنها خواستار راهکار مصنوعي از طريق سرويس هاي جاسوسي خود هستند و اين با طرح دمشق براي آزادسازي و بسط حاکميت بر کل اراضي سوريه سازگاري ندارد از اين رو گزينه اي در برابر دولت سوريه و متحدانش جز رقم زدن سرنوشت جنوب سوريه با اقدام نظامي نيست تا گروههاي مسلح را از مناطق گسترده اي
که در استانهاي درعا و قنيطره قرار دارد، بيرون کنند و اين همزمان با توجه به تلاش هاي جدي براي انجام آشتي ملي بزرگ در برخي شهرک هاي استان درعاست. دمشق به خوبي مي داند که حل مشکل جنوب سوريه به غير از عمليات نظامي دشوار به نظر مي رسد.
از آنچه گفته شد مي توان نتيجه گرفت که نبرد بزرگ در جنوب سوريه لحظه به لحظه نزديکتر مي شود و علت فريادهاي آمريکا و رژيم صهيونيستي نيز عزم راسخ دولت سوريه براي آزادسازي جنوب سوريه است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 30
مديريت و توليد در سينماي ما بيمار شده است
ناهيد جعفرپور کامي
اشاره:
متين ستوده در بيست و دوم ارديبهشت ماه سال 64 در تهران به دنيا آمد. ليسانس مديريت بازرگاني دارد. پدرش کارمند صدا و سيما و مادرش معلم اول دبستان بود. متين ستوده در زمان خردسالي دو بار تجربه بازيگري را به خاطر حضور پدرش در صدا و سيما به دست آورد؛ يک بار در نقش نوه مرحوم حميده خيرآبادي در سريال "اين خانه دور است" و بار ديگر در نقش نوه مرحوم هادي اسلامي در سريال "بازنشستگي". البته پس از اين دو نقش، پدرش با بازي کردن او به دليل عقب افتادن از درس مخالفت کرد. در سال ۱۳۸۷ متين ستوده به کلاس هاي آزاد بازيگري امين تارخ رفته و راه بازيگري را به صورت حرفه اي و اصولي در پيش گرفت. پس از پايان دوره به عنوان منشي صحنه در يک تله فيلم حضور پيدا کرد تا با سينما و تلويزيون آشنايي بيشتري پيدا کند. پس از آن با بازي در تله فيلم "روز برمي خيزد" به کارگرداني رضا درستکار، پس از چندين سال مجددا وارد دنياي بازيگري شد. متين ستوده در سريالهايي چون "سه دونگ سه دونگ" و "چمدان" ايفاي نقش کرده اما با بازي در سريال "يادآوري"، خود را مطرح کرد. اين بازيگر در نقش مهري در سريال "ميکائيل" شبکه يک نيز ايفاي نقش کرده و استعداد خود را به رخ کشيده است. در سريال "سرّ دلبران" ماه رمضان امسال نيز خوش درخشيد. ماحصل گفتگو با اين هنرمند جوان و توانا تقديم حضورتان مي شود؛
* بازيگر پارتنر تاثير زيادي روي بازي ميگذارد. آيا اين اتفاق در "سرّ دلبران" برايتان افتاده است؟
- بله، خوشبختانه يکي از ويژگيهاي "سرّ دلبران"، حضور پيشکسوتان است که برکت سريال هستند. در اين سريال پيشکسوتاني همچون محمد کاسبي، اسماعيل محرابي، جعفر دهقان، جهانبخش سلطاني، رابعه مدني و… را داريم. بيشترين بازي من هم با آقايان کاسبي و فرهاد قائميان بوده که اهالي محل هستند. نقش همسرم را برزو ارجمند بازي ميکند و نقش مادر هم به عهده رابعه مدني بوده است.
* تمام لوکيشنهاي سريال "سرّ دلبران" در يزد ميگذرد. دوري از خانواده برايتان سخت نبود؟
- خيلي سخت است دوري از خانواده. اما چه مي کرديم؟ در يزد مشغول کار بوديم. چارهاي نبود. سختترين بخش اين پروژه، دور بودن از محل زندگي ام بود.
* بعد از اين همه سال که تجربه نقش هاي متفاوت را در کارنامه تان داريد، طول و اندازه نقش برايتان مهم است؟
- من در بعضي فيلمها دو سکانس بازي کردهام يا در برخي کارها نقشهاي کوتاهي داشتهام. تصميم گرفتم گزيدهتر انتخاب کنم. در مجموع عرض نقش را بيشتر از طول آن دوست دارم.
* در باره اين سريال برايمان توضيح
مي دهيد؟
- سريال روايتي اجتماعي در باره مسجد و نقشِ محوري آن دارد و تلاش کرده با ترسيم فضاي روابط اجتماعي يک محله روي نقش مسجد و امام جماعت در رتق و فتق مشکلات روزمره مردم تمرکز کند.
* چرا توليد اين سريال اين همه مدت طول کشيد؟
- سازندگان "سرّ دلبران" کار سختي را براي ضبط اين فيلم داشتند؛ اين کار پر لوکيشن بود، سکانسهاي شلوغ به وفور در سريال هست. من اصلاً باور ندارم که کار، کُند ضبط شد. اي کاش اين منتقدين در يزد حضور داشتند و از نزديک اين سختيهاي گروه را لمس ميکردند. اتفاقاً رفتار حرفهاي آقاي لطيفي و همکارانشان باعث ميشد تا گروه با نشاط و پويا، کار کنند.
* در جايي خوانده بودم که اين سريال را بيشتر از کارهاي قبلي تان دوست داريد. چرا؟ اين سريال با کارهاي ديگرتان چه فرقي دارد؟
- اين کار خيلي براي من ارزشمند است چرا که در عين بي تکلف بودن، مضمون بزرگي دارد و راهي است که به حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام منتهي ميشود. تمام عواملي که در اين هفت ماه با جان و دل کار کردند انگيزه بزرگي داشتند و آن يک همدلي درون کار بود که در اين آب و هواي سخت باعث شد دوستي خوبي ميان همه عوامل شکل بگيرد. البته حمايت هايي که از تهران ميشد در کنار مديريت محمد حسين لطيفي انگيزه دوچندان براي گروه بود.
* به نظر شما تم تکراري مسجد و روحانيت در اين سريال بيننده را خسته نمي کند؟
- نميتوان گفت که بيننده از ديدن تم تکراري مسجد و روحانيت خسته و افسرده شده است. اقتضاي ماه مبارک رمضان همين است. مردم هم دوست دارند معنويت بيشتر را در اين ماه حس کنند. نبايد به بيننده نگاه تکراري داد. نقطه محوري فيلمنامه مسجد است و هر هنرمند از نظر خود به اين نکته نگاه ميکند.
* قصه "سرّ دلبران" چطور بود؟
- واقعاً خيلي خوب بود. همه پتانسيلهاي لازم براي روايتشدن و جذاببودن براي مخاطب را دارد و اين در عين رواني و سادگي آن است و اين قصه با کارگرداني خوب حسين آقاي لطيفي به نظرم يک کار سنگين و آبرومند است. براي خود من اين سريال خيلي مهم است. اين کار از کارهايي است که نميتوانم به آن فکر نکنم، بسيار درگير نقشم بودم، بسيار توجهم را به خودش معطوف کرده بود و الان هم منتظرم ببينم چه واکنشهايي را به دنبال داشته است؟ براي خود من "سرّ دلبران" فرقهاي زيادي با بسياري از کارهايي که انجام داده بودم، دارد. نه تنها من، گمان ميکنم بسياري از بازيگران اين کار براي "سرّ دلبران" ارزش ويژهاي قائل هستند.
* مديوم سينما و تلويزيون برايتان فرقي
مي کند؟
- پيشه من بازيگري است. دوست دارم نقش، عمق داشته باشد. ماه رمضان را خيلي دوست دارم و علاقه مندم در اين ماه سريال بازي کنم، چون برايم برکت دارد.
* نظرتان درباره روند سريال سازي در تلويزيون و توجهي که لازم است به آثار با کيفيت نشان داده شود چيست؟
- لازم است که اتاق فکري در تلويزيون باشد که روي روند توليد سريال ها نظارت کند. در اين نظارت ها بايد توليد آثار به صورت ميداني مورد توجه قرار گيرد و مجموعه اي از کارگردان، نويسنده، تهيه کننده، فيلمبردار و... آثار را بررسي کنند که به طور مثال اکنون چه سريالي به چه صورتي و با چه کيفيتي ساخته مي شود، نه اينکه فقط بخواهند آمار بدهند. در اين صورت است که تفاوت ساخت سريال هاي مختلف تلويزيون مشخص مي شود، در حالي که اکنون چون اين اتاق فکر وجود ندارد ما در سريال سازي سليقه اي عمل مي کنيم و به زحماتي که در بعضي از تيم ها کشيده مي شود، توجهي نداريم.
* به نظر شما يکي از نکات بارز "سرّ دلبران" چيست؟
- تجربه در کنار هم بودن با بازيگران پيشکسوت، خلاق و کاربلد تلويزيون براي خيليها يک توفيق بزرگ است که خوشبختانه نصيب بنده حقير هم شد. به نظرم اين دور همي بازيگران اصيل به قوام "سرّ دلبران" کمک زيادي کرده اما در عين حال بايد ببينيم مخاطبان چه نظري راجع به هنرنمايي پيشکسوتان در اين سريال دارند. انتظار دارم منتقدين و کارشناسان ما نيز اظهار نظر کنند که بسيار هم نقدهايشان کمک کننده است.
* درست است که مي گويند خانم ستوده هر نقشي را كه بتواند او را وادار به پذيرش كند، دوست دارد؟
- نقشي كه به من پيشنهاد مي شود، حتماً بايد خيلي تأثيرگذار باشد. وقتي نقش گيرا باشد، ديگر فرقي نمي كند كه داستان تاريخي، اجتماعي يا پليسي باشد.
* در سينما که با وسواس، کار قبول مي کنيد. با اين نگاه در تئاتر و تلويزيون، ناگزير کم کار خواهيد شد؟
- اين را براي نخستين بار است مي گويم؛ تصميم گرفته ام تغيير رويه بدهم. چون فيلمنامه ها ضعيف و کلاً ساز و کار مديريت و توليد در سينماي ما بيمار شده است. فکر مي کنم در چنين شرايطي با فاصله کار کردن بهتر است از اينکه هر کاري را قبول کنم و پولش را بگيرم و بگويم کيفيتش ربطي به من ندارد. خيلي خوب است فيلمي براي مخاطب ساخته شود و در ادامه روند طبيعي اش جوايز جهاني هم بگيرد. ولي اينکه از ابتدا با اين هدف فيلم بسازيم، يکي از عارضه هاي سينماي ماست. من اين وسط، فيلم هاي اجتماعي را انتخاب کرده ام و همه تلاشم را براي خوب درآمدن نقش و فيلم به کار بسته ام. ادعا نمي کنم هرچه بازي کرده ام خوب بوده است. ممکن است شما با اميد سر کاري بروي و بعد نتيجه نهايي راضي ات نکند و به اصطلاح، فيلم درنيايد، اين هم بخشي از ذات اين حرفه است.
