
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 19
تمجيد رئيس جمهور بلاروس از ايران
بخش ديپلماتيک: الکساندر لوکاشنکو رئيسجمهور بلاروس برخورد جمهوري اسلامي ايران با مسئله خروج آمريکا از توافق هستهاي را تحسين کرد و گفت: نبايد در وخامت اوضاع کنوني اغراق کرد.
رئيس جمهور بلاروس در مراسم رسمي ديدار با سفراي کشورهاي خارجي در مينسک، بهمناسبت بزرگداشت سالگرد پايان جنگ جهاني دوم، واکنش مقامات تهران به وضعيت بهوجودآمده درباره خروج آمريکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را ستود و گفت: «آفرين به ايرانيها، آنها بسيار عاقلانه به اين موضوع واکنش نشان دادند. آنها ميگويند؛ "ما عجلهاي براي توليد تسليحات هستهاي نداريم، ما صبر خواهيم کرد"».
لوکاشنکو در اين مراسم که بهطور مستقيم از شبکه اول تلويزيون بلاروس پخش ميشد، با اشاره به اينکه نبايد در مورد وضعيت بهوجودآمده درباره توافق هستهاي با ايران بعد از خروج آمريکا بيش از اندازه اغراق کرد، افزود: «احتمالاً دونالد ترامپ خواسته کمي سروصدا راه بيندازد و بهتدريج به حالت عادي باز خواهد گشت».
رئيس جمهور بلاروس گفت: «نيازي نيست که جنگ تازهاي راه بيفتد. دليلي وجود ندارد که رويارويي که آغاز شده به جنگ تبديل شود. همه ما به صلحي که در آسمان ما برقرار است، نياز داريم».
لازم به يادآوري است، "دونالد ترامپ" رئيس جمهور آمريکا روز سهشنبه اعلام کرد، ايالات متحده از توافق هستهاي با ايران خارج ميشود. وي وعده داد که تمام تحريمها عليه تهران که بعد از امضاي برجام لغو شده بودند، دوباره اعمال خواهند شد.
رئيس جمهور بلاروس در مراسم رسمي ديدار با سفراي کشورهاي خارجي در مينسک، بهمناسبت بزرگداشت سالگرد پايان جنگ جهاني دوم، واکنش مقامات تهران به وضعيت بهوجودآمده درباره خروج آمريکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را ستود و گفت: «آفرين به ايرانيها، آنها بسيار عاقلانه به اين موضوع واکنش نشان دادند. آنها ميگويند؛ "ما عجلهاي براي توليد تسليحات هستهاي نداريم، ما صبر خواهيم کرد"».
لوکاشنکو در اين مراسم که بهطور مستقيم از شبکه اول تلويزيون بلاروس پخش ميشد، با اشاره به اينکه نبايد در مورد وضعيت بهوجودآمده درباره توافق هستهاي با ايران بعد از خروج آمريکا بيش از اندازه اغراق کرد، افزود: «احتمالاً دونالد ترامپ خواسته کمي سروصدا راه بيندازد و بهتدريج به حالت عادي باز خواهد گشت».
رئيس جمهور بلاروس گفت: «نيازي نيست که جنگ تازهاي راه بيفتد. دليلي وجود ندارد که رويارويي که آغاز شده به جنگ تبديل شود. همه ما به صلحي که در آسمان ما برقرار است، نياز داريم».
لازم به يادآوري است، "دونالد ترامپ" رئيس جمهور آمريکا روز سهشنبه اعلام کرد، ايالات متحده از توافق هستهاي با ايران خارج ميشود. وي وعده داد که تمام تحريمها عليه تهران که بعد از امضاي برجام لغو شده بودند، دوباره اعمال خواهند شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 31
چرا ترامپ از برجام عقب نشيني کرد
مترجم:علي عالمي
اشاره:اعلام تصميم ترامپ مبني بر خروج از توافق هسته اي با ايران، آن هم 4 روز زودتر از موعد مقرر( 12 ماه مي) مورد توجه بسياري از رسانه هاي دنيا قرار گرفته است. با اين حال تمرکز اصلي اکثر رسانه هاي غربي، روي موضوع آثا و تبعات اقدام رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا مي باشد. اگرچه ترامپ ، جان بولتون، مايک پمپئو و ديگر مشاوران ترامپ که از ابتدا نيز با توافق هسته اي مخالف بوده اند، سعي در طبيعي جلوه دادن اوضاع دارند اما تحليلهاي موجود نشان مي دهد که واشنگتن بابت تصميم اخير خود، بايد هزينه هايي را در نظام بين الملل بپردازد. تارنماي آتلانتيک، در گزارشي کوتاه به بررسي تبعات خروج ايالات متحده از توافق هسته اي با ايران پرداخته است. متن اين گزارش از نظرتان مي گذرد :
رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا روز سه شنبه اعلام کرد که تحريمها عليه ايران را باز خواهد گرداند و به اين ترتيب، به توافق هسته اي با ايران که در دوران رياست جمهوري اوباما امضا شده بود پايان داد. وي صراحتا اعلام کرد که ايالات متحده آمريکا از معاهده هسته اي با ايران عقب نشيني کرده و از آن خارج خواهد شد. در مقابل، برخي معتقدند که اقدامات ترامپ در خصوص خروج توافق هسته اي و نوع اعمال تحريمها از سوي وي، غير قابل انتظار بوده است. عده اي
تصور داشتند تا ترامپ مهلت ديگري را براي اصلاح توافق هسته اي از سوي متحدان اروپايي خود در نظر بگيرد يا لااقل از اعمال سريع محدوديتها بر سر فعاليتهاي نفتي ايران ( خريد و فروش نفت توسط ايران ) اجتناب کند. با اين حال کاخ سفيد در بيانيه اي اعلام نموده است که فرصت لازم را براي شرکتهاي خارجي جهت توقف فعاليت و کسب و کار در ايران فراهم خواهد کرد و در صورتي که شرکتها به فعاليت با ايران ادامه دهند، با قوانين اعمالي ازسوي آمريکا و تحريمهاي اين کشور مواجه مي شوند. جان بولتون مشاور امنيت ملي ايالات متحده آمريکا پس از اعلام تصميم ترامپ در خصوص خروج از توافق هسته اي و در جمع خبرنگاران اعلام کرد که ما ( آمريکا) صراحتا اعلام کرده ايم که از اين معامله خارج شده ايم. همچنين بولتون اين ادعا ! را که ايالات متحده آمريکا نسبت به تعهدات خود در قبال متحدان بين المللي خود پايبند نبوده است را رد کرد. وي از قرار دادن دوره هاي زماني مشخص براي پايان توافق هسته اي
با ايران خبر داد. دوره هايي که بنا بر نوع کالاهاي موجود از 90 تا 180 روز تعريف شده است.