* چرا امروز کمتر نام بزرگان را در تيتراژ سريالها و فيلمهاي سينمايي ميبينيم؟
- واقعاً متأسفم که برخي فقط به سراغ يک عده رفتهاند و از اين همه اصالت و هنرنمايي پيشکسوتان ما غافل شدهاند. واقعاً پا به سن گذاشتن دليل بر ناتواني بازيگر نيست. اتفاقاً تجربه هنرمند هرچه بيشتر باشد به شکوه هنرنمايياش و استفاده بهتر مخاطب کمک ميکند. به نظرم مخاطب علاوه بر درگير شدن با داستان "سرّ دلبران"، محو شکوه هنرنمايي اين بازيگران پيشکسوت شده است. به اين بازيگران پيشکسوت پيشنهادهاي زيادي ميشود منتها فيلمنامهها و نقشها در شأن اين بزرگان نيست. چرا برخي فکر ميکنند يک آدم سن و سالدار بعد از گذشت چندين سال در يک فيلم سينمايي يک سکانس بازي کند. معلوم است اين کار را نميکند مگر اينکه نقشي در قد و قوارهشان نوشته شده باشد مثل "سرّ دلبران" که اينها کار کنند.
* خانم ستوده! کمي از فضاي "سرّ دلبران" فاصله بگيريم. اين روزها پر است از حرفوحديثهاي مختلف درباره فرهنگ و فضاي فرهنگي کشور. ميخواهم نظر متين ستوده را بهعنوان يکي از هنرمندان خوشنام تلويزيون کشور درباره وضعيت فرهنگي اين روزهاي کشور بدانم؟
- ببينيد، من آدم سياسي نيستم، اين را هم همه ميدانند، ولي واقعيت اين است که بروبچه هاي هنرمندان، 5-4سالي هست که روزگار خوشي را نگذرانده اند. بيکاري، بيپولي و عزلتنشيني اتفاقهاي خوبي نبود. من نميدانم چرا اساساً جايگاهي مثل صدا و سيما بايد دغدغه بودجه داشته باشد و هر از گاهي زمزمههايي مبني بر نبودن پول و بودجه کافي به گوش برسد؟ چرا بايد مدام سريالهاي تکراري دهههاي 70 و 80 بازپخش شود و مردم هم به خاطر نبود سريالهاي جديد ديدني، ناگزير به تماشاي آنها بنشينند؟ متأسفانه اين چند سال چيزي جز بيکاري و خانهنشيني عايد بسياري از هنرمندان نشده و اين موضوع منجر به رکود فرهنگي هم شده و اميدوارم از اين رکود فرهنگي خارج شويم. چون رکود، فقط در حوزه اقتصاد معنا نميدهد. اين رکود را در فرهنگ هم داشته ايم که واقعاً ميتوانم بگويم ما در چهار سال قبلي درجا زدهايم و اميدوارم که از اين رکود و اين شرايط خارج شويم.
* شما روح تان را چطور گريم مي کنيد؟
- مهم اين است که بازيگر آن قدر نقش را باور و در خود حل کند که بتواند در آن زندگي کند. روح هم مانند نقش مي ماند. اگر خوب بازي کند مسلما در روح هم تاثيرگذار است.
* چقدر اهل شبکه هـاي اجتماعـي هستيد؟
- خيلي نيستم. گاهي خبرها را مي بينم. تاثيري که کتاب مي گذارد شبکه هاي اجتماعي فاقد آن هستند. خودم هم بيشتر موضوعات فرهنگي را منتشر مي کنم.
در واقع حضورم در فضاي مجازي يک حضور فرهنگي است.
* موقعيت بازيگري و قرار گرفتن روي سردر سينماها اغواگر است. به همکاراني که اين طور فکر مي کنند حق مي دهيد؟
- اولا هر کسي، فردي تربيت مي شود. در نتيجه هفت ميليارد آدم متفاوت داريم و همين جهان را زيبا مي کند.
اگر فکر مي کنيد من اين تخت پادشاهي و کجاوه اکران را در اختيار دارم صادق باشيم هيجان انگيز است اما اين ها ابتدايي ترين هيجان بازيگري است. اگر بعضي همکاران جور ديگر فکر مي کنند، من قضاوت شان نمي کنم. به نظرم در بازيگري مفاهيم ساده انساني جاري است که مقدم بر تکنيک هستند. در طول تاريخ بازيگران زيادي آمدند و رفتند. مهم اين است که از تو مثل خسرو شکيبايي ياد شود.
* به چيزي که در بازيگري مد نظرتان بوده و فکر مي کرديد، رسيده ايد؟
- با مترِ آرزوهايي که در زمان دانشجويي داشتم ، بله رسيده ام. خدا را شکر حالم خوب است، فيلم هاي خوبي بازي کرده ام. افق پيش رو خيلي روشن است اما بازيگري خيلي فراز و نشيب دارد و واقعا ترسناک است. بازيگري هزارتوي کشف نشده است. مسيري نيست که بگويم سيمرغ را گرفتم و ديگر چشم بسته پيش مي روم.
اشاره:
متين ستوده در بيست و دوم ارديبهشت ماه سال 64 در تهران به دنيا آمد. ليسانس مديريت بازرگاني دارد. پدرش کارمند صدا و سيما و مادرش معلم اول دبستان بود. متين ستوده در زمان خردسالي دو بار تجربه بازيگري را به خاطر حضور پدرش در صدا و سيما به دست آورد؛ يک بار در نقش نوه مرحوم حميده خيرآبادي در سريال "اين خانه دور است" و بار ديگر در نقش نوه مرحوم هادي اسلامي در سريال "بازنشستگي". البته پس از اين دو نقش، پدرش با بازي کردن او به دليل عقب افتادن از درس مخالفت کرد. در سال ۱۳۸۷ متين ستوده به کلاس هاي آزاد بازيگري امين تارخ رفته و راه بازيگري را به صورت حرفه اي و اصولي در پيش گرفت. پس از پايان دوره به عنوان منشي صحنه در يک تله فيلم حضور پيدا کرد تا با سينما و تلويزيون آشنايي بيشتري پيدا کند. پس از آن با بازي در تله فيلم "روز برمي خيزد" به کارگرداني رضا درستکار، پس از چندين سال مجددا وارد دنياي بازيگري شد. متين ستوده در سريالهايي چون "سه دونگ سه دونگ" و "چمدان" ايفاي نقش کرده اما با بازي در سريال "يادآوري"، خود را مطرح کرد. اين بازيگر در نقش مهري در سريال "ميکائيل" شبکه يک نيز ايفاي نقش کرده و استعداد خود را به رخ کشيده است. در سريال "سرّ دلبران" ماه رمضان امسال نيز خوش درخشيد. ماحصل گفتگو با اين هنرمند جوان و توانا تقديم حضورتان مي شود؛
* بازيگر پارتنر تاثير زيادي روي بازي ميگذارد. آيا اين اتفاق در "سرّ دلبران" برايتان افتاده است؟
- بله، خوشبختانه يکي از ويژگيهاي "سرّ دلبران"، حضور پيشکسوتان است که برکت سريال هستند. در اين سريال پيشکسوتاني همچون محمد کاسبي، اسماعيل محرابي، جعفر دهقان، جهانبخش سلطاني، رابعه مدني و… را داريم. بيشترين بازي من هم با آقايان کاسبي و فرهاد قائميان بوده که اهالي محل هستند. نقش همسرم را برزو ارجمند بازي ميکند و نقش مادر هم به عهده رابعه مدني بوده است.
* تمام لوکيشنهاي سريال "سرّ دلبران" در يزد ميگذرد. دوري از خانواده برايتان سخت نبود؟
- خيلي سخت است دوري از خانواده. اما چه مي کرديم؟ در يزد مشغول کار بوديم. چارهاي نبود. سختترين بخش اين پروژه، دور بودن از محل زندگي ام بود.
* بعد از اين همه سال که تجربه نقش هاي متفاوت را در کارنامه تان داريد، طول و اندازه نقش برايتان مهم است؟
- من در بعضي فيلمها دو سکانس بازي کردهام يا در برخي کارها نقشهاي کوتاهي داشتهام. تصميم گرفتم گزيدهتر انتخاب کنم. در مجموع عرض نقش را بيشتر از طول آن دوست دارم.
* در باره اين سريال برايمان توضيح
مي دهيد؟
- سريال روايتي اجتماعي در باره مسجد و نقشِ محوري آن دارد و تلاش کرده با ترسيم فضاي روابط اجتماعي يک محله روي نقش مسجد و امام جماعت در رتق و فتق مشکلات روزمره مردم تمرکز کند.
* چرا توليد اين سريال اين همه مدت طول کشيد؟
- سازندگان "سرّ دلبران" کار سختي را براي ضبط اين فيلم داشتند؛ اين کار پر لوکيشن بود، سکانسهاي شلوغ به وفور در سريال هست. من اصلاً باور ندارم که کار، کُند ضبط شد. اي کاش اين منتقدين در يزد حضور داشتند و از نزديک اين سختيهاي گروه را لمس ميکردند. اتفاقاً رفتار حرفهاي آقاي لطيفي و همکارانشان باعث ميشد تا گروه با نشاط و پويا، کار کنند.
* در جايي خوانده بودم که اين سريال را بيشتر از کارهاي قبلي تان دوست داريد. چرا؟ اين سريال با کارهاي ديگرتان چه فرقي دارد؟
- اين کار خيلي براي من ارزشمند است چرا که در عين بي تکلف بودن، مضمون بزرگي دارد و راهي است که به حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام منتهي ميشود. تمام عواملي که در اين هفت ماه با جان و دل کار کردند انگيزه بزرگي داشتند و آن يک همدلي درون کار بود که در اين آب و هواي سخت باعث شد دوستي خوبي ميان همه عوامل شکل بگيرد. البته حمايت هايي که از تهران ميشد در کنار مديريت محمد حسين لطيفي انگيزه دوچندان براي گروه بود.
* به نظر شما تم تکراري مسجد و روحانيت در اين سريال بيننده را خسته نمي کند؟
- نميتوان گفت که بيننده از ديدن تم تکراري مسجد و روحانيت خسته و افسرده شده است. اقتضاي ماه مبارک رمضان همين است. مردم هم دوست دارند معنويت بيشتر را در اين ماه حس کنند. نبايد به بيننده نگاه تکراري داد. نقطه محوري فيلمنامه مسجد است و هر هنرمند از نظر خود به اين نکته نگاه ميکند.
* قصه "سرّ دلبران" چطور بود؟
- واقعاً خيلي خوب بود. همه پتانسيلهاي لازم براي روايتشدن و جذاببودن براي مخاطب را دارد و اين در عين رواني و سادگي آن است و اين قصه با کارگرداني خوب حسين آقاي لطيفي به نظرم يک کار سنگين و آبرومند است. براي خود من اين سريال خيلي مهم است. اين کار از کارهايي است که نميتوانم به آن فکر نکنم، بسيار درگير نقشم بودم، بسيار توجهم را به خودش معطوف کرده بود و الان هم منتظرم ببينم چه واکنشهايي را به دنبال داشته است؟ براي خود من "سرّ دلبران" فرقهاي زيادي با بسياري از کارهايي که انجام داده بودم، دارد. نه تنها من، گمان ميکنم بسياري از بازيگران اين کار براي "سرّ دلبران" ارزش ويژهاي قائل هستند.
* مديوم سينما و تلويزيون برايتان فرقي
مي کند؟
- پيشه من بازيگري است. دوست دارم نقش، عمق داشته باشد. ماه رمضان را خيلي دوست دارم و علاقه مندم در اين ماه سريال بازي کنم، چون برايم برکت دارد.
* نظرتان درباره روند سريال سازي در تلويزيون و توجهي که لازم است به آثار با کيفيت نشان داده شود چيست؟
- لازم است که اتاق فکري در تلويزيون باشد که روي روند توليد سريال ها نظارت کند. در اين نظارت ها بايد توليد آثار به صورت ميداني مورد توجه قرار گيرد و مجموعه اي از کارگردان، نويسنده، تهيه کننده، فيلمبردار و... آثار را بررسي کنند که به طور مثال اکنون چه سريالي به چه صورتي و با چه کيفيتي ساخته مي شود، نه اينکه فقط بخواهند آمار بدهند. در اين صورت است که تفاوت ساخت سريال هاي مختلف تلويزيون مشخص مي شود، در حالي که اکنون چون اين اتاق فکر وجود ندارد ما در سريال سازي سليقه اي عمل مي کنيم و به زحماتي که در بعضي از تيم ها کشيده مي شود، توجهي نداريم.
* به نظر شما يکي از نکات بارز "سرّ دلبران" چيست؟
- تجربه در کنار هم بودن با بازيگران پيشکسوت، خلاق و کاربلد تلويزيون براي خيليها يک توفيق بزرگ است که خوشبختانه نصيب بنده حقير هم شد. به نظرم اين دور همي بازيگران اصيل به قوام "سرّ دلبران" کمک زيادي کرده اما در عين حال بايد ببينيم مخاطبان چه نظري راجع به هنرنمايي پيشکسوتان در اين سريال دارند. انتظار دارم منتقدين و کارشناسان ما نيز اظهار نظر کنند که بسيار هم نقدهايشان کمک کننده است.
* درست است که مي گويند خانم ستوده هر نقشي را كه بتواند او را وادار به پذيرش كند، دوست دارد؟
- نقشي كه به من پيشنهاد مي شود، حتماً بايد خيلي تأثيرگذار باشد. وقتي نقش گيرا باشد، ديگر فرقي نمي كند كه داستان تاريخي، اجتماعي يا پليسي باشد.
* در سينما که با وسواس، کار قبول مي کنيد. با اين نگاه در تئاتر و تلويزيون، ناگزير کم کار خواهيد شد؟
- اين را براي نخستين بار است مي گويم؛ تصميم گرفته ام تغيير رويه بدهم. چون فيلمنامه ها ضعيف و کلاً ساز و کار مديريت و توليد در سينماي ما بيمار شده است. فکر مي کنم در چنين شرايطي با فاصله کار کردن بهتر است از اينکه هر کاري را قبول کنم و پولش را بگيرم و بگويم کيفيتش ربطي به من ندارد. خيلي خوب است فيلمي براي مخاطب ساخته شود و در ادامه روند طبيعي اش جوايز جهاني هم بگيرد. ولي اينکه از ابتدا با اين هدف فيلم بسازيم، يکي از عارضه هاي سينماي ماست. من اين وسط، فيلم هاي اجتماعي را انتخاب کرده ام و همه تلاشم را براي خوب درآمدن نقش و فيلم به کار بسته ام. ادعا نمي کنم هرچه بازي کرده ام خوب بوده است. ممکن است شما با اميد سر کاري بروي و بعد نتيجه نهايي راضي ات نکند و به اصطلاح، فيلم درنيايد، اين هم بخشي از ذات اين حرفه است.
* چرا امروز کمتر نام بزرگان را در تيتراژ سريالها و فيلمهاي سينمايي ميبينيم؟
- واقعاً متأسفم که برخي فقط به سراغ يک عده رفتهاند و از اين همه اصالت و هنرنمايي پيشکسوتان ما غافل شدهاند. واقعاً پا به سن گذاشتن دليل بر ناتواني بازيگر نيست. اتفاقاً تجربه هنرمند هرچه بيشتر باشد به شکوه هنرنمايياش و استفاده بهتر مخاطب کمک ميکند. به نظرم مخاطب علاوه بر درگير شدن با داستان "سرّ دلبران"، محو شکوه هنرنمايي اين بازيگران پيشکسوت شده است. به اين بازيگران پيشکسوت پيشنهادهاي زيادي ميشود منتها فيلمنامهها و نقشها در شأن اين بزرگان نيست. چرا برخي فکر ميکنند يک آدم سن و سالدار بعد از گذشت چندين سال در يک فيلم سينمايي يک سکانس بازي کند. معلوم است اين کار را نميکند مگر اينکه نقشي در قد و قوارهشان نوشته شده باشد مثل "سرّ دلبران" که اينها کار کنند.
* خانم ستوده! کمي از فضاي "سرّ دلبران" فاصله بگيريم. اين روزها پر است از حرفوحديثهاي مختلف درباره فرهنگ و فضاي فرهنگي کشور. ميخواهم نظر متين ستوده را بهعنوان يکي از هنرمندان خوشنام تلويزيون کشور درباره وضعيت فرهنگي اين روزهاي کشور بدانم؟
- ببينيد، من آدم سياسي نيستم، اين را هم همه ميدانند، ولي واقعيت اين است که بروبچه هاي هنرمندان، 5-4سالي هست که روزگار خوشي را نگذرانده اند. بيکاري، بيپولي و عزلتنشيني اتفاقهاي خوبي نبود. من نميدانم چرا اساساً جايگاهي مثل صدا و سيما بايد دغدغه بودجه داشته باشد و هر از گاهي زمزمههايي مبني بر نبودن پول و بودجه کافي به گوش برسد؟ چرا بايد مدام سريالهاي تکراري دهههاي 70 و 80 بازپخش شود و مردم هم به خاطر نبود سريالهاي جديد ديدني، ناگزير به تماشاي آنها بنشينند؟ متأسفانه اين چند سال چيزي جز بيکاري و خانهنشيني عايد بسياري از هنرمندان نشده و اين موضوع منجر به رکود فرهنگي هم شده و اميدوارم از اين رکود فرهنگي خارج شويم. چون رکود، فقط در حوزه اقتصاد معنا نميدهد. اين رکود را در فرهنگ هم داشته ايم که واقعاً ميتوانم بگويم ما در چهار سال قبلي درجا زدهايم و اميدوارم که از اين رکود و اين شرايط خارج شويم.
* شما روح تان را چطور گريم مي کنيد؟
- مهم اين است که بازيگر آن قدر نقش را باور و در خود حل کند که بتواند در آن زندگي کند. روح هم مانند نقش مي ماند. اگر خوب بازي کند مسلما در روح هم تاثيرگذار است.
* چقدر اهل شبکه هـاي اجتماعـي هستيد؟
- خيلي نيستم. گاهي خبرها را مي بينم. تاثيري که کتاب مي گذارد شبکه هاي اجتماعي فاقد آن هستند. خودم هم بيشتر موضوعات فرهنگي را منتشر مي کنم.
در واقع حضورم در فضاي مجازي يک حضور فرهنگي است.
* موقعيت بازيگري و قرار گرفتن روي سردر سينماها اغواگر است. به همکاراني که اين طور فکر مي کنند حق مي دهيد؟
- اولا هر کسي، فردي تربيت مي شود. در نتيجه هفت ميليارد آدم متفاوت داريم و همين جهان را زيبا مي کند.
اگر فکر مي کنيد من اين تخت پادشاهي و کجاوه اکران را در اختيار دارم صادق باشيم هيجان انگيز است اما اين ها ابتدايي ترين هيجان بازيگري است. اگر بعضي همکاران جور ديگر فکر مي کنند، من قضاوت شان نمي کنم. به نظرم در بازيگري مفاهيم ساده انساني جاري است که مقدم بر تکنيک هستند. در طول تاريخ بازيگران زيادي آمدند و رفتند. مهم اين است که از تو مثل خسرو شکيبايي ياد شود.
* به چيزي که در بازيگري مد نظرتان بوده و فکر مي کرديد، رسيده ايد؟
- با مترِ آرزوهايي که در زمان دانشجويي داشتم ، بله رسيده ام. خدا را شکر حالم خوب است، فيلم هاي خوبي بازي کرده ام. افق پيش رو خيلي روشن است اما بازيگري خيلي فراز و نشيب دارد و واقعا ترسناک است. بازيگري هزارتوي کشف نشده است. مسيري نيست که بگويم سيمرغ را گرفتم و ديگر چشم بسته پيش مي روم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 41
به بهانه دعوت علي کريمي براي تحريم خودرو و طلا
احسان تقدسي
سلبريتي ها؛ بازيگراني که هرروز نقش عوض مي کنند
علي کريمي اسطوره فوتبال کشور روز يکشنبه در اقدامي که موافقان و مخالفان فراواني داشت کمپيني را راه اندازي کرد که برمبناي آن از مردم خواسته است به مدت يک ماه از خريد هر چيزي که گران شده خودداري کنند.