تصميم رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا در خصوص خروج از توافق هسته اي چندان دور از انتظار نبود. برخي ماهها در انتظار عملي شدن چنين تصميمي بودند. او ( ترامپ ) زماني که نامزد انتخابات رياست جمهوري سال 2016 ايالات متحده آمريکا بود،از اين توافق به عنوان بدترين توافق تاريخ نام برده و تعهد داده بود که آن را متوقف کند. اما اقدام اخير ترامپ احتمالا پيامدهاي عميق و تاثيرگذاري بر منطقه خاورميانه خواهد داشت. همچنين اين اقدام ( خروج آمريکا از برجام )،
بر روي روابط ايالات متحده آمريکا و متحدان اروپايي آن نيز تاثيرگذار خواهد بود. توافق برجام، تحت عنوان برنامه جامع مشترک، توافقي بود که به صورت رسمي به امضا ايران، ايالات متحده آمريکا، چين، روسيه، آلمان،فرانسه و انگليس و به تصويب اتحاديه اروپا رسيده است. در اين ميان، شرايط براي انگليس و فرانسه ( دو متحد آمريکا ) دشوار است. آنها در سازمان ملل متحد و شوراي امنيت اين سازمان با وضعيت دشواري رو به رو هستند. انگليس و فرانسه دو عضو دائمي شوراي امنيت سازمان ملل متحد ( در کنار چين و روسيه ) هستند. همچنين اين دو عضو اروپايي شوراي امنيت سازمان ملل متحد داراي حق وتو هستند. اگر ايران تصميم بگيرد مطابق آنچه در برجام پيش بيني شده است، ايالات متحده آمريکا را به نقض اين پيمان به شوراي امنيت سازمان ملل متحد ارجاع دهد، بدون شک از انزواي ايالات متحده آمريکا در يک مجمع بين المللي لذت خواهد برد!در اين ميان، صدور قطعنامه اي که اقدام ايالات متحده آمريکا در نقض توافق هسته اي را محکوم کند( آن هم با امضاي متحدان اروپايي آمريکا ) قابل بحث خواهد بود. هر چند ايالات متحده آمريکا در اين خصوص مي تواند از اختيارات خود به عنوان يک عضو دائمي( حق وتو ) استفاده کند اما انزواي واشنگتن براي ايالات متحده خجالت آور خواهد بود. مقامات اروپايي اين توافق ( برجام )
را هدف ممانعت از گسترش سلاح هاي هسته اي ايران! حفظ کرده بودند. آنها از ابتدا نيز معتقد بودند که برجام تنها مربوط به فعاليتهاي هستهاي ايران بوده ديگر فعاليتهاي ايران در منطقه را محدود نکرده است. از جمله اين فعاليتها ( که توسط برجام محدود نشده است ) مي توان به آزمايش موشکهاي بالستيک توسط ايران، دخالت! در جنگ يمن و سوريه و معادلات سياسي عراق،ادامه حمايت از حزب الله لبنان و ... مي توان ياد کرد. دونالد ترامپ در سخنراني اخير خود از اين موارد به عنوان دلايلي براي ترک برجام نام برد . مقامات اروپايي يعني امانوئل ماكرون رئيس جمهور فرانسه، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و ترزا مي نخست وزير انگليس در اين خصوص لابي هاي زيادي با دونالد ترامپ صورت دادند تا بتوانند معامله هسته اي با ايران و بقاي ايالات متحده آمريکا در آن را حفظ کنند. با اين حال لابي هاي افرادي مانند ماكرون و حتي بوريس جانسون( که به عنوان آخرين ديپلمات اروپايي براي حفظ برجام به آمريکا سفر کرده بود ) کارساز نشد و در نهايت رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا تصميم به خروج از توافق هسته اي با ايران گرفت.اروپاييان به طور کلي معتقد بودند که ايران مي تواند در قالب توافقنامه برجام، به توافقات ديگري ، آن هم در يک توافق چهار ستوني ( که دغدغه هاي چهارگانه مقامات اروپايي و ترامپ در خصوص مسائل موشکي، سياستهاي منطقه اي، تمديد تحريمهاي هسته اي براي پس از سال 2025 و بازرسي از اماکن نظامي ايران را در بر بگيرد) دست يافت! با اين حال در نهايت مقامات اروپايي نتوانستند به اين هدف ( در مذاکره با ترامپ) دست پيدا کنند.