اين پست در فضاي مجازي بخصوص اينستاگرام دهها هزار مرتبه به اشتراک گذاشته شد.
برخي نيز به انتقاد از اين رويکرد پرداخته و آن را احساسي و فاقد منطق ارزيابي کردند که به باور آنها در نهايت کسبه و تجار از طرح آن ضرر خواهند کرد.
اين اولين يا آخرين باري نيست که هنرمندان و ورزشکاران يا به قولي سلبريتي ها به اعتبار شهرت و محبوبيت خود مردم را دعوت به رفتاري مطابق خواسته خود مي کنند.
در دنيا اعتبار و محبوبيت سلبريتي ها در کمپين هاي محيط زيستي و
فعاليت هاي خيرخواهانه هزينه مي شود و کمتر هنرمند يا ورزشکاري را
مي توان سراغ گرفت که اعتبار و حيثيت خود را به گروههاي سياسي گره بزنند. در ايران اما موضوع ماهيتي متفاوت از همه دنيا دارد و سلبريتي ها در
گوشه گوشه سياست حضور داشته و در عکس العمل به تحولات سياسي گاه جلوتر از سياستمداران حرفه اي رفتار مي کنند.
انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي در خط مقدم سياسي کاري سلبريتي ها قرار دارند.
در ميان طيف هاي سياسي ايران اصلاح طلبان در برهه هاي مختلف بيشترين استفاده را از جوزدگي سلبريتي ها برده اند. آخرين نمونه آن انتخابات رياست جمهوري سال گذشته بود که بسياري از هنرمندان با همه اعتبار و شهرت خود به ميدان آمده و خواستار راي مردم به حسن روحاني شدند. همين ها تنها دوماه بعد از آغاز رياست جمهوري روحاني در دور دوم و در حالي که تازه مراسم تحليف وي تمام شده بود به ناگاه شروع به انتقاد از وضع گراني و ارز و سکه کرده و روحاني را به باد انتقاد گرفتند.
يکي از مهمترين دلايل جدي شدن حضور سلبريتي ها در سياست، گسترش شبکه هاي اجتماعي در چند سال اخير بوده است. مبناي جدي گرفته شدن يا نشدن افراد و چهره ها در اين فضا صرفا محبوبيت بوده و لاغير. به اين معني که سلبريتي ها هرچقدر محبوب تر باشند درستي يا نادرستي رفتارشان در فضاهاي مختلف از جمله موضع گيري هاي سياسي شان کمتر مورد پرسش و اما و اگر قرار خواهد گرفت.
اتفاق ديگري که در اين فضا افتاده تلاش سياستمداران براي نزديکي به سلبريتي ها
و استفاده از محبوبيت و شهرت آنها و در مواردي حتي رفتارهاي سلبريتي گونه است. بارها و بارها شاهد تلاش برخي سياستمداران براي تقليد رفتار سلبريتي ها
حتي در نحوه پوشش بوده ايم.
مهمترين خطري که عرصه سياسي کشور را در اين حوزه تهديد مي کند خارج شدن فضاي سياسي کشور از حوزه کارآمدي و مديريت و سپردن آن به فضاي محبوبيت و رفتارهاي هيجاني سلبريتي هاست.
در اين فضا سلبريتي ها به دليل نبود منطق و درک درست از حوادث و اتفاقات، صرفا براي افزايش محبوبيت خود و گرفتن چندلايک بيشتر به موضوعات و تحولاتي ورود پيدا مي کنند که اساسا درباره آن کوچکترين اطلاعي ندارند و اين رفتار در برخي اوقات مي تواند به رفتارهاي ضدامنيتي از سوي هواداران آنها تبديل و کنترل امنيت را سخت کند.
سلبريتي ها فضاي سياسي کشور را به مثابه فيلمنامه اي جذاب مي بينند و خود را بازيگر اول آن تصور مي کنند و بالطبع هرروز براي خود نقش جديدي را تعريف مي کنند و از هواداران خود مي خواهند اين نقش را از آنها بپذيرند.
اين در حالي است که اساسا فضاي سياسي کشور فضاي چهره عوض
کردن هاي مداوم و روزمره نيست و بازيگران سياسي نقش ثابتي در حوزه انديشه و عمل سياسي براي خود تعريف مي کنند.
سلبريتي ها؛ بازيگراني که هرروز نقش عوض مي کنند
علي کريمي اسطوره فوتبال کشور روز يکشنبه در اقدامي که موافقان و مخالفان فراواني داشت کمپيني را راه اندازي کرد که برمبناي آن از مردم خواسته است به مدت يک ماه از خريد هر چيزي که گران شده خودداري کنند.
اين پست در فضاي مجازي بخصوص اينستاگرام دهها هزار مرتبه به اشتراک گذاشته شد.
برخي نيز به انتقاد از اين رويکرد پرداخته و آن را احساسي و فاقد منطق ارزيابي کردند که به باور آنها در نهايت کسبه و تجار از طرح آن ضرر خواهند کرد.
اين اولين يا آخرين باري نيست که هنرمندان و ورزشکاران يا به قولي سلبريتي ها به اعتبار شهرت و محبوبيت خود مردم را دعوت به رفتاري مطابق خواسته خود مي کنند.
در دنيا اعتبار و محبوبيت سلبريتي ها در کمپين هاي محيط زيستي و
فعاليت هاي خيرخواهانه هزينه مي شود و کمتر هنرمند يا ورزشکاري را
مي توان سراغ گرفت که اعتبار و حيثيت خود را به گروههاي سياسي گره بزنند. در ايران اما موضوع ماهيتي متفاوت از همه دنيا دارد و سلبريتي ها در
گوشه گوشه سياست حضور داشته و در عکس العمل به تحولات سياسي گاه جلوتر از سياستمداران حرفه اي رفتار مي کنند.
انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي در خط مقدم سياسي کاري سلبريتي ها قرار دارند.
در ميان طيف هاي سياسي ايران اصلاح طلبان در برهه هاي مختلف بيشترين استفاده را از جوزدگي سلبريتي ها برده اند. آخرين نمونه آن انتخابات رياست جمهوري سال گذشته بود که بسياري از هنرمندان با همه اعتبار و شهرت خود به ميدان آمده و خواستار راي مردم به حسن روحاني شدند. همين ها تنها دوماه بعد از آغاز رياست جمهوري روحاني در دور دوم و در حالي که تازه مراسم تحليف وي تمام شده بود به ناگاه شروع به انتقاد از وضع گراني و ارز و سکه کرده و روحاني را به باد انتقاد گرفتند.
يکي از مهمترين دلايل جدي شدن حضور سلبريتي ها در سياست، گسترش شبکه هاي اجتماعي در چند سال اخير بوده است. مبناي جدي گرفته شدن يا نشدن افراد و چهره ها در اين فضا صرفا محبوبيت بوده و لاغير. به اين معني که سلبريتي ها هرچقدر محبوب تر باشند درستي يا نادرستي رفتارشان در فضاهاي مختلف از جمله موضع گيري هاي سياسي شان کمتر مورد پرسش و اما و اگر قرار خواهد گرفت.
اتفاق ديگري که در اين فضا افتاده تلاش سياستمداران براي نزديکي به سلبريتي ها
و استفاده از محبوبيت و شهرت آنها و در مواردي حتي رفتارهاي سلبريتي گونه است. بارها و بارها شاهد تلاش برخي سياستمداران براي تقليد رفتار سلبريتي ها
حتي در نحوه پوشش بوده ايم.
مهمترين خطري که عرصه سياسي کشور را در اين حوزه تهديد مي کند خارج شدن فضاي سياسي کشور از حوزه کارآمدي و مديريت و سپردن آن به فضاي محبوبيت و رفتارهاي هيجاني سلبريتي هاست.
در اين فضا سلبريتي ها به دليل نبود منطق و درک درست از حوادث و اتفاقات، صرفا براي افزايش محبوبيت خود و گرفتن چندلايک بيشتر به موضوعات و تحولاتي ورود پيدا مي کنند که اساسا درباره آن کوچکترين اطلاعي ندارند و اين رفتار در برخي اوقات مي تواند به رفتارهاي ضدامنيتي از سوي هواداران آنها تبديل و کنترل امنيت را سخت کند.
سلبريتي ها فضاي سياسي کشور را به مثابه فيلمنامه اي جذاب مي بينند و خود را بازيگر اول آن تصور مي کنند و بالطبع هرروز براي خود نقش جديدي را تعريف مي کنند و از هواداران خود مي خواهند اين نقش را از آنها بپذيرند.
اين در حالي است که اساسا فضاي سياسي کشور فضاي چهره عوض
کردن هاي مداوم و روزمره نيست و بازيگران سياسي نقش ثابتي در حوزه انديشه و عمل سياسي براي خود تعريف مي کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 43
مماشات يا اقدام متقابل
ابراهيم متقي ـ استاد دانشگاه تهران
بخش دوم و پاياني
2. رويكرد مقام معظم رهبري درباره سازوكارهاي توافق هستهاي با 1+5
مقام معظم رهبري در فرآيند ديپلماسي هستهاي، حمايتهاي سياسي و توصيههاي راهبردي را از تيم مذاكرهكننده بهعمل آوردند. ايشان بر اين اعتقاد بودند كه كار اجرايي ماهيت دشوار و پرمخاطره دارد. بنابراين لازم است تا كارگزاران اجرايي مورد حمايت نهادهاي سياسي قرار گرفته تا آنان در تحقق اهداف راهبردي نظام حكومتي از اعتماد بهنفس بيشتري برخوردار شوند. در عين حال، ايشان از ادبيات تبشيري و تنذيري بهره گرفته تا زمينه براي درك دقيقتر كارگزاران نسبت به الگوهاي رفتاري بهوجود آيد.
نامه ايشان به رياست محترم جمهوري در مورد «رعايت و حفظ منافع ملي و مصالح عاليه كشور» از اين جهت اهميت دارد كه محورهاي اصلي ديپلماسي انقلابي را در قالب توازن بين «حقوق و تكاليف» مورد تأكيد قرار دادند. ايشان همچنين بر ضرورت توازن بين چگونگي اجراي تعهدات ايران و ساير كشورها تأكيد داشتند. بازخواني مواضع مقام معظم رهبري در مورد الگوي رفتاري آمريكا و ساير قدرتهاي بزرگ در روند برجام از اين جهت اهميت دارد كه تفاوت بين ديپلماسي عملگرايانه و ديپلماسي انقلابي را منعكس ميسازد.
2-1. بازخواني خصومت آمريكا نسبت به جمهوري اسلامي ايران
يكي از محورهاي اصلي رويكرد مقام معظم رهبري در فرآيند ديپلماسي هستهاي را ميتوان در ارتباط با سياست خصمانه ايالات متحده نسبت به ايران و همچنين عدم توجه به تعهدات اوليه آنان دانست. آنچه را كه آمريكاييها در آغاز مذاكرات بر آن تأكيد داشتند با نتايج حاصل از ديپلماسي هستهاي تفاوتهاي مشهودي دارد. به همين دليل است كه محور اصلي رويكرد ايشان معطوف به عدم اعتماد نسبت به الگوهاي رفتاري قدرتهاي بزرگ و ايالات متحده بوده است.
مقام معظم رهبري در مقدمه نامه 9 مادهاي خود در ارتباط با برجام به اين موضوع اشاره و تأكيد داشتند كه: «دولت ايالات متحده نه در قضيه هستهاي و نه در هيچ مسئله ديگري در برابر ايران رويكردي جز خصومت و اخلال در پيش نگرفته است و در آينده هم بعيد است جز اين روش عمل كند. تهديدهاي صريح رئيسجمهور آمريكا به حمله نظامي و حتي هستهاي به ايران كه ميتواند به كيفرخواست مبسوطي عليه وي در دادگاههاي بينالمللي منتهي شود، پرده از نيت واقعي سران آمريكا برداشت... اين دشمني تا هنگامي كه جمهوري اسلامي با قدرت دروني خود آنان را مأيوس كند، ادامه خواهد داشت.»
2-2. بياعتمادي نسبت به نيات همكاريجويانه و حل و فصل عادلانه اختلافات
يكي از انگارههاي اصلي بياعتمادي نسبت به سياستهاي آمريكا را ميتوان در نقض عهد مكرر آن كشور در حوزه روابط ديپلماتيك دانست. از آنجايي كه ايالات متحده در زمره حاميان سياستهاي امنيتي اسرائيل در منطقه است، به همين دليل مقام معظم رهبري در توصيه راهبردي خود به اين موضوع اشاره داشتند كه الگوي رفتار ديپلماتيك آمريكا نميتواند ماهيت همكاريجويانه داشته باشد و به عنوان تلاشي براي حل و فصل عادلانه اختلافات تلقي شود. ايشان در اين ارتباط تأكيد داشتند كه:
«فريبكاري آمريكا در دوگانگي آنان ميان اظهارات اوليه كه با نيت قبول مذاكره مستقيم از سوي ايران انجام ميشد، با نقض عهدهاي مكرر در طول مذاكرات دو ساله و همراهي آنان با خواستههاي رژيم صهيونيستي و ديپلماسي زورگويانه آنان در رابطه با دولتها و مؤسسات اروپايي دخيل در مذاكرات، همه نشاندهنده آن است كه ورود آمريكا در مذاكرات هستهاي نه با نيت حل و فصل عادلانه كه با غرض پيشبرد هدفهاي خصمانه خود درباره جمهوري اسلامي صورت گرفته است».
با توجه به چنين ادراكي، رهبري مبادرت به توصيه راهبردي نسبت به گروه مذاكرهكننده نموده و از آنان درخواست نمودند تا اولاً در فرآيند ديپلماتيك هوشياري خود را نسبت به مذاكرات و مفاد مربوط به آن حفظ كنند. ثانياً به نيات خصمانه دولت آمريكا توجه داشته باشند. ثالثاً بر اساس هوشياري از ورود زيانهاي سنگين جلوگيري كنند. هر يك از مؤلفههاي ياد شده ميتواند بخشي از محورهاي اصلي كنش ديپلماتيك ايران در روند مذاكرات هستهاي را شامل شود.
2-3. اهداف بنيادين و نقشه راه ديپلماسي هستهاي
تعيين اهداف بخش محوري در هرگونه برنامهريزي تاكتيكي و راهبردي است.
بازيگراني كه از انگيزه لازم براي نقشيابي سياسي برخوردارند عموماً تلاش ميكنند تا زمينههاي لازم براي تحقق اهداف را از طريق برنامههاي قابل پيشبيني پيگيري نمايند. موفقيت هر الگو و كنش ديپلماتيك به چگونگي تحقق اهداف مورد نظر بستگي دارد. هدف اصلي ايران در روند ديپلماسي هستهاي را ميتوان پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي دانست.
مقام معظم رهبري در ديدار با كارگزاران نظام در ماه مبارك رمضان 1397 به اين موضوع اشاره داشتند كه هدف اصلي جمهوري اسلامي از مذاكرات، حاشيهاي كردن آمريكا نبوده، بلكه پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي بوده است. بيان چنين رويكردي را ميتوان به معناي واكنشي از سوي ايشان در برابر كساني دانست كه موفقيت چنداني در ديپلماسي هستهاي به دست نياورده و تلاش داشتهاند تا تفكيك سياست اروپا از آمريكا در مورد برجام را به عنوان جايگزيني براي اعاده تدريجي تحريمها بدانند.در نگرش مقام معظم رهبري، انجام هرگونه مذاكره و كنش ديپلماتيك نيازمند آن است كه نسبت به اهداف كنش، وقوف كامل داشته باشيم. اولين هدف توصيه شده و مورد تأكيد مقام معظم رهبري را بايد معطوف به «لغو تحريمهاي ظالمانه اقتصادي و مالي» دانست. تحقق اين امر نيازمند «تضمينهاي قوي و كافي براي جلوگيري از تخلف طرفهاي مقابل» خواهد بود. در اين ارتباط تأكيد شده است كه ميبايست نهادها و مراجع رسمي آمريكا و اروپا نسبت به تعهدات خود تضمين و ضمانت اجرايي بدهند.
از آنجايي كه مقام معظم رهبري به اين موضوع واقف بودند كه امكان انجام تحريمهاي اقتصادي جديدي عليه ايران به بهانههايي همانند تروريسم و حقوق بشر وجود دارد، از اين رو به دولت هشدار دادند كه بهرهگيري آمريكا از چنين سازوكارهايي كه بعداً در قالب «قانون آيسا» و همچنين «قانون كاتسا» تنظيم گرديد، به عنوان نقض برجام تلقي شود. متأسفانه هيچ يك از سازوكارهاي هشداري مقام معظم رهبري توسط حوزه ديپلماسي هستهاي مورد توجه قرار نگرفت.
اگر دونالد ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترك خارج ميشود، به اين دليل است كه احساس ميكند هيچ مانعي در برابر اقدامات فراقانوني وي وجود ندارد. خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترك بهمعناي پايان گام دوم ديپلماسي هستهاي ايران محسوب ميشود. از اين دوران تاريخي به بعد شاهد نشانههايي از عقبگرد در فرآيند ديپلماسي و سياست خارجي سازنده قرار خواهيم داشت. وضعيت تحريمها در
مي 2018 مشابه زمان انعقاد قطعنامه 1929 در سال 2010 بوده است. چنين فرآيندي را ميتوان بهعنوان آغاز مرحله جديدي در روندهاي سياست خارجي و ديپلماسي هستهاي ايران دانست. فرآيندي كه بسيار پيچيده و سختتر از سالهاي مذاكرات ايران و گروه 1+5 در روند برنامه جامع اقدام مشترك خواهد بود.
2-4. نگرش يكپارچه نسبت به تهديدات بينالمللي
ترامپ در 8 مي 2018 دستور توقف همكاريها با برجام را صادر نمود. چنين اقدامي به مفهوم نقض فاحش برجام از سوي آمريكا تلقي ميشود. اروپا تلاش دارد تا ايران را متقاعد سازد كه تداوم همكاريها در برجام و پذيرش تعهدات جديد منجر به ارتقاء ثبات سياسي و امنيتي منطقه خواهد بود. چنين رويكردي هيچگاه مورد پذيرش جمهوري اسلامي قرار نگرفته است. اگرچه ديپلماسي اروپا با هيئت ايراني ماهيت سازنده داشته است، اما چنين فرآيندي نميتواند مطلوبيتهاي مورد نظر ايران و شرايط اعلامشده از سوي مقام معظم رهبري در مراسم افطاري با كارگزاران نظام را تأمين نمايد.
مقام معظم رهبري به اين موضوع اشاره داشتند كه جهان غرب در برخورد با ايران داراي اهداف و الگوهاي نسبتاً مشتركي است، به همين دليل تأكيد نمودهاند كه اگر از تجربههاي پيشين درس نگرفتيم، قطعاً ضرر خواهيم كرد. در تفكر مقام معظم رهبري ساخت سلطه ماهيت يكپارچه دارد. در اين نگرش، تفاوت چنداني بين اوباما و ترامپ وجود ندارد. به همان گونهاي كه تفاوت بين آمريكا و اروپا به گونهاي نيست كه اروپاييها نسبت به اهداف راهبردي ايران، نگرش سازنده اتخاذ نمايند.
مواضع اتخاذشده از سوي نهادهاي اروپايي بيانگر آن است كه كشورهاي اروپا و آمريكا داراي رويكردهاي كاملاً متفاوتي درباره چگونگي محدودسازي قدرت راهبردي ايران هستند. ايالات متحده از ادبيات هيجاني و سياست تهاجمي در راستاي تهديد به عدم تمديد تعليق تحريمهاي هستهاي ايران بهره ميگيرد، در حالي كه اروپاييها بر ضرورت سياست مرحلهاي و گام به گام تأكيد دارند. طرح اروپا براي باقي ماندن آمريكا در برنامه جامع اقدام مشترك به اين دليل ناكارآمد باقي مانده است كه الگوي ميانه اروپا كه از آن به عنوان «ديپلماسي تعادلي» نام برده ميشود، نميتواند تأثير چنداني بر سياستهاي امنيتي و راهبردي دونالد ترامپ بر جاي گذارد.
مقام معظم رهبري در بيان ويژگيهاي كلي كنش ارتباطي آمريكا و اروپا از انگاره اتكا به سياستهاي راهبردي اروپايي انتقاد به عمل آوردند و به اين موضوع اشاره داشتند كه: «تجربه همراهي اروپا با آمريكا در زمره مسائل مهم است. ما بناي دعوا با اروپا نداريم، اما اين سه كشور نشان دادند در حساسترين موارد با آمريكا همراهند... گفته ميشود رابطه بين اروپا و آمريكا شكرآب شده، مگر ما براي اين مذاكره كرديم. البته اروپا مخالفتي هم با آمريكا نخواهد داشت».