اشاره:اعلام تصميم ترامپ مبني بر خروج از توافق هسته اي با ايران، آن هم 4 روز زودتر از موعد مقرر( 12 ماه مي) مورد توجه بسياري از رسانه هاي دنيا قرار گرفته است. با اين حال تمرکز اصلي اکثر رسانه هاي غربي، روي موضوع آثا و تبعات اقدام رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا مي باشد. اگرچه ترامپ ، جان بولتون، مايک پمپئو و ديگر مشاوران ترامپ که از ابتدا نيز با توافق هسته اي مخالف بوده اند، سعي در طبيعي جلوه دادن اوضاع دارند اما تحليلهاي موجود نشان مي دهد که واشنگتن بابت تصميم اخير خود، بايد هزينه هايي را در نظام بين الملل بپردازد. تارنماي آتلانتيک، در گزارشي کوتاه به بررسي تبعات خروج ايالات متحده از توافق هسته اي با ايران پرداخته است. متن اين گزارش از نظرتان مي گذرد :
رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا روز سه شنبه اعلام کرد که تحريمها عليه ايران را باز خواهد گرداند و به اين ترتيب، به توافق هسته اي با ايران که در دوران رياست جمهوري اوباما امضا شده بود پايان داد. وي صراحتا اعلام کرد که ايالات متحده آمريکا از معاهده هسته اي با ايران عقب نشيني کرده و از آن خارج خواهد شد. در مقابل، برخي معتقدند که اقدامات ترامپ در خصوص خروج توافق هسته اي و نوع اعمال تحريمها از سوي وي، غير قابل انتظار بوده است. عده اي
تصور داشتند تا ترامپ مهلت ديگري را براي اصلاح توافق هسته اي از سوي متحدان اروپايي خود در نظر بگيرد يا لااقل از اعمال سريع محدوديتها بر سر فعاليتهاي نفتي ايران ( خريد و فروش نفت توسط ايران ) اجتناب کند. با اين حال کاخ سفيد در بيانيه اي اعلام نموده است که فرصت لازم را براي شرکتهاي خارجي جهت توقف فعاليت و کسب و کار در ايران فراهم خواهد کرد و در صورتي که شرکتها به فعاليت با ايران ادامه دهند، با قوانين اعمالي ازسوي آمريکا و تحريمهاي اين کشور مواجه مي شوند. جان بولتون مشاور امنيت ملي ايالات متحده آمريکا پس از اعلام تصميم ترامپ در خصوص خروج از توافق هسته اي و در جمع خبرنگاران اعلام کرد که ما ( آمريکا) صراحتا اعلام کرده ايم که از اين معامله خارج شده ايم. همچنين بولتون اين ادعا ! را که ايالات متحده آمريکا نسبت به تعهدات خود در قبال متحدان بين المللي خود پايبند نبوده است را رد کرد. وي از قرار دادن دوره هاي زماني مشخص براي پايان توافق هسته اي
با ايران خبر داد. دوره هايي که بنا بر نوع کالاهاي موجود از 90 تا 180 روز تعريف شده است.
تصميم رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا در خصوص خروج از توافق هسته اي چندان دور از انتظار نبود. برخي ماهها در انتظار عملي شدن چنين تصميمي بودند. او ( ترامپ ) زماني که نامزد انتخابات رياست جمهوري سال 2016 ايالات متحده آمريکا بود،از اين توافق به عنوان بدترين توافق تاريخ نام برده و تعهد داده بود که آن را متوقف کند. اما اقدام اخير ترامپ احتمالا پيامدهاي عميق و تاثيرگذاري بر منطقه خاورميانه خواهد داشت. همچنين اين اقدام ( خروج آمريکا از برجام )،
بر روي روابط ايالات متحده آمريکا و متحدان اروپايي آن نيز تاثيرگذار خواهد بود. توافق برجام، تحت عنوان برنامه جامع مشترک، توافقي بود که به صورت رسمي به امضا ايران، ايالات متحده آمريکا، چين، روسيه، آلمان،فرانسه و انگليس و به تصويب اتحاديه اروپا رسيده است. در اين ميان، شرايط براي انگليس و فرانسه ( دو متحد آمريکا ) دشوار است. آنها در سازمان ملل متحد و شوراي امنيت اين سازمان با وضعيت دشواري رو به رو هستند. انگليس و فرانسه دو عضو دائمي شوراي امنيت سازمان ملل متحد ( در کنار چين و روسيه ) هستند. همچنين اين دو عضو اروپايي شوراي امنيت سازمان ملل متحد داراي حق وتو هستند. اگر ايران تصميم بگيرد مطابق آنچه در برجام پيش بيني شده است، ايالات متحده آمريکا را به نقض اين پيمان به شوراي امنيت سازمان ملل متحد ارجاع دهد، بدون شک از انزواي ايالات متحده آمريکا در يک مجمع بين المللي لذت خواهد برد!در اين ميان، صدور قطعنامه اي که اقدام ايالات متحده آمريکا در نقض توافق هسته اي را محکوم کند( آن هم با امضاي متحدان اروپايي آمريکا ) قابل بحث خواهد بود. هر چند ايالات متحده آمريکا در اين خصوص مي تواند از اختيارات خود به عنوان يک عضو دائمي( حق وتو ) استفاده کند اما انزواي واشنگتن براي ايالات متحده خجالت آور خواهد بود. مقامات اروپايي اين توافق ( برجام )
را هدف ممانعت از گسترش سلاح هاي هسته اي ايران! حفظ کرده بودند. آنها از ابتدا نيز معتقد بودند که برجام تنها مربوط به فعاليتهاي هستهاي ايران بوده ديگر فعاليتهاي ايران در منطقه را محدود نکرده است. از جمله اين فعاليتها ( که توسط برجام محدود نشده است ) مي توان به آزمايش موشکهاي بالستيک توسط ايران، دخالت! در جنگ يمن و سوريه و معادلات سياسي عراق،ادامه حمايت از حزب الله لبنان و ... مي توان ياد کرد. دونالد ترامپ در سخنراني اخير خود از اين موارد به عنوان دلايلي براي ترک برجام نام برد . مقامات اروپايي يعني امانوئل ماكرون رئيس جمهور فرانسه، آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و ترزا مي نخست وزير انگليس در اين خصوص لابي هاي زيادي با دونالد ترامپ صورت دادند تا بتوانند معامله هسته اي با ايران و بقاي ايالات متحده آمريکا در آن را حفظ کنند. با اين حال لابي هاي افرادي مانند ماكرون و حتي بوريس جانسون( که به عنوان آخرين ديپلمات اروپايي براي حفظ برجام به آمريکا سفر کرده بود ) کارساز نشد و در نهايت رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا تصميم به خروج از توافق هسته اي با ايران گرفت.اروپاييان به طور کلي معتقد بودند که ايران مي تواند در قالب توافقنامه برجام، به توافقات ديگري ، آن هم در يک توافق چهار ستوني ( که دغدغه هاي چهارگانه مقامات اروپايي و ترامپ در خصوص مسائل موشکي، سياستهاي منطقه اي، تمديد تحريمهاي هسته اي براي پس از سال 2025 و بازرسي از اماکن نظامي ايران را در بر بگيرد) دست يافت! با اين حال در نهايت مقامات اروپايي نتوانستند به اين هدف ( در مذاکره با ترامپ) دست پيدا کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 22
طنين مقاومت در سرزمين سروها
فرزان شهيدي
انتخابات پارلماني لبنان براي نخستين بار بعد از ۹ سال و در پي يک تاخير ۵ ساله، روز يکشنبه ۱۶ ارديبهشت برگزار شد. دليل اين تاخير، کشمکش هاي سياسي داخلي، مناقشه بر سر اصلاح قانون انتخابات و نيز بحران در کشور همسايه، سوريه، بود که فضاي سياسي و امنيتي لبنان را تحت تاثير قرار داده بود.