سياست تعادلي اروپا بهگونهاي شكل گرفته كه اهداف راهبردي آمريكا را از طريق جداسازي موضوعات امنيتي پيگيري ميكند. اروپاييها به اين موضوع اشاره دارند كه كنترل ايران از طريق سازوكارهاي كنش مرحلهاي حاصل ميشود. متقاعدسازي ايران به ادامه ديپلماسي و همكاري سازنده در نگرش اروپاييها، تمامي اهداف مورد نظر ايالات متحده را تأمين خواهد كرد. طرح تحريمهاي جديد موشكي و منطقهاي عليه ايران توسط اتحاديه اروپا به مفهوم آن است كه رويكرد اتحاديه اروپا با انگارههاي سياسي و سياست خارجي آمريكا و ايران در وضعيت تفاوت رفتاري و كاركردي قرار دارد.
نتيجه
هماكنون دو رويكرد نسبتاً متفاوت درباره سياست آمريكا و اروپا در مورد برجام و چگونگي همكاري با ايران وجود دارد. كارگزاران حوزه ديپلماسي هستهاي هنوز به اين موضوع اشاره دارند كه آنان در روند مذاكرات به نتايج مطلوبي نايل شده اند كه نشانه آن تفاوت در انگارههاي امنيتي آمريكا و اروپا است. اگرچه در ارتباط با خروج ترامپ از برجام، اتحاديه اروپا از سياست انتقادي بهره گرفت، اما چنين رويكردي نميتواند تأثيري در ماهيت تحريمهاي اقتصادي به جا گذارد.
محور اصلي تفكر مقام معظم رهبري معطوف به اين سياست است كه پايان دادن به دشمنيها نبايد همراه با سازش و مماشات باشد. بر اساس چنين انگارهاي، اگر در روند مذاكره با قدرتهاي بزرگ از انعطافپذيري بيشتري برخوردار شويم، در آن شرايط تهديدهاي فراگيرتري عليه ايران اعمال خواهد شد. واقعيت آن است كه كارگزاران ديپلماسي هستهاي هماكنون تلاش دارند تا با مطرح كردن موضوع مربوط به «منطقه قوي» واقعيتهاي نقش راهبردي ايران را ناديده گيرند.
واقعيت آن است كه سياست مماشات و سازش در تاريخ روابط بينالملل هيچگاه زمينهساز مطلوبيت راهبردي براي كشورها نبوده است. بهرهگيري از سياست سازش هيچ مطلوبيتي را براي ايران يا هيچ كشور ديگري ندارد. اگرچه ايران در روزهاي بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام تلاش نمود تا زمينه لازم براي اعاده ديپلماسي با كشورهاي اروپايي را در دستور كار قرار دهد، اما چنين مذاكراتي نميتواند نتايج مطلوبي در جهت ادامه همكاريهاي اقتصادي سازمان يافته ايران و اروپا را بهوجود آورد. بهرهگيري از تجارب گذشته به ويژه روندي كه منجر به خروج ترامپ از برجام گرديد را ميتوان به عنوان بخشي از تجارب بنيادين تعامل با قدرتهاي بزرگ در شرايط تهديد دانست.
بخش دوم و پاياني
2. رويكرد مقام معظم رهبري درباره سازوكارهاي توافق هستهاي با 1+5
مقام معظم رهبري در فرآيند ديپلماسي هستهاي، حمايتهاي سياسي و توصيههاي راهبردي را از تيم مذاكرهكننده بهعمل آوردند. ايشان بر اين اعتقاد بودند كه كار اجرايي ماهيت دشوار و پرمخاطره دارد. بنابراين لازم است تا كارگزاران اجرايي مورد حمايت نهادهاي سياسي قرار گرفته تا آنان در تحقق اهداف راهبردي نظام حكومتي از اعتماد بهنفس بيشتري برخوردار شوند. در عين حال، ايشان از ادبيات تبشيري و تنذيري بهره گرفته تا زمينه براي درك دقيقتر كارگزاران نسبت به الگوهاي رفتاري بهوجود آيد.
نامه ايشان به رياست محترم جمهوري در مورد «رعايت و حفظ منافع ملي و مصالح عاليه كشور» از اين جهت اهميت دارد كه محورهاي اصلي ديپلماسي انقلابي را در قالب توازن بين «حقوق و تكاليف» مورد تأكيد قرار دادند. ايشان همچنين بر ضرورت توازن بين چگونگي اجراي تعهدات ايران و ساير كشورها تأكيد داشتند. بازخواني مواضع مقام معظم رهبري در مورد الگوي رفتاري آمريكا و ساير قدرتهاي بزرگ در روند برجام از اين جهت اهميت دارد كه تفاوت بين ديپلماسي عملگرايانه و ديپلماسي انقلابي را منعكس ميسازد.
2-1. بازخواني خصومت آمريكا نسبت به جمهوري اسلامي ايران
يكي از محورهاي اصلي رويكرد مقام معظم رهبري در فرآيند ديپلماسي هستهاي را ميتوان در ارتباط با سياست خصمانه ايالات متحده نسبت به ايران و همچنين عدم توجه به تعهدات اوليه آنان دانست. آنچه را كه آمريكاييها در آغاز مذاكرات بر آن تأكيد داشتند با نتايج حاصل از ديپلماسي هستهاي تفاوتهاي مشهودي دارد. به همين دليل است كه محور اصلي رويكرد ايشان معطوف به عدم اعتماد نسبت به الگوهاي رفتاري قدرتهاي بزرگ و ايالات متحده بوده است.
مقام معظم رهبري در مقدمه نامه 9 مادهاي خود در ارتباط با برجام به اين موضوع اشاره و تأكيد داشتند كه: «دولت ايالات متحده نه در قضيه هستهاي و نه در هيچ مسئله ديگري در برابر ايران رويكردي جز خصومت و اخلال در پيش نگرفته است و در آينده هم بعيد است جز اين روش عمل كند. تهديدهاي صريح رئيسجمهور آمريكا به حمله نظامي و حتي هستهاي به ايران كه ميتواند به كيفرخواست مبسوطي عليه وي در دادگاههاي بينالمللي منتهي شود، پرده از نيت واقعي سران آمريكا برداشت... اين دشمني تا هنگامي كه جمهوري اسلامي با قدرت دروني خود آنان را مأيوس كند، ادامه خواهد داشت.»
2-2. بياعتمادي نسبت به نيات همكاريجويانه و حل و فصل عادلانه اختلافات
يكي از انگارههاي اصلي بياعتمادي نسبت به سياستهاي آمريكا را ميتوان در نقض عهد مكرر آن كشور در حوزه روابط ديپلماتيك دانست. از آنجايي كه ايالات متحده در زمره حاميان سياستهاي امنيتي اسرائيل در منطقه است، به همين دليل مقام معظم رهبري در توصيه راهبردي خود به اين موضوع اشاره داشتند كه الگوي رفتار ديپلماتيك آمريكا نميتواند ماهيت همكاريجويانه داشته باشد و به عنوان تلاشي براي حل و فصل عادلانه اختلافات تلقي شود. ايشان در اين ارتباط تأكيد داشتند كه:
«فريبكاري آمريكا در دوگانگي آنان ميان اظهارات اوليه كه با نيت قبول مذاكره مستقيم از سوي ايران انجام ميشد، با نقض عهدهاي مكرر در طول مذاكرات دو ساله و همراهي آنان با خواستههاي رژيم صهيونيستي و ديپلماسي زورگويانه آنان در رابطه با دولتها و مؤسسات اروپايي دخيل در مذاكرات، همه نشاندهنده آن است كه ورود آمريكا در مذاكرات هستهاي نه با نيت حل و فصل عادلانه كه با غرض پيشبرد هدفهاي خصمانه خود درباره جمهوري اسلامي صورت گرفته است».
با توجه به چنين ادراكي، رهبري مبادرت به توصيه راهبردي نسبت به گروه مذاكرهكننده نموده و از آنان درخواست نمودند تا اولاً در فرآيند ديپلماتيك هوشياري خود را نسبت به مذاكرات و مفاد مربوط به آن حفظ كنند. ثانياً به نيات خصمانه دولت آمريكا توجه داشته باشند. ثالثاً بر اساس هوشياري از ورود زيانهاي سنگين جلوگيري كنند. هر يك از مؤلفههاي ياد شده ميتواند بخشي از محورهاي اصلي كنش ديپلماتيك ايران در روند مذاكرات هستهاي را شامل شود.
2-3. اهداف بنيادين و نقشه راه ديپلماسي هستهاي
تعيين اهداف بخش محوري در هرگونه برنامهريزي تاكتيكي و راهبردي است.
بازيگراني كه از انگيزه لازم براي نقشيابي سياسي برخوردارند عموماً تلاش ميكنند تا زمينههاي لازم براي تحقق اهداف را از طريق برنامههاي قابل پيشبيني پيگيري نمايند. موفقيت هر الگو و كنش ديپلماتيك به چگونگي تحقق اهداف مورد نظر بستگي دارد. هدف اصلي ايران در روند ديپلماسي هستهاي را ميتوان پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي دانست.
مقام معظم رهبري در ديدار با كارگزاران نظام در ماه مبارك رمضان 1397 به اين موضوع اشاره داشتند كه هدف اصلي جمهوري اسلامي از مذاكرات، حاشيهاي كردن آمريكا نبوده، بلكه پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي بوده است. بيان چنين رويكردي را ميتوان به معناي واكنشي از سوي ايشان در برابر كساني دانست كه موفقيت چنداني در ديپلماسي هستهاي به دست نياورده و تلاش داشتهاند تا تفكيك سياست اروپا از آمريكا در مورد برجام را به عنوان جايگزيني براي اعاده تدريجي تحريمها بدانند.در نگرش مقام معظم رهبري، انجام هرگونه مذاكره و كنش ديپلماتيك نيازمند آن است كه نسبت به اهداف كنش، وقوف كامل داشته باشيم. اولين هدف توصيه شده و مورد تأكيد مقام معظم رهبري را بايد معطوف به «لغو تحريمهاي ظالمانه اقتصادي و مالي» دانست. تحقق اين امر نيازمند «تضمينهاي قوي و كافي براي جلوگيري از تخلف طرفهاي مقابل» خواهد بود. در اين ارتباط تأكيد شده است كه ميبايست نهادها و مراجع رسمي آمريكا و اروپا نسبت به تعهدات خود تضمين و ضمانت اجرايي بدهند.