در اين انتخابات حدود ۶۰۰ نامزد از ۷۷ حزب و فهرست مشترک براي کسب ۱۲۸ کرسي پارلمان با يکديگر رقابت کردند. ميزان مشارکت در اين دوره پايين تر از دوره هاي قبل بود و ۳ ميليون و ۸۰۰ هزار نفر از شهروندان واجد شرايط، يعني ۴۹/۲ درصد از آن ها در انتخابات شرکت کردند. در مناطق شيعه نشين لبنان برخلاف بقيه نقاط، شمار راي دهندگان لبنان بيشتر بوده است. شايان ذکر است در انتخابات پيشين (سال ۲۰۰۹) نسبت مشارکت ۵۴ درصد بود.
پيروزي جريان مقاومت و شکست حريري
حزبالله و متحدان سياسياش شامل «جنبش امل» به رهبري نبيه بري، رئيس پارلمان و «جريان ملي آزاد» به رهبري ميشل عون، رئيس جمهور لبنان، توانستند با کسب 67 کرسي در انتخابات پارلماني اين کشور، بيش از نيمي از کرسي هاي پارلمان را کسب کنند و به اکثريت نسبي دست يابند.
ائتلاف شيعه با ۲۶ کرسي (۱۲ حزب الله و ۱۴ جنبش امل) پيروز اصلي در انتخابات پارلماني است، زيرا موفق شد کل کرسي هاي شيعيان را به استثناي يک کرسي در منطقه جبيل به دست آورد. اما فراکسيون «المستقبل» وابسته به سعد حريري، تعداد نمايندگانش از ۳۳ به ۲۱ نماينده کاهش يافته است. به اين ترتيب حزب المستقبل در اين انتخابات حدود يک سوم کرسيهاي خود را از دست داد.
در واقع بازنده انتخابات لبنان، سعد حريري، نخست وزير اين کشور، و سياستمداران اهل سنت هستند که زير چتر الحريري قرار دارند. مشارکت پايين اهل سنت و عدم راي بسياري از سني ها به حريري حاکي از بحران مشروعيتي است که حريري در ميان طرفداران خود گرفتار آن شده است. حتي در غرب بيروت که حوزه انتخابي حريري است، تعداد برگه هاي رأي که براي او به صندوق ريخته شد، کمتر از برگه هاي يکي از نامزدهاي مورد حمايت حزب الله و جنبش امل بود.
سعد حريري پس از آشکار شدن نتيجه انتخابات ميان خبرنگاران حاضر شد و نتيجه انتخابات را پذيرفت، اما در عين حال گفت اين شکست ناشي از يک دسيسه اي
بوده که هدف از آن بيرون راندن او و پيروانش از حيات سياسي و سلب مشروعيت از آنان بوده است. به زعم حريري تغيير قانون انتخابات که با ابتکار عمل جريان ملي آزاد صورت گرفت، بخشي از اين دسيسه بوده است، زيرا بر اساس قانون جديد ممکن است نامزدي به مجلس راه پيدا کند که از رقيب خود، راي کمتري آورده است.واقعيت اين است که سعد حريري مقبوليت و محبوبيت خود را در لبنان، حتي در ميان اهل سنت از دست داده است و در مقابل، جريان مقاومت از محبوبيت بيشتري برخوردار شده است.
دلايل پيروزي مقاومت
نتايج انتخابات اخير نشان داد حزب الله لبنان به عنوان نماينده مقاومت در اين کشور همچنان از پايگاه و محبوبيت بالايي برخوردار است و بلکه جايگاه آن ارتقا يافته است. دليل عمده اين محبوبيت را مي توان در دستاوردهاي امنيتي حزب الله در سوريه و خصوصا در مناطقي از لبنان جستجو کرد که در دست گروه هاي تروريستي همچون داعش و جبهه النصره قرار داشت.
مناطق شرقي لبنان همچون «عرسال» چندين سال در سيطره تروريست هاي تکفيري بود و از آنجا ساير مناطق لبنان را مورد حملات و انفجارات قرار مي دادند. رأي مردم لبنان به حزب الله در واقع قدرداني از اين جنبش انقلابي بود که با مجاهدت و جانفشاني خود، خاک لبنان را از لوث تروريست ها پاک کرد و امنيت و آرامش را به اين کشور بازگرداند.
در مقابل، سعد حريري به عنوان بازنده انتخابات، به هيچ وجه وضعيت خوبي نداشت. نخست وزير لبنان حدود پنج ماه پيش قرباني بحراني شد که توسط عربستان سعودي رقم خورد و هدف آن بيرون راندن حزب الله از صحنه سياسي لبنان بود. اين بحران با سفر ناگهاني سعد حريري به عربستان سعودي و اعلام استعفاي غيرمنتظره او از رياض، کليد خورد. بر اساس گزارش هايي که محافل عربي و غربي منتشر کردند حريري را در رياض به زور وادار کرده بودند در شبکه سعودي العربيه استعفاي خود را اعلام و دخالت جمهوري اسلامي ايران در لبنان را انگيزه کناره گيري از نخست وزيري مطرح کند. سرانجام با تلاش هاي ديپلماتيک برخي کشورها به ويژه فرانسه، اين بحران خاتمه يافت و حريري به بيروت بازگشت و کار خود را در منصب نخست وزيري ادامه داد.
اما نقشه سعودي ها نتيجه عکس داد و به جاي آن که حزب الله را از ميدان به در کند، باعث انزوا و فقدان محبوبيت حريري و ساير عناصر سياسي وابسته به عربستان در لبنان شد. با اين وصف، نتايج انتخابات پارلماني لبنان دور از انتظار نبود.
پيامدها
به طور طبيعي، با کسب پيروزي سياسي در انتخابات، جايگاه و اقتدار داخلي و خارجي حزب الله افزايش خواهد يافت. حزب الله طي سال هاي گذشته تحت فشار تبليغاتي شديدي از سوي رقباي خود بود و همواره متهم به دخالت و حضور در سوريه مي شد. وابستگي به جمهوري اسلامي ايران نيز از ديگر مواردي بود که مخالفان حزب الله روي آن مانور مي دادند، اما راي مثبت مردم لبنان به حزب الله نشان داد تبليغات منفي عليه حزب الله بي اثر بوده و لبناني ها با هوشمندي، واقعيت ها را رصد مي کنند.
ارتباط حزب الله با ايران و نيز حضور در سوريه، نه تنها نمره منفي در کارنامه حزب الله محسوب نمي شود، بلکه نقطه مثبتي است که براي لبنان دستاوردهاي ارزشمندي به دنبال داشته است؛ موضوعي که در سخنراني روز دوشنبه دبير کل حزب الله سيد حسن نصراله مورد اشاره قرار گرفت.
در بعد منطقه اي، نتيجه انتخابات لبنان، پيروزي محور مقاومت به رهبري ايران در برابر جبهه سازش ايران با محوريت عربستان سعودي به شمار مي رود. از اين پس از نفوذ سعودي ها در لبنان کاسته شده و جايگاه ايران در اين کشور بيش از گذشته تحکيم خواهد شد.
غرب خصوصا آمريکا نيز همانند گذشته قادر به دخالت در لبنان نخواهد بود، زيرا معادله و ساختار قدرت در اين کشور به گونهاي رقم خواهد خورد که دست برتر متعلق به مقاومت است.رژيم صهيونيستي نيز که همواره براي حزب الله خط و نشان مي کشد، دچار سردرگمي و سرخوردگي شده است. از اين پس، تهديد عليه حزب الله و نيز جمهوري اسلامي ايراني، براي سران اسرائيل کار ساده اي نخواهد بود، زيرا حزب الله در روند دموکرسي به پيروزي دست يافته و متکي به آراي اکثريت مردم لبنان مي باشد. نتايج انتخابات اخير در واقع اقتدار و قدرت بازدارندگي حزب الله را افزايش داده است.
دولت آينده
به احتمال زياد حزب المستقبل به رهبري سعد حريري، با وجود از دست دادن حدود يک سوم کرسي هاي خود، همچنان دولت جديد لبنان را تشکيل خواهد داد. بر اساس توافق تقسيم قدرت در اين کشور، نخست وزير لبنان که با رأي مجلس برگزيده مي شود، بايد از اهل سنت باشد.
نظام سياسي در لبنان، نظام پارلماني و مبتني بر دموکراسي توافقي در يک جامعه ناهمگون است. بر اساس اين توافق، طبق درصد جمعيتي، هر قوم يا گروهي تعداد کرسي ها را در کابينه و مجلس احراز
مي کند. هرچند چنين تقسيم بندي در پارلمان لبنان ديده نمي شود، اما در سطح کلان عموما رياست مجلس در لبنان به شيعيان، نخست وزير به گروههاي اهل سنت و رئيس جمهور به نماينده مسيحيان تعلق دارد.
بي ترديد اين توافق و ترکيب قدرت در شرايط کنوني همچنان حفظ خواهد شد؛ اما اگر در نظر بگيريم که در انتخابات يکشنبه اکثريت کرسي ها نصيب جريان مقاومت شده است و از طرفي، رياست جمهوري لبنان هم اکنون در اختيار ميشل عون است که از همه رهبران تاريخ اين کشور به جريان مقاومت نزديک تر است؛ دولت جديدي که روي کار مي آيد حتي اگر رياستش بار ديگر به سعد حريري سپرده شود، آرايش و رويکردي همسو با مقاومت خواهد داشت.
انتخابات پارلماني لبنان براي نخستين بار بعد از ۹ سال و در پي يک تاخير ۵ ساله، روز يکشنبه ۱۶ ارديبهشت برگزار شد. دليل اين تاخير، کشمکش هاي سياسي داخلي، مناقشه بر سر اصلاح قانون انتخابات و نيز بحران در کشور همسايه، سوريه، بود که فضاي سياسي و امنيتي لبنان را تحت تاثير قرار داده بود.
در اين انتخابات حدود ۶۰۰ نامزد از ۷۷ حزب و فهرست مشترک براي کسب ۱۲۸ کرسي پارلمان با يکديگر رقابت کردند. ميزان مشارکت در اين دوره پايين تر از دوره هاي قبل بود و ۳ ميليون و ۸۰۰ هزار نفر از شهروندان واجد شرايط، يعني ۴۹/۲ درصد از آن ها در انتخابات شرکت کردند. در مناطق شيعه نشين لبنان برخلاف بقيه نقاط، شمار راي دهندگان لبنان بيشتر بوده است. شايان ذکر است در انتخابات پيشين (سال ۲۰۰۹) نسبت مشارکت ۵۴ درصد بود.
پيروزي جريان مقاومت و شکست حريري
حزبالله و متحدان سياسياش شامل «جنبش امل» به رهبري نبيه بري، رئيس پارلمان و «جريان ملي آزاد» به رهبري ميشل عون، رئيس جمهور لبنان، توانستند با کسب 67 کرسي در انتخابات پارلماني اين کشور، بيش از نيمي از کرسي هاي پارلمان را کسب کنند و به اکثريت نسبي دست يابند.