از آنجايي كه مقام معظم رهبري به اين موضوع واقف بودند كه امكان انجام تحريمهاي اقتصادي جديدي عليه ايران به بهانههايي همانند تروريسم و حقوق بشر وجود دارد، از اين رو به دولت هشدار دادند كه بهرهگيري آمريكا از چنين سازوكارهايي كه بعداً در قالب «قانون آيسا» و همچنين «قانون كاتسا» تنظيم گرديد، به عنوان نقض برجام تلقي شود. متأسفانه هيچ يك از سازوكارهاي هشداري مقام معظم رهبري توسط حوزه ديپلماسي هستهاي مورد توجه قرار نگرفت.
اگر دونالد ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترك خارج ميشود، به اين دليل است كه احساس ميكند هيچ مانعي در برابر اقدامات فراقانوني وي وجود ندارد. خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترك بهمعناي پايان گام دوم ديپلماسي هستهاي ايران محسوب ميشود. از اين دوران تاريخي به بعد شاهد نشانههايي از عقبگرد در فرآيند ديپلماسي و سياست خارجي سازنده قرار خواهيم داشت. وضعيت تحريمها در
مي 2018 مشابه زمان انعقاد قطعنامه 1929 در سال 2010 بوده است. چنين فرآيندي را ميتوان بهعنوان آغاز مرحله جديدي در روندهاي سياست خارجي و ديپلماسي هستهاي ايران دانست. فرآيندي كه بسيار پيچيده و سختتر از سالهاي مذاكرات ايران و گروه 1+5 در روند برنامه جامع اقدام مشترك خواهد بود.
2-4. نگرش يكپارچه نسبت به تهديدات بينالمللي
ترامپ در 8 مي 2018 دستور توقف همكاريها با برجام را صادر نمود. چنين اقدامي به مفهوم نقض فاحش برجام از سوي آمريكا تلقي ميشود. اروپا تلاش دارد تا ايران را متقاعد سازد كه تداوم همكاريها در برجام و پذيرش تعهدات جديد منجر به ارتقاء ثبات سياسي و امنيتي منطقه خواهد بود. چنين رويكردي هيچگاه مورد پذيرش جمهوري اسلامي قرار نگرفته است. اگرچه ديپلماسي اروپا با هيئت ايراني ماهيت سازنده داشته است، اما چنين فرآيندي نميتواند مطلوبيتهاي مورد نظر ايران و شرايط اعلامشده از سوي مقام معظم رهبري در مراسم افطاري با كارگزاران نظام را تأمين نمايد.
مقام معظم رهبري به اين موضوع اشاره داشتند كه جهان غرب در برخورد با ايران داراي اهداف و الگوهاي نسبتاً مشتركي است، به همين دليل تأكيد نمودهاند كه اگر از تجربههاي پيشين درس نگرفتيم، قطعاً ضرر خواهيم كرد. در تفكر مقام معظم رهبري ساخت سلطه ماهيت يكپارچه دارد. در اين نگرش، تفاوت چنداني بين اوباما و ترامپ وجود ندارد. به همان گونهاي كه تفاوت بين آمريكا و اروپا به گونهاي نيست كه اروپاييها نسبت به اهداف راهبردي ايران، نگرش سازنده اتخاذ نمايند.
مواضع اتخاذشده از سوي نهادهاي اروپايي بيانگر آن است كه كشورهاي اروپا و آمريكا داراي رويكردهاي كاملاً متفاوتي درباره چگونگي محدودسازي قدرت راهبردي ايران هستند. ايالات متحده از ادبيات هيجاني و سياست تهاجمي در راستاي تهديد به عدم تمديد تعليق تحريمهاي هستهاي ايران بهره ميگيرد، در حالي كه اروپاييها بر ضرورت سياست مرحلهاي و گام به گام تأكيد دارند. طرح اروپا براي باقي ماندن آمريكا در برنامه جامع اقدام مشترك به اين دليل ناكارآمد باقي مانده است كه الگوي ميانه اروپا كه از آن به عنوان «ديپلماسي تعادلي» نام برده ميشود، نميتواند تأثير چنداني بر سياستهاي امنيتي و راهبردي دونالد ترامپ بر جاي گذارد.
مقام معظم رهبري در بيان ويژگيهاي كلي كنش ارتباطي آمريكا و اروپا از انگاره اتكا به سياستهاي راهبردي اروپايي انتقاد به عمل آوردند و به اين موضوع اشاره داشتند كه: «تجربه همراهي اروپا با آمريكا در زمره مسائل مهم است. ما بناي دعوا با اروپا نداريم، اما اين سه كشور نشان دادند در حساسترين موارد با آمريكا همراهند... گفته ميشود رابطه بين اروپا و آمريكا شكرآب شده، مگر ما براي اين مذاكره كرديم. البته اروپا مخالفتي هم با آمريكا نخواهد داشت».
سياست تعادلي اروپا بهگونهاي شكل گرفته كه اهداف راهبردي آمريكا را از طريق جداسازي موضوعات امنيتي پيگيري ميكند. اروپاييها به اين موضوع اشاره دارند كه كنترل ايران از طريق سازوكارهاي كنش مرحلهاي حاصل ميشود. متقاعدسازي ايران به ادامه ديپلماسي و همكاري سازنده در نگرش اروپاييها، تمامي اهداف مورد نظر ايالات متحده را تأمين خواهد كرد. طرح تحريمهاي جديد موشكي و منطقهاي عليه ايران توسط اتحاديه اروپا به مفهوم آن است كه رويكرد اتحاديه اروپا با انگارههاي سياسي و سياست خارجي آمريكا و ايران در وضعيت تفاوت رفتاري و كاركردي قرار دارد.
نتيجه
هماكنون دو رويكرد نسبتاً متفاوت درباره سياست آمريكا و اروپا در مورد برجام و چگونگي همكاري با ايران وجود دارد. كارگزاران حوزه ديپلماسي هستهاي هنوز به اين موضوع اشاره دارند كه آنان در روند مذاكرات به نتايج مطلوبي نايل شده اند كه نشانه آن تفاوت در انگارههاي امنيتي آمريكا و اروپا است. اگرچه در ارتباط با خروج ترامپ از برجام، اتحاديه اروپا از سياست انتقادي بهره گرفت، اما چنين رويكردي نميتواند تأثيري در ماهيت تحريمهاي اقتصادي به جا گذارد.
محور اصلي تفكر مقام معظم رهبري معطوف به اين سياست است كه پايان دادن به دشمنيها نبايد همراه با سازش و مماشات باشد. بر اساس چنين انگارهاي، اگر در روند مذاكره با قدرتهاي بزرگ از انعطافپذيري بيشتري برخوردار شويم، در آن شرايط تهديدهاي فراگيرتري عليه ايران اعمال خواهد شد. واقعيت آن است كه كارگزاران ديپلماسي هستهاي هماكنون تلاش دارند تا با مطرح كردن موضوع مربوط به «منطقه قوي» واقعيتهاي نقش راهبردي ايران را ناديده گيرند.
واقعيت آن است كه سياست مماشات و سازش در تاريخ روابط بينالملل هيچگاه زمينهساز مطلوبيت راهبردي براي كشورها نبوده است. بهرهگيري از سياست سازش هيچ مطلوبيتي را براي ايران يا هيچ كشور ديگري ندارد. اگرچه ايران در روزهاي بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام تلاش نمود تا زمينه لازم براي اعاده ديپلماسي با كشورهاي اروپايي را در دستور كار قرار دهد، اما چنين مذاكراتي نميتواند نتايج مطلوبي در جهت ادامه همكاريهاي اقتصادي سازمان يافته ايران و اروپا را بهوجود آورد. بهرهگيري از تجارب گذشته به ويژه روندي كه منجر به خروج ترامپ از برجام گرديد را ميتوان به عنوان بخشي از تجارب بنيادين تعامل با قدرتهاي بزرگ در شرايط تهديد دانست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 41
واکنش کانون دانشگاهيان به نامه درخواست مذاکره با آمريکا
کانون دانشگاهيان ايران اسلامي در خصوص نامه درخواست مذاکره مستقيم با آمريکا بيانيه اي صادر کرد.به گزارش حوزه احزاب و تشکلهاي گروه سياسي باشگاه خبرنگاران جوان، کانون دانشگاهيان ايران اسلامي در خصوص نامه درخواست مذاکره مستقيم با آمريکا بيانيه اي صادر کرد.در بخشي از اين بيانيه آمده است: در ايامي که طشت رسوايي اعتماد به آمريکا و مذاکره باکدخدا از بام خوش خياليها برزمين واقعيت ها
افتاده، و ترامپ ماسک لبخندو تزوير را از چهره کريه آمريکا کنار زده ومشت فولادين رااز دستکش مخملين بيرون آورده است
عده اي بريده از تاريخ و هويت ايراني عَلَم مذاکره بي قيد و شرط با دولت مستکبر و رئيس جمهور جنايتکار آن را برافراشته اند!!! در حالي که ازشروط ۱۲گانه وزيرامورخارجه آمريکا و خط ونشان کشيدنها وشرطهاي هستهاي،موشکي ومنطقهاي ترامپ که پيشاپيش مطرح کرده مطلع هستندومي دانندپذيرش حتي بعضي ازآنهاهم دريک
بده بستان سياسي به معناي استحاله نظام اسلامي،صرف نظرکردن مردم ازجمهوريت واسلاميت سيستم حکومتي وزيرپاگذاردن اصول قانون اساسي وانديشه ناب امام خميني(ره) است!اين بيانيه مي افزايد: فهم منطق رفتاري اين افراد دشوار يا بس تعجب آور است زيرااگر دغدغه مطرح شده در اين نامه يعني نگراني از وضعيت کشورراحمل برصحت نماييم با کمال تاسف و شرمندگي بايد در شرايط سلامت دستگاه عقلاني اين جماعت شک کرد. مذاکره با چه کسي، با چه آورده و چه
هزينه اي؟ ذوق و شوق شتابزده وکودکانه اي که از ديدار رهبر کره شمالي با ترامپ در اين نامه موج مي زند آنچنان ساده لوحانه و حماقت آميز
است که با همه سوابق ناصواب اين جماعت ناهمگون، درحالت خوش بينانه اعلام جعل يا هر عنوان ديگر در تکذيب اين درخواست خفت بار وضدمصالح وامنيت ملي مورد توقع است.در بخش ديگري از اين بيانيه تاکيد شده است: به جاي سوء استفاده ازآزادي وتقلابراي مشوش نمودن اذهان عمومي سزاواربود اين ۱۰۰ نفراصلاح طلب افراطي داخلي وفراري خارجي وديگر سياسيون مخالف نظام اسلامي،که اغلب امضايشان پاي حمايت از آقاي روحاني در دوره تبليغات رياست جمهوري است و دولت ايشان ايام طولاني از وقت کشور را صرف مذاکره و تغزل با کدخدا وهم پيمانانش نمودوشدآنچه شد،هم غربيها دهن کجي کردندو به تعهداتشان پشيزي ارزش قائل نشدندوهم بااين رويکرداوضاع اقتصادي روزبه روزبدترشد؛ نامه اي خطاب به مردم مي نوشتند و اعتذار و طلب بخشش مي کردندبهخاطروعده هاي دروغين وراه اندازي فضاي
رعب وجنگ رواني عليه رقيب که براي فريب افکارعمومي صورت گرفت و از رئيس جمهور مورد حمايت نيز چنين امرمعقولي را درخواست
مي کردند؛ نه اينکه طلبکارانه واردعرصه شوندوبادادن آدرس غلط باب خيانت جديدي راباز کنند!در بخش پاياني اين بيانيه تاکيد شده است: تاريخ اين مرز و بوم پر است از خطاهاوخيانتهاي نابخشودني شبه روشنفکران واداده وبيماري که عزت و آبروي کشور را به ثمن بخس به پاي بيگانگان ريختهاندوباذلت وخواري به درگاهشان دريوزگي کرده اند وهمواره دست ازپادرازتروبا دستاوردتقريبا هيچ براي ملت برگشتهاند.اين نامه و نويسندگان آن نيز به همان اسلاف ناصالح خواهند پيوست و تاريخ کشورمان شرح غمناک ذليلان امروز را به آيندگان روايت خواهد کرد. ملت ايران امروز سرافرازو سربلند، با انسجام و اقتدار جريان فرامرزي مقاومت بر ضد استکبار جهاني را حمايت وراهبري مي کند و وعده الهي پيروزي حق برباطل راباورداردوبه اين جمله امام عظيم الشأن ايمان دارد که به زودي پوز آمريکا و اذنابش را به خاک خواهد ماليد.