ائتلاف شيعه با ۲۶ کرسي (۱۲ حزب الله و ۱۴ جنبش امل) پيروز اصلي در انتخابات پارلماني است، زيرا موفق شد کل کرسي هاي شيعيان را به استثناي يک کرسي در منطقه جبيل به دست آورد. اما فراکسيون «المستقبل» وابسته به سعد حريري، تعداد نمايندگانش از ۳۳ به ۲۱ نماينده کاهش يافته است. به اين ترتيب حزب المستقبل در اين انتخابات حدود يک سوم کرسيهاي خود را از دست داد.
در واقع بازنده انتخابات لبنان، سعد حريري، نخست وزير اين کشور، و سياستمداران اهل سنت هستند که زير چتر الحريري قرار دارند. مشارکت پايين اهل سنت و عدم راي بسياري از سني ها به حريري حاکي از بحران مشروعيتي است که حريري در ميان طرفداران خود گرفتار آن شده است. حتي در غرب بيروت که حوزه انتخابي حريري است، تعداد برگه هاي رأي که براي او به صندوق ريخته شد، کمتر از برگه هاي يکي از نامزدهاي مورد حمايت حزب الله و جنبش امل بود.
سعد حريري پس از آشکار شدن نتيجه انتخابات ميان خبرنگاران حاضر شد و نتيجه انتخابات را پذيرفت، اما در عين حال گفت اين شکست ناشي از يک دسيسه اي
بوده که هدف از آن بيرون راندن او و پيروانش از حيات سياسي و سلب مشروعيت از آنان بوده است. به زعم حريري تغيير قانون انتخابات که با ابتکار عمل جريان ملي آزاد صورت گرفت، بخشي از اين دسيسه بوده است، زيرا بر اساس قانون جديد ممکن است نامزدي به مجلس راه پيدا کند که از رقيب خود، راي کمتري آورده است.واقعيت اين است که سعد حريري مقبوليت و محبوبيت خود را در لبنان، حتي در ميان اهل سنت از دست داده است و در مقابل، جريان مقاومت از محبوبيت بيشتري برخوردار شده است.
دلايل پيروزي مقاومت
نتايج انتخابات اخير نشان داد حزب الله لبنان به عنوان نماينده مقاومت در اين کشور همچنان از پايگاه و محبوبيت بالايي برخوردار است و بلکه جايگاه آن ارتقا يافته است. دليل عمده اين محبوبيت را مي توان در دستاوردهاي امنيتي حزب الله در سوريه و خصوصا در مناطقي از لبنان جستجو کرد که در دست گروه هاي تروريستي همچون داعش و جبهه النصره قرار داشت.
مناطق شرقي لبنان همچون «عرسال» چندين سال در سيطره تروريست هاي تکفيري بود و از آنجا ساير مناطق لبنان را مورد حملات و انفجارات قرار مي دادند. رأي مردم لبنان به حزب الله در واقع قدرداني از اين جنبش انقلابي بود که با مجاهدت و جانفشاني خود، خاک لبنان را از لوث تروريست ها پاک کرد و امنيت و آرامش را به اين کشور بازگرداند.
در مقابل، سعد حريري به عنوان بازنده انتخابات، به هيچ وجه وضعيت خوبي نداشت. نخست وزير لبنان حدود پنج ماه پيش قرباني بحراني شد که توسط عربستان سعودي رقم خورد و هدف آن بيرون راندن حزب الله از صحنه سياسي لبنان بود. اين بحران با سفر ناگهاني سعد حريري به عربستان سعودي و اعلام استعفاي غيرمنتظره او از رياض، کليد خورد. بر اساس گزارش هايي که محافل عربي و غربي منتشر کردند حريري را در رياض به زور وادار کرده بودند در شبکه سعودي العربيه استعفاي خود را اعلام و دخالت جمهوري اسلامي ايران در لبنان را انگيزه کناره گيري از نخست وزيري مطرح کند. سرانجام با تلاش هاي ديپلماتيک برخي کشورها به ويژه فرانسه، اين بحران خاتمه يافت و حريري به بيروت بازگشت و کار خود را در منصب نخست وزيري ادامه داد.
اما نقشه سعودي ها نتيجه عکس داد و به جاي آن که حزب الله را از ميدان به در کند، باعث انزوا و فقدان محبوبيت حريري و ساير عناصر سياسي وابسته به عربستان در لبنان شد. با اين وصف، نتايج انتخابات پارلماني لبنان دور از انتظار نبود.
پيامدها
به طور طبيعي، با کسب پيروزي سياسي در انتخابات، جايگاه و اقتدار داخلي و خارجي حزب الله افزايش خواهد يافت. حزب الله طي سال هاي گذشته تحت فشار تبليغاتي شديدي از سوي رقباي خود بود و همواره متهم به دخالت و حضور در سوريه مي شد. وابستگي به جمهوري اسلامي ايران نيز از ديگر مواردي بود که مخالفان حزب الله روي آن مانور مي دادند، اما راي مثبت مردم لبنان به حزب الله نشان داد تبليغات منفي عليه حزب الله بي اثر بوده و لبناني ها با هوشمندي، واقعيت ها را رصد مي کنند.
ارتباط حزب الله با ايران و نيز حضور در سوريه، نه تنها نمره منفي در کارنامه حزب الله محسوب نمي شود، بلکه نقطه مثبتي است که براي لبنان دستاوردهاي ارزشمندي به دنبال داشته است؛ موضوعي که در سخنراني روز دوشنبه دبير کل حزب الله سيد حسن نصراله مورد اشاره قرار گرفت.
در بعد منطقه اي، نتيجه انتخابات لبنان، پيروزي محور مقاومت به رهبري ايران در برابر جبهه سازش ايران با محوريت عربستان سعودي به شمار مي رود. از اين پس از نفوذ سعودي ها در لبنان کاسته شده و جايگاه ايران در اين کشور بيش از گذشته تحکيم خواهد شد.
غرب خصوصا آمريکا نيز همانند گذشته قادر به دخالت در لبنان نخواهد بود، زيرا معادله و ساختار قدرت در اين کشور به گونهاي رقم خواهد خورد که دست برتر متعلق به مقاومت است.رژيم صهيونيستي نيز که همواره براي حزب الله خط و نشان مي کشد، دچار سردرگمي و سرخوردگي شده است. از اين پس، تهديد عليه حزب الله و نيز جمهوري اسلامي ايراني، براي سران اسرائيل کار ساده اي نخواهد بود، زيرا حزب الله در روند دموکرسي به پيروزي دست يافته و متکي به آراي اکثريت مردم لبنان مي باشد. نتايج انتخابات اخير در واقع اقتدار و قدرت بازدارندگي حزب الله را افزايش داده است.
دولت آينده
به احتمال زياد حزب المستقبل به رهبري سعد حريري، با وجود از دست دادن حدود يک سوم کرسي هاي خود، همچنان دولت جديد لبنان را تشکيل خواهد داد. بر اساس توافق تقسيم قدرت در اين کشور، نخست وزير لبنان که با رأي مجلس برگزيده مي شود، بايد از اهل سنت باشد.
نظام سياسي در لبنان، نظام پارلماني و مبتني بر دموکراسي توافقي در يک جامعه ناهمگون است. بر اساس اين توافق، طبق درصد جمعيتي، هر قوم يا گروهي تعداد کرسي ها را در کابينه و مجلس احراز
مي کند. هرچند چنين تقسيم بندي در پارلمان لبنان ديده نمي شود، اما در سطح کلان عموما رياست مجلس در لبنان به شيعيان، نخست وزير به گروههاي اهل سنت و رئيس جمهور به نماينده مسيحيان تعلق دارد.
بي ترديد اين توافق و ترکيب قدرت در شرايط کنوني همچنان حفظ خواهد شد؛ اما اگر در نظر بگيريم که در انتخابات يکشنبه اکثريت کرسي ها نصيب جريان مقاومت شده است و از طرفي، رياست جمهوري لبنان هم اکنون در اختيار ميشل عون است که از همه رهبران تاريخ اين کشور به جريان مقاومت نزديک تر است؛ دولت جديدي که روي کار مي آيد حتي اگر رياستش بار ديگر به سعد حريري سپرده شود، آرايش و رويکردي همسو با مقاومت خواهد داشت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
نارضايتي اقتصادي در اروپا
حنيف غفاري
اتحاديه اروپا و به صورت خاص، منطقه يورو همچنان با بحران اقتصادي دست و پنجه نرم مي کنند. اگرچه برخي آمارها از افزايش اندک رشد اقتصادي اتحاديه اروپا در سه ماه ابتدايي سال 2018 ميلادي خبر مي دهد، اما اين ميزان رشد اقتصادي اندک نتوانسته است آثار و تبعات ناشي از بروز بحرانهاي اقتصادي، اعتباري و بانکي مزمن در کشورهاي مختلف اروپايي را از بين برده و حتي آن را تخفيف دهد. آنچه امروز در فرانسه، ايتاليا و يونان مي گذرد، نشانه هايي آشکار دال بر بقاي بحران اقتصادي در اروپاي واحد است. در سال 2007 ميلادي و با بروز نخستين نشانه هاي عيني بحران اقتصادي در اروپا، بسياري از سياستمداران اين منطقه تصور
مي کردند که قادر خواهند بود در عرض مدتي کوتاه بر اين بحران فائق آمده و به "بازتعريف اقتصادي اروپا" بپردازند. رويايي که با گذشت بيش از 10 سال هنوز سياستمداران جريانهاي راست ميانه و سوسياليست در اروپا در صدد تحقق آن هستند!
يکي از اصلي ترين نگراني هاي سران اروپاي واحد، بازگشت تمرکز افکار عمومي منطقه يورو روي بحران اقتصادي جاري در اروپاست. بحرانهاي امنيتي در اروپا، فعلا بحث در خصوص بحرانهاي اقتصادي را به حاشيه رانده است اما اين بحران نيز در زندگي روزمره شهروندان اروپايي همچنان حس مي شود. افزايش نمادها و شاخصه هاي بحران مالي در اروپا و کاهش رتبه هاي اعتباري بانکها و رشد نرخ بيکاري در کشورهايي که همچنان با بحران مالي درگير هستند، بسترساز بسياري از بحرانهاي اجتماعي در اروپا بوده است.
بحران بدهي هاي خارجي در کشورهاي اروپايي را نيز بايد به سلسله بحرانهاي اقتصادي و اعتباري در غرب اضافه کرد. مطابق پيش بيني هاي صورت گرفته قرار بود تا قبل از سال ۲۰۱۲ ميلادي، اين بحرانها حل و فصل شده و نمادهاي رشد اقتصادي جايگزين نمادها و شاخصه هاي رياضت اقتصادي شود. با اين حال همچنان رياضت اقتصادي در غرب ظهورو بروز ويژه اي داشته و خود را در بودجه ريزي سالانه کشورها نشان مي دهد.
نکته ديگر اينکه پس از تشکيل دولت ائتلافي در آلمان ميان دو حزب متحد مسيحي و حزب سوسيال دموکرات، برخي شهروندان اروپايي تصور مي کردند که اتحاد دوباره جريان راست ميانه و سوسيال دموکرات در برلين مي تواند مقدمه اي براي احياي اقتصادي اروپاي واحد باشد. نقش آفريني خاص آلمان در مواجهه با بحران اقتصادي در اتحاديه اروپا و منطقه يورو اين فرضيه را تقويت مي کرد. چندي پيش "مارتين شولتز"، رئيس حزب سوسيال دموکرات آلمان اعلام کرد که احزاب متحد مسيحي و سوسيال دموکرت بالاخره به توافقي درباره سياست اروپايي دست پيدا کردند. متعاقب اين توافق، شاهد تشکيل دولت ائتلافي در آلمان بوديم.