افتاده، و ترامپ ماسک لبخندو تزوير را از چهره کريه آمريکا کنار زده ومشت فولادين رااز دستکش مخملين بيرون آورده است
عده اي بريده از تاريخ و هويت ايراني عَلَم مذاکره بي قيد و شرط با دولت مستکبر و رئيس جمهور جنايتکار آن را برافراشته اند!!! در حالي که ازشروط ۱۲گانه وزيرامورخارجه آمريکا و خط ونشان کشيدنها وشرطهاي هستهاي،موشکي ومنطقهاي ترامپ که پيشاپيش مطرح کرده مطلع هستندومي دانندپذيرش حتي بعضي ازآنهاهم دريک
بده بستان سياسي به معناي استحاله نظام اسلامي،صرف نظرکردن مردم ازجمهوريت واسلاميت سيستم حکومتي وزيرپاگذاردن اصول قانون اساسي وانديشه ناب امام خميني(ره) است!اين بيانيه مي افزايد: فهم منطق رفتاري اين افراد دشوار يا بس تعجب آور است زيرااگر دغدغه مطرح شده در اين نامه يعني نگراني از وضعيت کشورراحمل برصحت نماييم با کمال تاسف و شرمندگي بايد در شرايط سلامت دستگاه عقلاني اين جماعت شک کرد. مذاکره با چه کسي، با چه آورده و چه
هزينه اي؟ ذوق و شوق شتابزده وکودکانه اي که از ديدار رهبر کره شمالي با ترامپ در اين نامه موج مي زند آنچنان ساده لوحانه و حماقت آميز
است که با همه سوابق ناصواب اين جماعت ناهمگون، درحالت خوش بينانه اعلام جعل يا هر عنوان ديگر در تکذيب اين درخواست خفت بار وضدمصالح وامنيت ملي مورد توقع است.در بخش ديگري از اين بيانيه تاکيد شده است: به جاي سوء استفاده ازآزادي وتقلابراي مشوش نمودن اذهان عمومي سزاواربود اين ۱۰۰ نفراصلاح طلب افراطي داخلي وفراري خارجي وديگر سياسيون مخالف نظام اسلامي،که اغلب امضايشان پاي حمايت از آقاي روحاني در دوره تبليغات رياست جمهوري است و دولت ايشان ايام طولاني از وقت کشور را صرف مذاکره و تغزل با کدخدا وهم پيمانانش نمودوشدآنچه شد،هم غربيها دهن کجي کردندو به تعهداتشان پشيزي ارزش قائل نشدندوهم بااين رويکرداوضاع اقتصادي روزبه روزبدترشد؛ نامه اي خطاب به مردم مي نوشتند و اعتذار و طلب بخشش مي کردندبهخاطروعده هاي دروغين وراه اندازي فضاي
رعب وجنگ رواني عليه رقيب که براي فريب افکارعمومي صورت گرفت و از رئيس جمهور مورد حمايت نيز چنين امرمعقولي را درخواست
مي کردند؛ نه اينکه طلبکارانه واردعرصه شوندوبادادن آدرس غلط باب خيانت جديدي راباز کنند!در بخش پاياني اين بيانيه تاکيد شده است: تاريخ اين مرز و بوم پر است از خطاهاوخيانتهاي نابخشودني شبه روشنفکران واداده وبيماري که عزت و آبروي کشور را به ثمن بخس به پاي بيگانگان ريختهاندوباذلت وخواري به درگاهشان دريوزگي کرده اند وهمواره دست ازپادرازتروبا دستاوردتقريبا هيچ براي ملت برگشتهاند.اين نامه و نويسندگان آن نيز به همان اسلاف ناصالح خواهند پيوست و تاريخ کشورمان شرح غمناک ذليلان امروز را به آيندگان روايت خواهد کرد. ملت ايران امروز سرافرازو سربلند، با انسجام و اقتدار جريان فرامرزي مقاومت بر ضد استکبار جهاني را حمايت وراهبري مي کند و وعده الهي پيروزي حق برباطل راباورداردوبه اين جمله امام عظيم الشأن ايمان دارد که به زودي پوز آمريکا و اذنابش را به خاک خواهد ماليد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 27
سودجويان آماده برخورد قاطع مالياتي باشند
رئيس جمهور گفت: سودجويان اقتصادي آماده برخورد قاطع مالياتي باشند.به گزارش خبرگزاري مهر حسن روحاني در جلسه ساماندهي بازار که با حضور مسئولين دستگاههاي ذيربط تشکيل شد، گفت: در حالي که دولت تمام خدمات و ارز مورد نياز کالاهاي مورد نياز را تأمين ميکند، نبايد هزينه سودجويي عدهاي را مصرفکننده بپردازد.رئيس جمهور با اشاره به اينکه مبناي افزايش قيمت کالاها و خدمات نبايد فراتر از نرخ تورم باشد، تصريح کرد: پذيرفتني نيست که افرادي از دولت ارز ۴۲۰۰ توماني بگيرند و با سودجويي در بازار با قيمت بالا و اجحاف به مردم بفروشند.روحاني کنترل توليد، توزيع و قيمت کالاهايي که روزمره مورد نياز مردم است را محور اصلي فعاليت دستگاه هاي مرتبط دولتي و عمومي اعلام و گفت: عرضه کالا توسط توليدکنندگان و واردکنندگان بايد با سرعت مطلوب صورت گيرد و همه عوامل تأخير در ترخيص و عرضه برطرف شود.وي هدف اصلي دولت در حمايت از بخش توليد را رفاه و آرامش جامعه دانست و افزود: رشد پايدار بخش توليد در گرو اين است که با سود متعارف بازار خود را گسترش دهد.روحاني با تشريح شرايط کنوني و برنامه بدخواهان کشور براي ايجاد بي ثباتي
ذهني و مصنوعي در اقتصاد ملي، ادامه داد: مردم تحت هر شرايطي نبايد تحت فشار قرار گيرند، بويژه در مورد کالاهاي اساسي و کالاهايي که در داخل کشور توليد ميشود. ضمن اينکه، در شرايط فعلي منطقي نيست کالايي که تماماً در داخل کشور توليد ميشود با قيمت جديدي در اختيار مصرفکننده قرار گيرد.وي افزود: دولت اجازه سوء استفاده در بازار کالاهاي مورد نياز مردم را نخواهد داد و اگر کساني به فکر سود باد آورده هستند، آماده برخورد مالياتي قاطع باشند.وي بر هماهنگي لازم اقتصادي – فرهنگي و رسانهاي براي دور کردن التهابات از بازار و ايجاد فشارهاي رواني کاذب و همچنين لزوم بهرهگيري از نظارت عمومي و به ميدان آمدن اتحاديهها و اصناف براي ساماندهي بازار تاکيد کرد.
ذهني و مصنوعي در اقتصاد ملي، ادامه داد: مردم تحت هر شرايطي نبايد تحت فشار قرار گيرند، بويژه در مورد کالاهاي اساسي و کالاهايي که در داخل کشور توليد ميشود. ضمن اينکه، در شرايط فعلي منطقي نيست کالايي که تماماً در داخل کشور توليد ميشود با قيمت جديدي در اختيار مصرفکننده قرار گيرد.وي افزود: دولت اجازه سوء استفاده در بازار کالاهاي مورد نياز مردم را نخواهد داد و اگر کساني به فکر سود باد آورده هستند، آماده برخورد مالياتي قاطع باشند.وي بر هماهنگي لازم اقتصادي – فرهنگي و رسانهاي براي دور کردن التهابات از بازار و ايجاد فشارهاي رواني کاذب و همچنين لزوم بهرهگيري از نظارت عمومي و به ميدان آمدن اتحاديهها و اصناف براي ساماندهي بازار تاکيد کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
محمد نبي حبيبي: با وطنفروشي ميخواهند منافع آمريکا در ايران را تضمين کنند
-
اعلام جرم عليه 6 مقام ارشد بانك مركزي
-
در مورد نامه ديوانگان سياسي!
-
اين نان خوردن ندارد!
-
آيت الله جوادي آملي : وظيفه حوزه و دانشگاه ترويج علوم علوي است
-
تجاوز به 41 دختر کذب محض است
-
وحشت واشنگتن و تلآويو
-
مديريت و توليد در سينماي ما بيمار شده است
-
به بهانه دعوت علي کريمي براي تحريم خودرو و طلا
-
مماشات يا اقدام متقابل
-
واکنش کانون دانشگاهيان به نامه درخواست مذاکره با آمريکا
-
سودجويان آماده برخورد قاطع مالياتي باشند