به گفته شولتز نتيجه اين مذاکرات يک سيگنال فوري ضروري براي يک شروع جديد براي اروپا است. از ديد حزب سوسيال دموکرات موفقيت ها در اين توافق عبارتند از سرمايه گذاري بيشتر، يک بودجه سرمايه گذاري براي منطقه يورو و پايان ديکته کردن سياست هاي رياضتي به ديگر کشورها است. همچنين بودجه بيشتر در مبارزه با بيکاري جوانان مورد توافق قرار گرفته است. ماليات عادلانه براي شرکت ها به ويژه غول هاي اينترنتي مانند گوگل، اپل، فيس بوک و آمازون در اروپا نيز مورد توافق قرار گرفت.با همه اين اوصاف، شهروندان اروپايي همچنان شاهد نشانه هاي
خوبي در حوزه اقتصاد نيستند! آنها ديگر اين حقيقت را پذيرفته اند که در سال 2018 ميلادي نيز روزنه اي اميد بخش براي خروج از بحران مالي وجود ندارد.
اتحاديه اروپا و به صورت خاص، منطقه يورو همچنان با بحران اقتصادي دست و پنجه نرم مي کنند. اگرچه برخي آمارها از افزايش اندک رشد اقتصادي اتحاديه اروپا در سه ماه ابتدايي سال 2018 ميلادي خبر مي دهد، اما اين ميزان رشد اقتصادي اندک نتوانسته است آثار و تبعات ناشي از بروز بحرانهاي اقتصادي، اعتباري و بانکي مزمن در کشورهاي مختلف اروپايي را از بين برده و حتي آن را تخفيف دهد. آنچه امروز در فرانسه، ايتاليا و يونان مي گذرد، نشانه هايي آشکار دال بر بقاي بحران اقتصادي در اروپاي واحد است. در سال 2007 ميلادي و با بروز نخستين نشانه هاي عيني بحران اقتصادي در اروپا، بسياري از سياستمداران اين منطقه تصور
مي کردند که قادر خواهند بود در عرض مدتي کوتاه بر اين بحران فائق آمده و به "بازتعريف اقتصادي اروپا" بپردازند. رويايي که با گذشت بيش از 10 سال هنوز سياستمداران جريانهاي راست ميانه و سوسياليست در اروپا در صدد تحقق آن هستند!
يکي از اصلي ترين نگراني هاي سران اروپاي واحد، بازگشت تمرکز افکار عمومي منطقه يورو روي بحران اقتصادي جاري در اروپاست. بحرانهاي امنيتي در اروپا، فعلا بحث در خصوص بحرانهاي اقتصادي را به حاشيه رانده است اما اين بحران نيز در زندگي روزمره شهروندان اروپايي همچنان حس مي شود. افزايش نمادها و شاخصه هاي بحران مالي در اروپا و کاهش رتبه هاي اعتباري بانکها و رشد نرخ بيکاري در کشورهايي که همچنان با بحران مالي درگير هستند، بسترساز بسياري از بحرانهاي اجتماعي در اروپا بوده است.
بحران بدهي هاي خارجي در کشورهاي اروپايي را نيز بايد به سلسله بحرانهاي اقتصادي و اعتباري در غرب اضافه کرد. مطابق پيش بيني هاي صورت گرفته قرار بود تا قبل از سال ۲۰۱۲ ميلادي، اين بحرانها حل و فصل شده و نمادهاي رشد اقتصادي جايگزين نمادها و شاخصه هاي رياضت اقتصادي شود. با اين حال همچنان رياضت اقتصادي در غرب ظهورو بروز ويژه اي داشته و خود را در بودجه ريزي سالانه کشورها نشان مي دهد.
نکته ديگر اينکه پس از تشکيل دولت ائتلافي در آلمان ميان دو حزب متحد مسيحي و حزب سوسيال دموکرات، برخي شهروندان اروپايي تصور مي کردند که اتحاد دوباره جريان راست ميانه و سوسيال دموکرات در برلين مي تواند مقدمه اي براي احياي اقتصادي اروپاي واحد باشد. نقش آفريني خاص آلمان در مواجهه با بحران اقتصادي در اتحاديه اروپا و منطقه يورو اين فرضيه را تقويت مي کرد. چندي پيش "مارتين شولتز"، رئيس حزب سوسيال دموکرات آلمان اعلام کرد که احزاب متحد مسيحي و سوسيال دموکرت بالاخره به توافقي درباره سياست اروپايي دست پيدا کردند. متعاقب اين توافق، شاهد تشکيل دولت ائتلافي در آلمان بوديم.
به گفته شولتز نتيجه اين مذاکرات يک سيگنال فوري ضروري براي يک شروع جديد براي اروپا است. از ديد حزب سوسيال دموکرات موفقيت ها در اين توافق عبارتند از سرمايه گذاري بيشتر، يک بودجه سرمايه گذاري براي منطقه يورو و پايان ديکته کردن سياست هاي رياضتي به ديگر کشورها است. همچنين بودجه بيشتر در مبارزه با بيکاري جوانان مورد توافق قرار گرفته است. ماليات عادلانه براي شرکت ها به ويژه غول هاي اينترنتي مانند گوگل، اپل، فيس بوک و آمازون در اروپا نيز مورد توافق قرار گرفت.با همه اين اوصاف، شهروندان اروپايي همچنان شاهد نشانه هاي
خوبي در حوزه اقتصاد نيستند! آنها ديگر اين حقيقت را پذيرفته اند که در سال 2018 ميلادي نيز روزنه اي اميد بخش براي خروج از بحران مالي وجود ندارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
تمجيد رئيس جمهور بلاروس از ايران
-
چرا ترامپ از برجام عقب نشيني کرد
-
طنين مقاومت در سرزمين سروها
-
نارضايتي اقتصادي در اروپا

-
«نجیب رزاق» نخست وزیر سابق مالزی ممنوع الخروج شد
-
موضع آیت الله سیستانی درباره انتخابات عراق پدرانه است
-
طوری پیشرفت می کنیم که آمریکا جرأت تحریم نداشته باشد
-
نقش احزاب از سوی دولت کمرنگ شده است
-
تلگرام در اجرای سیاستهای شورای عالی فضای مجازی فیلتر شد